#نذر_کتاب
هفدهمین نذر کتاب
👈 کتابی که رهبری از آن تعریف کردند.
🍃اهدا ۳ جلد کتاب
آن مرد با باران می آید
(رمانی دربارهی حوادث ماه های آخر سال ۵۷ )
قیمت کتاب ۳۵۰۰۰ هزار تومان
مجموع نذر کتاب ۱۰۵.۰۰۰ هزار تومان
🌹جهت شرکت در این نذر کتاب لطف کنید
نام خانوادگی یا آیدی تون رو به
پل ارتباطی زیر بفرستید.
╭┈──────
╰─┈➤@admin_Ketab_azna
🌱به قید قرعه به ۳ نفر از کسانی که نام خودشون رو ارسال کردند ۳ جلد کتاب آن مرد با باران می آید ، اهداخواهد شد.
🕰 مهلت شرکت در این قرعه کشی :
تا ساعت ۲۴ (۱۲شب) پنجشنبه ۲۹ دی ماه
🌹لطف کنید به کانال ما در ایتا بپیوندید.
╭┈──────
╰─┈➤@ketab_azna
╭┈──────
╰─┈➤@ketab_azna
🔰معرفی کتاب
🔰فروش کتاب با تخفيف های بالا
🔰نذر کتاب
📦 لازم به ذکر است هزینه ارسال به
سراسر کشور ۱۴ هزار تومان و به عهده
برنده می باشد.
🔻به ما بپیوندید🔻
کتاب ازنا|گروهجهادی کتابوکتابخوانی📚
@ketab_azna
کتاب ازنا
#نذر_کتاب هفدهمین نذر کتاب 👈 کتابی که رهبری از آن تعریف کردند. 🍃اهدا ۳ جلد کتاب آن مرد با باران م
🍃متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب
بسمه تعالی
بسیار خوب و هنرمندانه و پرجاذبه نوشته شده است. تصویری که از ماههای آخر مبارزات نشان میدهد، درست و روشن و واقعی است. به گمان من همهی جوانها و نوجوانهای امروز به خواندن این کتاب و امثال آن نیاز دارند. از نویسندهی کتاب باید تقدیر و تشکر شود انشاءالله.
مرداد ۹۸
🔻به ما بپیوندید🔻
کتاب ازنا|گروهجهادی کتابوکتابخوانی📚
@ketab_azna
کتاب ازنا
#نذر_کتاب پانزدهمین نذر کتاب 👈به مناسبت سالگرد شهادت شهید سلیمانی 🍃اهدا ۳ جلد کتاب حاج قاسمی که
#تحویل_کتاب
کتاب های نذر کتاب در اسرع وقت
تحویل برندگان می شود🌹
📚 کتاب ازنا |
@ketab_azna
کتاب ازنا
#نذر_کتاب #برندگان_نذر_کتاب 🌹بسم الله به لطف خداوند و مدد خیرین عزیز سیزدهمین نذر کتاب ما در ایت
#تحویل_کتاب
کتاب های نذر کتاب در اسرع وقت
تحویل برندگان می شود🌹
📚 کتاب ازنا |
@ketab_azna
هدایت شده از هیئت رزمندگان اسلام ازنا
🏴 انا لله و انا علیه راجعون
اعلام مراسم چهلم
روحت شاد شیخ مجید خدابخشی عزیز
سلام ما را به امام رضا علیه السلام برسان.
|هیات رزمندگان اسلام شهرستان ازنا |
@eheyat_azna
هدایت شده از هیئت رزمندگان اسلام ازنا
جهت شادی روح این روحانی عزیز
لطف کنید یک حمد و سوره قرائت فرمایید.
ا❁﷽❁ا
#داستانک_مهدوی
📜امیدی به درمانش نداشتند.
از جایش نمیتوانست تکان بخورد.
کارهایش را پسرهایش میکردند. با این همه باز هم از دستشان دل خوشی نداشت.
شیعه بودند آخر.
میگفت: «تا امامتان را نبینم و شفایم ندهد،نه تاییدتان میکنم و نه به مذهبتان ایمان میآورم.»
نیمه شبی بود که فریادش همه را جمع کرده بود.
فریاد زده بود: بیایید امامتان را دریابید که همین لحظه از پیش من رفت.
گفت که امام به او گفته من صاحب پسران توام. آمدهام شفایت دهم.
شفا گرفته بود و مدتهای مدید زندگی کرد.
🔻به ما بپیوندید🔻
کتاب ازنا|گروهجهادی کتابوکتابخوانی📚
@ketab_azna