انسان نیازمند این است که در سایهی معنویات، انسانی متخلق به خلقیات اسلامی میشود که در روایات، از آن به جنود عقل تعبیر شده است، تهیدستی از این خلقیات، انسانیت را به پریشانی میکشاند. چنین تخلقی در سایهی معنویت، انجام فرائض، یاد خدا، اجتناب از محرمات، انس با قرآن، مطالعهی سرگذشت بزرگان و تمرین و ممارست محقق میشود.
@ketab_ensan
یاد خدا به انسان آرامش میدهد و دل را نورانی میکند و غبارهای کینه و نفرت و خودخواهی را از دلها میزداید و لنگری برای دلهای متلاطم و مضطرب به وجود میآورد؛ آرامش میبخشد و اطمینان و اعتماد ایجاد میکند.
@ketab_ensan
انسانمحوریاسلامی با تلقی غربی آن -اومانیسم غربی- به کلی متفاوت است. ریشه تفاوت انسانمحوری اسلام با انسانمحوریغرب، انسانشناسی آنها است. انسان در نگاه اسلامی، موجودی دو بعدی است؛ طبیعی و الهی، اما در نگاه غربی، انسان یک موجود مادی محض است و هدف او لذتجویی و بهرهمندی از لذائذ زندگی دنیا است.
@ketab_ensan
در تفکر انسانگرایی غربی، محور عالم وجود و محور اختیار در این عالم کون، انسان است، یعنی در واقع خدای عالم وجود، انسان است، و بحث انسانسالاری مطرح است، به خلاف تفکر انسانشناسی اسلامی که بحث خداسالاری است و با نگاه خداسالاری، انسان را محور جهان میداند و تکریم و رشد او را از گرایشهای اصولی خود به حساب میآورد.
@ketab_ensan
وقتی اعتقاد به خدا نبود، اخلاقیات و عدالت بیمعنی میشود و جز لذت و سود شخصی، هیچ چیز دیگری معنا پیدا نمیکند. از این رو میتوان انسانها را دستخوش بدترین قساوتها و ظلمها قرار داد و هدف را فقط برآورده ساختن جنبههای مادی انسان، آن هم نه همه انسانها، بلکه اقلیت انسانها در نظر گرفت و قوانینی مخالف با فطرت - همچون همجنسبازی- را بر جامعه حاکم کرد.
@ketab_ensan
اساس نگاه اسلامی به پیشرفت، بر این پایه است که اسلام، انسان را یک موجود دو ساحتی میداند؛ دارای دنیا و آخرت. این مطلب، فارق و شاخص پیشرفت اسلامی و پیشرفت غربی است، کسی که انسان را دارای ابعاد مادی و غیرمادی میبیند، صرف پیشرفت در جنبه مادی، بدون پیشرفت در جنبه معنوی را نه تنها پیشرفت نمیبیند بلکه پسرفت میداند.
@ketab_ensan
بنابر اومانیسم غربی، موانع آزادی صرفاً عوامل خارجی است که بیرون از انسان وجود دارد و آزادی او را محدود میکند. مثل سلطه ابرقدرتها و استعمارگران. اما بنا بر انسانشناسی اسلامی علاوه بر موانع بیرونی، دسته دیگری از موانع همچون اخلاقیات فاسد، هوی و هوسها، منیّتها وجود دارند که مانع آزادی انساناند.
@ketab_ensan
اینکه انسانها چرا و چقدر آزاد باشند؛ به نگرش آن مکتب به انسان بستگی دارد و اسلام با توجه به نوع نگرش خود و بر اساس فطری و الهی دانستن آزادی انسان، امتیاز بیشتری را - در مقایسه با مکاتب غربی- برای آزادی اجتماعی قائل است و هرگز به هیچ بندهای اجازه نمیدهد که آزادی افراد دیگر را سلب کند.
@ketab_ensan
هیچ عاملی از بیرون نمیتواند یک انسان را آنطور برده کند که یک شهوت و هوی و هوس درونیاش میتواند او را برده کند. در اسلام آزادی فقط آزادی از قید و بندهای خارج از وجود انسان نیست بلکه آزادی از قیدهای درونی انسان هم بزرگترین آزادیهاست و اگر کسی آن را داشته باشد و این را نداشته باشد، در حقیقت آزاد نیست، اسیر و برده است.
@ketab_ensan