🦋بسم الله النور🦋 سلاااام و رحمت🖐🏻 ممنونیم از تمام بزرگوارانی که دارن نظرات مثبت و منفی، پیشنهادات و انتقاداتشون رو با ما مطرح میکنن💐 داشتن اعضایی مثل شما باعث افتخار ماست😍 بریم با هم یکمی از نظرات رو ببینیم🏃🏻😃 ╭────────── 𔑀#لینک_ناشناس 𔑀#دختران_حاج_قاسم ╰─➛ ༺ دختران‌ حاج‌ قاسم‌ سلیمانی کرمان༻ ┏━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┓       https://eitaa.com/kermandhgh ┗━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┛

ان شاءالله 😍 الحمدلله که این توفیق بهمون داده شده تا خدمت دختران ماهی مثل شما باشیم و الحمدلله که پدر خوبی داریم که شدیدا هوامون رو داره😇 ما افق دیدمون برای دفاع از ارزش هامون بالاتر از بالا هست و داریم میدویم تا برسیم به اونچه که باید😉 مثل پدرمون که گفت: خدایا برای دفاع از دینت دویدم، افتادم و بلند شدم🌹 ╭────────── 𔑀#لینک_ناشناس 𔑀#دختران_حاج_قاسم ╰─➛ ༺ دختران‌ حاج‌ قاسم‌ سلیمانی کرمان༻ ┏━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┓       https://eitaa.com/kermandhgh ┗━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┛

با دعای خیر شما حتما میشه😊🌸 ما داریم تماااام تلاشمون رو میکنیم و ان شاءالله که با عنایت ویژه حق تعالی و خانواده آسمانی بتونیم هرچه بهتر و قوی تر این مسیر رو پیش ببریم💪🏻 البته اینم درگوشی بگیم که👀(همین حوالی قصد داریم رونمایی کنیم از آنچه که از ابتدای دختران حاج قاسم بود تا به الان.. تا شما هم رشد این شبکه رو ببینید و هم از آنچه که قراره اتفاق بیفته کمی باخبر بشین🙃 اینم بگیم که ما نگاهمون جهانیه و فکرای بلندی برای رشد دختران حاج قاسم داریم😎) یادتون نره توی این ماه پربرکت ما رو دعا کنیدااا🤲🏻 ╭────────── 𔑀#لینک_ناشناس 𔑀#دختران_حاج_قاسم ╰─➛ ༺ دختران‌ حاج‌ قاسم‌ سلیمانی کرمان༻ ┏━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┓       https://eitaa.com/kermandhgh ┗━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┛

سلااام☺️ بله بله حتماااا برای شما بازی هم میزاریم😁 فعلا اینو بازی کنید و نظرتون رو بگید تا بازی های بعدی👇🏻 داستان چندضلعی‌ها - یک بازی خواندنی دربارهٔ شکل جامعه https://hamed.github.io/polygons/ ╭────────── 𔑀#لینک_ناشناس 𔑀#دختران_حاج_قاسم ╰─➛ ༺ دختران‌ حاج‌ قاسم‌ سلیمانی کرمان༻ ┏━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┓       https://eitaa.com/kermandhgh ┗━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┛

سلام خواهر😃 والا ما هم شرایطمون همینه🥲 ولی این امتحانای دنیایی که چیزی نیست ان شاءالله بتونیم از پس امتحانات الهی به خوبی بربیاییم😉 دعا میکنیم برای تک تکتون که ان شاءالله از تماااام امتحانات دنیایی و اُخروی سربلند بیرون بیایید و لبخند آقا امام زمان رو بخرید🥰 ╭────────── 𔑀#لینک_ناشناس 𔑀#دختران_حاج_قاسم ╰─➛ ༺ دختران‌ حاج‌ قاسم‌ سلیمانی کرمان༻ ┏━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┓       https://eitaa.com/kermandhgh ┗━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┛

الحمدالله شکر خدا خوبیم🌹 اما سالار نیستیم ولی شما سرور و سالارین😌😎🌸 ╭────────── 𔑀#لینک_ناشناس 𔑀#دختران_حاج_قاسم ╰─➛ ༺ دختران‌ حاج‌ قاسم‌ سلیمانی کرمان༻ ┏━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┓       https://eitaa.com/kermandhgh ┗━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┛

نظر لطف شماست😉 به قول مجنون ✨اگر با من نبودش هیچ میلی،چرا ظرف مرا بشکست لیلی✨ ما به نظر شما احترام میزاریم و میگیم ارادت🙃 توی این ماه عزیز دعا کنید برامون تا خوب شیم و به درد بخوریم❤️ ╭────────── 𔑀#لینک_ناشناس 𔑀#دختران_حاج_قاسم ╰─➛ ༺ دختران‌ حاج‌ قاسم‌ سلیمانی کرمان༻ ┏━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┓       https://eitaa.com/kermandhgh ┗━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┛

منتظر حرف ها، نظرات، سئوالات، پیشنهادات، انتقادات و خلاصه هر چه می‌خواهد دل تنگتون بگید هستیم☺️🌹 https://harfeto.timefriend.net/17052246036612 ╭────────── 𔑀#لینک_ناشناس 𔑀#دختران_حاج_قاسم ╰─➛ ༺ دختران‌ حاج‌ قاسم‌ سلیمانی کرمان༻ ┏━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┓       https://eitaa.com/kermandhgh ┗━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┛

🎙حاج قاسم یعنی... ╭────────── 𔑀#رادیو 𔑀#آوای_دختران_سردار 𔑀#دختران_حاج_قاسم 𔑀#زرند ╰─➛ ༺ دختران‌ حاج‌ قاسم‌ سلیمانی کرمان༻ ┏━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┓       https://eitaa.com/kermandhgh ┗━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┛

|خاطرات این روزها🌱| دیدار با خانواده شهدای حادثه تروریستی کرمان|شهید محمد علی مرادی خواب حاج قاسم را می‌دیدم که با صدای هشدار تلفنم از خواب پریدم. در فکر بودم و به حکمت خوابی که دیدم فکر میکردم. بعد از خوردن سحری دوباره خوابیدم. باز هم صدای تلفنم بلند شد، ولی اینبار صدای هشدار نبود، عمه ام بود. گفت: شهید محمدعلی مرادی رو میشناسی میگن اهل یزدان آباد هستش؟ گفتم: اره شنیدم + میای بریم خونه شون؟ _من آدرس خونه شون رو نمیدونم + طوری نیست میپرسیم. فقط زود آماده شو الان میام دنبالت از شدت خوشحالی نمی‌دانستم چطور آماده شوم. محمدعلی پسر 15 ساله ای که تک فرزند بود و در حادثه کرمان به شهادت رسیده بود. بعد از اینکه به راه افتادیم با یکی از اهالی یزدان آباد تماس گرفتم و آدرس خانه شهید را پرسیدم و به لطف خداوند آدرس رو پیدا کردیم. جلوی خانه شان، حجله شهید را گذاشته بودند. وقتی به چهره محمدعلی نگاه کردم اشک در چشمانم حلقه زد. وارد خانه شدیم. مادربزرگ محمدعلی برای خوش امد گویی آمد همینطور که می‌نشستیم گفت : بچه ام خیلی وقتا برای کمک به خانه ما می آمد و پیش من بزرگ شده است . میگفت : از کدام ویژگی محمدعلی شروع کنم که یکی از بهترین نوه هایم بود!؟ همیشه در نمازجمعه شرکت می‌کرد و جلسات قرآن رو برگزار می‌کرد. یک روز روحانی مسجد مسابقه ای برگزار می‌کند و می‌گوید هرکسی برنده شد ۵۰تومان هدیه بهش میدیم. محمدعلی به خانه می آید و برای مادربزرگش تعریف میکند و می‌گوید دعا کنید که اگر برنده شوم ۵۰تومان رو برای ساخت مسجد هدیه میکنم. مدتی گذشت و دیدم او چیزی در این مورد نگفت ناراحت شدم وبا خودم گفتم حتما برنده نشده است. ولی بازم پرسیدم و گفتن محمدعلی برنده شده و هدیه اش را برای ساخت مسجد داده است. محمدعلی خیلی پسر خوبی بود همیشه برای نماز شب بیدار میشد. وقتی که متوجه میشدم بیدار شده است به او میگفتم: لامپ رو روشن کن وبعد نماز بخون می گفت: نه لامپ رو اگه روشن کنم شما اذیت میشین. سال گذشته که به شلمچه رفته بود، وقتی برگشت با خودش یک کیف سنگین دیگر هم آورده بود. پرسیدم این کیف چیه؟ گفت :یکم خاک شلمچه رو آوردم که اگه کسی ازت پرسید پسرت رفته شلمچه خاک تبرکی آورده، بهشون بدی. آوردم همه استفاده کنن و برای تبرک اگه خدایی نکرده کسی از خانواده شون فوت کرد بگو بریزن تو قبرشون. بعد از آن الحمدالله کسی در خانواده مان به رحمت خدا نرفت تا از این خاک استفاده کنیم. و این خاک ها ماندن تا شهادت محمدعلی.کمی از خاک تبرکی در قبرش ریختیم. نمیدانستیم خودش اولین کسی است که این خاک ها در قبرش گذاشته می‌شوند.🥺 بعد از مادربزرگ حالا نوبت مادرش بود تا از تنها فرزندش صحبت کند. مادرش با همان آرامشی که در چهره اش بود شروع کرد از محمدعلی گفتن: محمدعلی را از همان بچگی همه دوستش داشتند و می‌گفتند : نزار محمدعلی زیاد بیرون بیاد چشم میخوره! درس طلبگی را میخواند که پدرش بیمار شد.از او خواستم که به روستایمان بیاید و برای خرج و مخارج خانه به پدرش کمک کند. محمدعلی صبح ها به مدرسه میرفت و عصرها درمغازه به پدرش کمک می‌کرد. محمدعلی که شهید شد، بگذارید از پسردایی کلاس هفتمی اش برایتان بگویم که دوست صمیمی او بود و روز حادثه در آنجا حضور داشته بود. جویای احوال او شدیم. گفتن اسمش الیاس است و جای ساچمه روی شکم و زیر چشمش مانده است. با خانواده‌ الیاس تماس گرفتیم و برای عیادت از الیاس اجازه خواستیم. مادر الیاس گفت: قدمتون روی چشم. ولی الیاس نمیدونه محمدعلی پسر عمه اش شهید شده لطفا چیزی در این مورد بهش نگید. راهی خانه الیاس شدیم. چشمم که به چهره الیاس افتاد شروع به گریه کردم. الیاس خیلی کوتاه از روز حادثه گفت که اونجا یکی از دوستامون رو گم کرده بودیم منتظربودیم بیاد که یک دفعه صدای انفجار شد. من افتادم روی زمین و فقط فهمیدم از پهلوم و زیر چشمم خون میاد دیگه هیچی نفهمیدم. از الیاس پرسیدم :وقتی اونجا بودی و این اتفاق افتاد ترسیدی؟ گفت: نه چرا بترسم ان شاءالله بعد از اینکه کمی بهتر شدم دوباره به اونجا میروم. پدر الیاس که در کنار تخت او نشسته بود گریه اش گرفت. مادرش رو به الیاس کرد و گفت: الیاس به خانم ها بگو میخوای تو آینده چکاره بشی!؟ الیاس گفت : افسر.... و من به آینده الیاس فکر میکردم. الیاسی که قرار بود انتقام خون محمدعلی و همه ی مردم شهید کرمان را بگیرد. ✍🏻مینا_ملازاده #گردان_دختران_حاج_قاسم ╭────────── 𔑀#روایت_شهدا 𔑀#جهاد_تبیین 𔑀#دختران_حاج_قاسم 𔑀#زرند ╰─➛ ༺ دختران‌ حاج‌ قاسم‌ سلیمانی کرمان༻ ┏━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┓       https://eitaa.com/kermandhgh ┗━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┛

پ‌ن: بعد از حادثه حال خوبی نداشتم. غصه خانواده های شهدا را میخوردم و با خودم میگفتم چقدر سخته که پاره های تن شون رو شهید کردن! وقتی به دیدار خانواده محمدعلی و الیاس رفتم، مشاهده کردم مادر شهید محمدعلی خیلی آرامش داشت. یادم حرف ایشون افتادم که میگفتن : پسر ما از همون اول هم زمینی نبود، آسمانی بود! تقدیم انقلاب کردیم. امان از دل حضرت زینب که داغ همه عزیزان خویش را دید ولی در زنده نگه داشتن قیام عاشورا محکم ایستاد! از خانواده مجروح الیاس هم نگویم که با توجه به اینکه پسرشان در حادثه دچار مجروحیت شده، بازهم مادرش با اشتیاق میگفت به خانم ها بگو میخوام افسر شم! و پدرش هم میگفت ان شاءالله بهتر شود دوباره به گلزار شهدا می‌رویم و ماهم در کنارش هستیم. ✍🏻مینا ملازاده #گردان_دختران_حاج_قاسم ╭────────── 𔑀#روایت_شهدا 𔑀#جهاد_تبیین 𔑀#دختران_حاج_قاسم 𔑀#زرند ╰─➛ ༺ دختران‌ حاج‌ قاسم‌ سلیمانی کرمان༻ ┏━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┓       https://eitaa.com/kermandhgh ┗━━━━°❀•°:🎀 - °•❀°━━━━┛