مادر شهید عبدالنبی یحیایی
(خواست خدا بود که چنین بچه دل پاکی را به ما هدیه بدهد. عبدالنبی ذات خوبی داشت و ما هم سواد آنچنانی نداشتیم که بخواهیم روی تربیتش کار خاصی انجام دهیم. روستایی بودیم و غیر از رزق حلال و انجام امور مذهبی خودمان چیزی نداشتیم که به او یاد بدهیم. اما این بچه از همان دوران کودکیاش به نماز و روزه اهمیت زیادی میداد و با اینکه به مدرسه نرفته بود، سعی میکرد قرآن یاد بگیرد و آن را تلاوت کند).
پدر شهید : « وقتی که عبدالنبی ۱۲ سال داشت، من برای کار به بوشهر رفتم و او را با خودم بردم، بچه زحمتکشی بود و از همان کودکی کار میکرد. هرچه میگرفت خرج نمیکرد و نگه میداشت. وقتی که میخواستیم به روستایمان برگردیم، با دسترنجش که از کار در گرمای طاقتفرسای بوشهر تهیه کرده بود، وسایل آشپزخانه خرید و برای مادرش هدیه آورد. همسرم هنوز با برخی از این وسایل آشپزی میکند و آنها را مثل یادگاری نگه داشته است… عبدالنبی صدای خیلی خوبی داشت. چون مدرسه نرفته بود، شبها که از بیرون میآمد تا دیر وقت مینشست زیر نور چراغ فانوس، میخواند و مینوشت. میگفتم بابا! خستهای چرا خودت را اذیت میکنی؟ میگفت میخواهم خواندن و نوشتن یاد بگیرم تا روضهخوان امام حسین(ع) بشوم. آخر هم به آرزویش رسید. محرم که میشد مردم را جمع میکرد و برایشان نوحه میخواند. عبدالنبی هر چه دارد از امام حسین(ع) دارد.»
تو یکی از روایت گری های حاج حسین یکتا هست
که میگه باباش به برادرش گفت برید سنگ قبرش رو عوض کنید ...رفتن عوض کنند سنگ احد آسیب دیده بود دیدن .. بعد ۹ سال جنازه اش سالمه ..از بابا پرسیدن چی شد بدن پسرت سالم مونده گفت .. زیر نور فانوس درس می خوند می گفتم برای چی می خوای سواد یاد بگیری می گفت می خوام نوحه خونه امام حسین علیه السلام بشم .... همه سوادم رو برای این میخوام .... قصه همین شهید هست شهید عبد النبی یحیایی ... مسافر انارستان خیلی خیلی خوندنیه
نفس
نوشته بهزاد دانشگر
ناشر تلاوت آرامش
#فیمت_43000_تومان
این کتاب داستان یک زندگی واقعی است و براساس خاطرات خانم لیلا.غ نوشته شده است. لیلا، شخصیت اصلی این داستان دختری نوجوان است که با شیوه رفتاری خانواده موافق نیست و میخواهد به روز زندگی کند. تصمیم لیلا برای تجربه یک زندگی متجددانه و امروزی بدون در نظر گرفتن برخی چهارچوبهای اخلاقی، او را دچار مشکلاتی در ارتباطاتش میکند و باعث میشود تا لیلا مورد سو استفاده عاطفی قرار بگیرد. چالشهای جدید زندگی لیلا که ناشی از روش متفاوت زندگی اوست، تعادل روحی او را به شدت به هم میریزد و او را بسیار شکننده میکند. تا اینکه لیلا با اتفاقی جدید روبرو میشود و این اتفاقات از لیلا شخصیتی تازه میشازد و منجر به تصمیمی عجیب میشود و این آغاز ماجراهایی جالب و خواندنی در مورد زندگی عاشقانه دختری است که حالا به سن جوانی رسیده است.
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
کانال ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
این کتاب داستانی واقعی با تم عاشقانه است که زندگی دختر نوجوانی به نام لیلا را روایت میکند. لیلا دختری در آستانه جوانی است که با آداب و سنتهای قدیمی خانواده دچار تعارض شده است. او درگیر یک رابطه عاشقانه یک طرفه شده و مورد سوء استفاده قرار میگیرد.
مخاطب این کتاب، نوجوانان و جوانانی هستند که ذهنشان مملو از سوالاتی است که از تقابل سنت و مدرنیته ایجاد شده؛ جوانانی که میخواهند به روز و مدرن باشند؛ اما با معیارهایی که لزوماً آنها را به مسیری درست هدایت نمیکند.
آرام بی قرار
سبک زندگی سردار شهید محمد بنیادی
به قلم علیرضا صداقت
#قیمت_80000_تومان
این اثر از سرگذشت سردار گمنام فاتح خرمشهری را روایت می کند که حماسه ها و نقش او در این عملیات مهم و دیگر صحنه های نبرد و عملیات های دفاع مقدس از صحنه تاریخ محو نخواهد شد.
آرام بی قرار زندگینامه، خاطرات و دست نوشته ها و نامه های عاشقانه و نامه به دوستان شهید محمد بنیادی را شامل می شود .
نویسنده این کتاب را تقدیم به ساحت مقدس کریمه اهل بیت فاطمه معصومه(س) نموده است.
بخشی از کتاب
به خیابان اصلی که رسید گنبد طلایی رنگ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به چشمش خورد قدم هایش را تندتر برداشت
تا زودتر به حرم برسد شاید دیگر نمی توانست به پابوس بی بی بیایید وقتی به حرم رسید سرش را به حرم به حالت تعظیم خم کرد و سلام داد
السلام علیک یا بنت رسول الله السلام علیک یا بنت موسی بن جعفر یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه
بی بی جان من افتخارم اینه که اسم تیپ ام نام شماست امیدوارم لیاقت این خدمت گذاری رو داشته باشم
ترو به حق جدت امام حسین علیه السلام
حاجت منو بر آورده کن
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
لینک کانال ما در ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
شهید محمد بنیادی فرزند اسکندر در ۲۷ مهر ۱۳۳۷ در خانوادهای روحانی در شهر مقدس قم به دنیا آمد. پیش از ورود به مدرسه به فراگیری قرآن نزد پدر مشغول شد و روح تشنه معنویت خود را با کوثر جاری قرآن سیراب نمود؛ تحصیلات ابتدایی را در مدرسه خواجو گذراند. او که علاقه خاصی به فراگیری علم و دانش داشت مدارج ترقی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و برای تحصیلات متوسطه وارد دبیرستان دین و دانش قم شد.
پدر شهید که علاقهمند بود تا روحانیت در نسل وی باقی بماند از محمد خواست تا به فراگیری دروس حوزوی بپردازد. محمد نیز با اطاعت از پدر وارد مدرسه فیضیه شد و تا سطح لمعه را آموخت.
پس از گذشت سه سال به خدمت سربازی رفت. بیش از هفت ماه از خدمت او در دوران طاغوت باقی نمانده بود که به دستور امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازها، از پادگان فرار کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی ادامه سربازی را در کمیته گذراند. سپس عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد؛ با ورود به سپاه در بخش مبارزه با مفاسد اجتماعی و قاچاق مواد مخدّر مشغول خدمت شد. آنگاه برای مدتی مسئولیت یگان حفاظت از شخصیتها را به عهده گرفت.
هنگامی که دشمن بعثی آهنگ تهاجم وحشیانه به مرزهای کشور اسلامی ایران را نواخت، او نیز همچون دیگر جوانان انقلابی این مرز و بوم به سوی جبهههای نور علیه ظلمت شتافت. شهید بنیادی در عملیات بیت المقدس فرماندهی گروهی ۳۰۰ نفره که از قم اعزام شده بودند را برعهده گرفت و در پیکار با دشمن متجاوز حماسهها آفرید.
این شهید بزرگوار در مسئولیتهای گوناگونی از جمله فرماندهی تیپ حضرت معصومه (س) افتخار خدمت یافت. او چنان به اخلاص در عمل توجه داشت
به من گفتند تنها بیا: پشت خطوط داعش
ناشر : کتابستان معرفت
نویسنده : سعاد مخنت
مترجم : فائزه نوری
سال نشر : 1398
تعداد صفحات : 338
#قیمت_185000_تومان
معرفی کتاب
راستی چه چیز جوانان مسلمانی را که در اروپا زندگی می کنند جذب گروه های تروریستی می کند؟
سعاد مخنت برای یافتن جواب این سؤال ماجراجویی خطرناکی را آغاز کرد. او، که خود به عنوان روزنامه نگاری مسلمان در آلمان کار می کرد، بارها آن بیگانگی و خشمی که همتایانش را به جهاد می کشاند چشیده بود اما تصمیم گرفت، به جای پیوستن به آن ها، با سفر به قلب درگیری های جهادی و ترتیب دادن مصاحبه هایی خطرناک نشان دهد در ذهن آن ها چه می گذرد.
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
https://eitaa.com/patogfanosshab
معرفی کتاب به من گفتند تنها بیا
کتاب پشت خط داعش؛ پشت خط داعش نوشته سعادت است و با ترجمه فائزه نوری در انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است.
درباره کتاب به من گفتند تنها بیا
کتاب به من گفتند تنها بیا؛ پشت خط داعش خاطرات زن روزنامه نگار مسلمان، سعادت مخنت است. او اولین زنی است که با یکی از سران داعش به اسم، ابویوسف دیدار و مصاحبه میکند و زنده میماند.
سعادت مخنت روزنامهنگار مسلمان آلمانی است که در واشنگتن پست دربارۀ تروریسم گزارش میدهد. او پیشازاین با نیویورکتایمز کار میکرد و «بچههای جهاد» از مشهورترین آثار او است.
سعاد با این سؤال که «چه چیزهایی از مسلمانان مسلمان را در اروپا میگیرند، گروههای تروریستی میکند؟» این خطر و ماجرا را به جان میخرد تا با یکی از سران داعش مصاحبه کند.
نویسنده مقدمه کتابش را با این پاراگراف آغاز میکند: تنها بیا. باید همه مدارک شناسایی، تلفن همراه، دستگاه ضبطصوت، ساعت و کیف پولم را در هتلم در آنتاکیه ترکیه ترک و با یک دفتر یادداشت و یک خودکار به ملاقاتشان بروم.
این مقدمه نشان می دهد او باید خودش را برای اتفاقی آماده کند. او پیش از مصاحبه نمیدانسته که قرار است با مردی مصاحبه کند که عامل اصلی شکنجه و گروگان گرفتهشدهاند. او بعد از گفت وگو میفهمد این مرد یکی از سران اصلی و ترسناک داعش است. این مصاحبه یکی از مهمترین اسناد برای شناخت گروهک تروریستی داعش است.
خواندن کتاب به من تنها بیا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهی افراد به مستندات خبرنگاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب به من گفتند تنها بیا
«با یک جفت چشم درشت قهوهای آمد و ضخیمِ سیاهِ فرفری به دنیام. والدینم تقریباً تنها مهاجران محلهمان در فرانکفورت بودند و در کنجکاوی همحلهایها را برمیانگیختم. چهره عجیب و غریبی که شبیه آلمانیها نبودم، توجه همه را جلب میکردم. حتی در پارک، و مادرها، بچههای پدر را رها میکردند و شروع میکنند به تماشای من. اما سربازان آمریکایی که به همراه خانوادههایشان در فرانکفورت، در نزدیکی کلتنبرگاشتراسه ساکن بودند، صمیمی با ما رفتار میکردند.
خانمی که من او را مادربزرگ آلمانی صدا میکردم، آنتیه ارت، بعدها به من گفت: «تو با تمام بچهها فرق داشتی، وقتی خلبازی در میآوردی و نق میزدی و اوقات تلخ میشد، همه عاشق این گونه بامک و جذابت میشوند».
بهار بود که به دنیا آمد، در آستانهٔ تحولات ۱۹۷۸ جهان اسلام. چند ماه پس از تولدم، رویدادهای ایران، عربستان سعودی و افغانستان، جهان اسلام را آشفتهحال کرد و سالهای بلند، کودتا و تهاجم و جنگ را بر آن تحمیل کرد.
ژانویه ۱۹۷۹ بود که شاه ایران سرنگون شد و با خانوادهاش فرار کرد. اول فوریه همان سال، آیتالله نظام خمینی پس از سالها تبعید به کشورش بازگشت و جمهوری اسلامی را در برابر همه افراد جامعه پیشین، روشنفکران و لیبرالها بنیان نهاد. چهارم نوامبر، دانشجویان انقلابی، سفارت آمریکا را در تهران اشغال کردند و ۶۶ آمریکایی را گروگان گرفتند که ۵۲ تن از آنها بیش از یک سال در ایران بودند.
شانزده روز بعد، در اولین روز سال ۱۴۰۰ هجری قمری، گروهی از تندروهای مسلّحِ مذهبی، مقدسترین مکانهای مردمی، خانهٔ کعبه، را اشغال کردند که درون مسجدالحرام در مکه واقع است. تیراندازانِ گروه از منارهها بالا رفتند و زائران، نمازگزاران و نیروهای پلیس را هدف قرار دادند. هدف این گروه بیثباتکردن پادشاهی آلسعود و تحلیل بر پایهی ایدئولوژی بنیادگرایی اسلامی بود.
محاصرهٔ مکه چهارده روز به طول انجامید و یکهزار کشته و ویرانیهای بسیار برای خانهٔ کعبه برجای گذاشت. پیش از این سربازان سعودی همراه با نیروهای ویژه خارجی کاملاً این بنا را تخریب می کنند. بازتاب این واقعه در سراسر جهان حتی در سالهای آتی احساس شد. اسامه بن لادن بارها به تخریب این مکان مقدس توسط مردمی اشاره کرد و خاندان سلطنتی آلسعود را مقصر اصلی دانست. عامل اصلی ویرانی خانهٔ کعبه را «مسلمانان واقعی» خواند و تحسین کرد. چند هفته بعد، حمله شوروی به افعانستان نُه سال جنگ چریکی در پی داشت، در این زمان بن لادن و مردم مبارز دیگر در افغانستان هم آمدند و عصر جهاد جهانی را پیریزی کردند.»
سلام یکی از مخاطبین درخواست دارن
که دانش آموز دبیرستانی رشته انسانی است که توان خرید کتاب های سه سال دبیرستان رو نداره
اگر کسی این دوره رو به اتمام رسانده و کتاب ها رو نیاز ندارد اطلاع دهد ...
مرگ آسان
(راهکارهای آسان شدن مرگ)
ناشر:همای غدیر
نویسنده:محمدعلی جابری
#قیمت_65000_تومان
معرفی
کتاب حاضر در دو فصل به ارائه مطالب پیرامون مرگ آسان پرداخته است.
در فصل اول، با عنوان «مرگ شناسی»؛ به توضیح پدیده مرگ از دیدگاه قرآن و لسان اهل بیت علیهم السلام پرداخته است. هم چنین آثار یاد مرگ و علل ترس از مرگ نیز در این فصل بررسی شده است.
در فصل دوم کتاب، با عنوان «عوامل آسان شدن مرگ» به 25 مورد از مسائلی که سختی مرگ را برای انسان کم می کند اشاره شده است
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد
https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
دستور العمل مجرب اصلی
2000 دستور العمل مجرب اصلی
کتاب 2000 دستور العمل مجرب اصلی به همراه 100 دستور العمل کارگشا و 26 کرامت منتشر نشده از مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی
تعداد صفحات ۵۹۲
نوشته حسین آقایی و احمد بانپور
#قیمت_250000_تومان
در مقدمه آمده است:کتاب حاضر که مجموعه ای اصلی و کامل از ادعیه, اذکار, اسماء الهی و دستورالعمل های مجرب و معتبر می باشد که نیاز خوانندگان را در حد امکان برآورده می سازد. مطالب این کتاب از منابع معتبر استخراج شده و تقدیم خوانندگان می گردد و به این منابع در پاورقی اشاره شده است و اگر در موارد انگشت شمار, منبع دعایی نیامده از کتاب تحفه ی رضویه علامه جلیل القدر و مجتهد بزرگوار سید رضی رضوی می باشدکه قبلا توسط حقیر ترجمه و چاپ شده است.مسئولیت برآورده شدن یا عدم استجابت آن فقط در انحصار خداوند متعال می باشد و در این کتاب همانند یک گزارشگر عمل شده است هرچند بسیاری از آنها مجرب و یا از زبان زبان اولیاء خدا آمده است
این کتاب در نه بخش تنظیم شده است:
بخش اول خواص آیات قرآن
بخش دوم خواص اسماء الهی
بخش سوم توسعه معاش و پرداخت قرض
بخش چهارم درمان بیماری ها
بخش پنجم برآورده شدن حاجات ( آیات قرآن )
بخش ششم توسل به معصومین علیهم السلام
بخش هفتم دستور هایی برای بچه دارشدن
بخش هشتم برآورده شدن حاجات (نماز)
بخش نهم دستورالعمل های اخلاقی و کارگشا از مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی
قصه دلبری
شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسر
ناشر
روایت فتح
نویسنده
محمدعلی جعفری
#قیمت_40000_تومان
معرفی کتاب: این کتاب مخاطب را غافلگیر خواهد کرد؛ چه آن هایی که شهید محمدخانی را می شناخته اند؛ چه آن ها که او را نمی شناختند!
در واقع این کتاب روایت عاشقانه 5 سال زندگی مشترک با شهید محمدخانی است.
جالب است بدانید که خود شهید محمدخانی پیش از شهادتش به همسرش گفته بوده «وقتی شهید شدم خاطراتم را در قالب «نیمه پنهان ماه» انتشارات روایت فتح چاپ کن» و به همین خاطر روی بعضی خاطرات تاکید داشته که همسرش تعریف کند و بعضی را نه.
گزیده
«از تیپش خوشم نمی آمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد می پوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می انداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت سپاهی اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک وری می انداخت روی شانه اش، شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ. وقتی راه می رفت، کفش هایش را روی زمین می کشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد.
از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد، بیشتر می دیدمش. به دوستانم می گفتم: «این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهۀ شصت پیاده شده و همون جا مونده!»
🆔جهت سفارش
به آیدی مراجعه کنید:
👇👇👇👇
@Patogshohada
شماره تماس
+989373925623
💠کانال پاتوق کتاب
انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد
https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7