eitaa logo
کتاب سرای فانوس شب
4.8هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
459 ویدیو
141 فایل
کتاب دوست عزیز📚 ممنون که برای خدمت انتخابمون کردی اگه سوال یا سفارش کتاب داریدروی لینک زیربزنید @Patogshohada فانوس شب یعنی کتابه که مارو ازتاریکی نجات میده اینم کانال رضایت مشتریمون eitaa.com/rezayatfanosshab شماره تماسمون 09373925623
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب والدین سمی ۲۰۰ و آدم های سمی ۲۰۰ قیمت هر دو جلد ۴۰۰ با تخفیف ۳۲۰
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اُبهت شما، ارزش شما، حرف شنوی از شما، در خونه، محل کار و ... با این روشی که پیش گرفتید، حتماً به بادِ فنا میره ❗️ https://eitaa.com/joinchat/2664956131C2aaad5f85f
📓 معرفی کتاب سلول‌های بهاری 🔸داستان تولد یک سلول بهاری، که از دل سختی‌های بسیار می‌گذرد را از دست ندهید. سلول‌های_بنیادی که البته واقعا سلول‌هایی بهاری هستند همچون زندگی بخش هستند. داستان این سلول‌ها از دل پر پیچ و خم سختی‌ها و تلاش‌های مردانه دکتر می‌گذرد. 🔸کتاب خاطرات تولید و توسعه دانش سلول‌های بنیادی به روایت دکتر بهاروند و به قلم است. 🔸دکتر بهاروند استاد ممتاز و موسس پژوهشکده زیست‌شناسی و فناوری سلول‌های بنیادی پژوهشگاه رویان، در سال ۱۳۷۴ به پژوهشگاه رویان پیوست و پس از چند سال پژوهش، در سال ۱۳۸۲ توانست برای اولین بار در ایران سلول‌های بنیادی رویانی انسانی را تولید کند و ...
کتاب «زندان موصل» خاطرات علی‌اصغر رباط‌‌‌جزی اسیر آزاد‌ه‌ای که 10 سال در اردوگاه‌های مختلف یک، دو، سه و چهار موصل بوده را در بردارد. نوشته جواد کامور بخشایش توضیحات جواد کامور بخشایش، نویسنده کتاب «زندان موصل» درباره این اثر گفت: خاطرات علی‌اصغر رباط‌‌‌جزی، اسیر آزاد‌ه‌ای که 10 سال در اردوگاه‌های مختلف یک، دو، سه و چهار موصل بوده را در بردارد. وی ادامه داد: علی‌اصغر رباط‌‌جزی شخصیت ویژه‌ای دارد. وی قبل از انقلاب اسلامی با راهنمایی «محمود ضیاء بشر حق» از گروه منصورون وارد مبارزات سیاسی شد و به زندان افتاد. پس از آزادی از زندان ساواک دوباره فعالیت‌های سیاسی را ادامه داد و اوایل سال 57 در حین مبارزات سیاسی مجروح شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان فعال عقیدتی به فعالیت‌های مذهبی ادامه داد و با شروع جنگ تحمیلی در حالی که فقط سه ماه از ازدواجش گذشته بود، عازم میدان نبرد شد و در اولین اعزام در عملیات محرم به اسارت درآمد تا اینکه 26 مرداد 69 به میهن اسلامی بازگشت. کامور بخشایش افزود: رباط‌جزی در اسارت نیز شخصیتی فرهنگی و معلمی دلسوز برای سایر اسرا بود و زیر شکنجه و عذاب بعثی‌ها نیز به مبارزات فرهنگی خود ادامه می‌داد. وی در بیان ویژگی‌های اصلی این کتاب عنوان کرد: حواشی این کتاب به نوعی دایرةالمعارف اسارت است و اطلاعات جامعی را از زندان، اردوگاه‌های موصل و شخصیت‌های دوران اسارت بیان می‌کند. به عبارت دیگر حواشی این اثر منبعی برای شناسایی تاریخ دوران اسارت محسوب می‌شود
کلیات مفاتیح الجنان قطع جیبی مدل زیپی نوشته خطی دو رنگ قیمت ۹۰ تومان
9.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پس زندان جای کیه؟ با حساب اینا، جای یه آدم بی پدر و مادریه که سر در خودش تابلو زده مجرم! 🖲 با لودر از روی علی ضیا رد شد😄 با ما همراه شوید https://eitaa.com/joinchat/2664956131C2aaad5f85f
بیماری های زنان نسخه های درمانی علامه حکیم سید حسن ضیایی تألیف مجید و مهدی برزو ناشر ابتکار دانش تعداد صفحات ۳۶۸ معرفی 1_پیشگیری از سرطان و درمان برخی سرطان ها 2_خواص عرقیات مفرد و مرکب 3_بیماری های دستگاه گوارش 4بیماری های خونی نظیر قند خون -فشار خون -و ……. بیماری های قلب و عروق 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
سلام بر ابراهیم (جلد اول) انتشارات ابراهیم هادی آنچه در کتاب سلام بر ابراهیم، به رشته تحریر درآمده است زندگینامه ای مختصر و بیش از شصت خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر ابراهیم هادی است. در مقدمه کتاب سلام بر ابراهیم، آمده است: "این کتاب نه تنها یادآور شهیدی قهرمان، بلکه بیانگر احوال مردی است که با داشتن قهرمانی ها، پهلوانی ها، رشادت ها، مروت ها و... با دریافت مدال شهادت کمال یافت. در عصری که نوجوان و جوان ما با تأثیر پذیری از الگوهای کم مایه در عرصه های ورزشی و هنری و... در کوره راه های زندگی، یوسف وار هر گامشان را چاهی در پیش و گرگی در لباس میش در کمین است، مروری بر زندگی ابراهیم ها می تواند چراغی در شب ظلمانی باشد. چرا که پیر ما فرمود: «با این ستاره ها راه را می شود پیدا کرد.»" این اثر حاصل بیش از پنجاه مصاحبه از خانواده، یاران و دوستان آن شهید است که همگی در گردآوری این مجموعه ارزشمند کمک رسان بودند. نویسنده کتاب سلام بر ابراهیم گروهی از نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی هستند.
کتاب سرای فانوس شب
سلام بر ابراهیم (جلد اول) انتشارات ابراهیم هادی #قیمت_55000_تومان آنچه در کتاب سلام بر ابراهیم
نیم نگاهی به زندگی نامه شهید ابراهیم هادی؛ از تولد تا شهادت شهید ابراهیم هادی در یک اردیبهشت سال ۱۳۳۶ به دنیا آمد و تحصیلات دوران دبستان خود را در مدرسه طالقانی گذراند. او همچنین مقطع دبیرستان خود را در مدارس ابوریحان و کریم‌خان گذراند. ابراهیم توانست در سال ۵۵ دیپلم ادبی خود را دریافت کند. او از همان سال‌های پایانی دوره دبیرستان، مطالعاتی غیر از دروس تحصیلی خود را نیز شروع کرد. یکی از عواملی که در رشد شخصیتی ابراهیم نقش به سزایی داشت، حضورش در هیئت جوانان وحدت اسلامی و شاگردی در محضر بزرگانی همچون مرحوم علامه محمدتقی جعفری بود. شهید ابراهیم هادی، در دوران پیروزی انقلاب اسلامی، شجاعت‌های بسیاری از خود نشان داد. او همزمان و در عین اشتغال به تحصیل به کار در بازار تهران مشغول شده بود و پس از انقلاب اسلامی، در سازمان های تربیت بدنی و سپس آموزش پرورش مشغول به فعالیت شد. ابراهیم هادی در تاریخ 22 بهمن سال 61 و در سن 27 سالگی، پس از یک زندگی پر از فراز و نشیب، در عملیات والفجر مقدماتی و در منطقه فکه، به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. همانطور که خود او از خداوند می خواست، پیکر مطهرش در کربلای فکه گمنام ماند. بریده ای از کتاب سلام بر ابراهیم در ایام مجروحیت ابراهیم به دیدنش رفتم. بعد با موتور به منزل یکی از رفقا برای مراسم افطاری رفتیم. صاحبخانه از دوستان نزدیک ابراهیم بود. خیلی تعارف می کرد. ابراهیم هم که به تعارف احتیاج نداشت! خلاصه کم نگذاشت. تقریباً چیزی از سفره اتاق ما اضافه نیامد! جعفر جنگروی از دوستان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور می رفت و دوستانش را صدا می کرد. یکی یکی آ نها را می آورد و می گفت: ابرام جون، ایشون خیلی دوست داشتند شما را ببینند و... ابراهیم که خیلی خورده بود و به خاطر مجروحیت، پایش درد می کرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسی کند. جعفر هم پشت سرشان آرام و بی صدا می خندید. وقتی ابراهیم می نشست، جعفر می رفت و نفر بعدی را می آورد! چندین بار این کار را تکرار کرد. ابراهیم که خیلی اذیت شده بود با آرامش خاصی گفت: جعفر جون، نوبت ما هم می رسه! آخرشب می خواستیم برگردیم. ابراهیم سوار موتور من شد و گفت: سریع حرکت کن! جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زیاد شد. رسیدیم به ایست و بازرسی! من ایستادم. ابراهیم باصدای بلند گفت: برادر بیا اینجا! یکی از جوان های مسلح جلو آمد. ابراهیم ادامه داد: دوست عزیز، بنده جانباز هستم و این آقای راننده هم از بچه های سپاه هستند. یک موتور دنبال ما داره میاد که... بعد کمی مکث کرد و گفت: من چیزی نگم بهتره، فقط خیلی مواظب باشید. فکر کنم مسلحه! بعد گفت: بااجازه و حرکت کردیم. کمی جلوتر رفتم توی پیاده رو و ایستادم. دوتایی داشتیم میخندیدیم. موتور جعفر رسید. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! بعد متوجه اسلحه کمری جعفر شدند! دیگر هر چه میگفت کسی اهمیت نمیداد و... تقریباً نیم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شناخت. کلی معذرت خواهی کرد و به بچه های گروهش گفت: ایشون، حاج جعفر جنگروی از فرماندهان لشگر سیدالشهداء هستند. بچه های گروه، با خجالت از ایشان معذرت خواهی کردند. جعفر هم که خیلی عصبانی شده بود، بدون اینکه حرفی بزند اسلحه اش را تحویل گرفت و سوار موتور شد و حرکت کرد. کمی جلوتر که آمد ابراهیم را دید. در پیاده رو ایستاده و شدید میخندید! تازه فهمید که چه اتفاقی افتاده. ابراهیم جلو آمد، جعفر را بغل کرد و بوسید. اخم های جعفر بازشد. او هم خنده اش گرفت. خدا را شکر با خنده همه چیز تمام شد.