✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#ڪتاب_عارفانه🌙
#قسمت_هشتم
آن روزها:راوی⬅️مادر شہــ🌹ــید
تـهــران خیــلے کـوچـک تر از حـالا بود.مـردم زندگے های ساده ولے با صفایـے داشـتند.
بہ کم قـانع بودنـد. امـا خیـر وبرکـت از سـر وروے زنـدگے هایشان مے بارید.
خدا مے داند با ایـنکہ اوضـاع اقتصـادے مـردم ضعیف تر از حـالا بود امـا دلـخوشے مـردم بیشـتر بود.
درب هر خـانہ که باز مے شد لشکــرے از بچــہ هاے قد ونیـم قـد ☺️ راهے کـوچہ و خیـابـان مے شـدنـد ! خـانـہ ها کـوچـک و شلــوغ بــود امـا پـر از خـیـر و بـرکـت .
صبـح زود مــردها بســم الله مے گـفـتـنـد وراهے کـار مے شـدند وخــانـم هـا تـوے خــانہ مشـغول پـخـت و پـز و شـسـت و شـو و...
✨✨✨
مـن و حـاج مـحـمـود در روسـتـاے آیــنہ ورزان دمـاونـد بـہ دنـیـا آمـدیـم . دسـت تـقدیـر مـارا بہ
تـهـران آورد و در اطــراف بـازار مولـوے سـاکـن کـرد.
✨✨✨
حــاجـے مغـازه ے چـایـے فـروشـے در چــهار راه سـیـروس داشـت . آن موقـع اکـثـر بـازارے ها در اطـراف بـازار سـاکـن بـودنـد تـا بـہ محـل کـار نـزدیـک بـاشـنـد.
خـداونـد بـاب رحـمـتـش را بـہ روے مـا بـاز کـرد. زنـدگـے خـوب و هـشـت فـرزنـد عطــا کرد.🌸
آن سـال هـا ، در ایــام تـابـسـتـان ، بـہ هـمـراه بـچـہ ها بـہ دمــاونـد مـے رفـتـیـم و سـہ مـاه در روسـتـا مے مــاندیــم .
بـــچــہ هــا از خــانــ🏠ــہ و مـحـیـط بـازار دور مـے شـدنـد و حـسـابـے از آب و هـواے روسـتـا لـذت مـے بـردنـد . آنـجـا بـاغ سـیـب داشـتـیـم و بـیـشـتـر فـامـیـل مـا هـم در آنـجـا بـودنـد.
تـابـسـتـان سـال ۱۳۵۴ بـود کـہ بـار دیـگـر راهـے روسـتـا شـدیـم . آن مـوقـع بـاردار بـودم.
در آخــرین روز هـاے تـیـر مـاه بـود کــہ بـا کـمـک قـابـلـہ ی روسـتـا آخـریـن فـرزنـدم بـہ دنـیـا آمـد
:پسـرے بـسـیـار زیــبـا💫 کـہ آخــریـن فـرزنـد خــانـواده ے مــا بـاشـد.
دوســت داشــتـم نـامـش را وحـیـد بـگـذارم امــا حــاجـے اصـرار داشــت اســمـش را احــمـ🌹ـد علــے بـگـذاریـم.
احــمــ🌹ــد علـے از روز اول بـا بـقـیـہ بـچـہ هـایـم فـرق مـے کـرد . خـیـلـے پـسـر آرامـے بـود.
اصـلا اذیــت و حـرص وجـوش نـداشـت.
مـن خـیـلـے دوســتــ❤️ـش داشــتـم . مـظـلـوم بـود کـارے بـہ کــسـے نـداشـت . از بـچـگـے دنـبـال کـار خـودش بـود.
داخـل خــانـہ....
#ادامه_دارد
یاعلی
✨✨✨
#منبع: انتشارات شهیـد ابراهیم هادے
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
1_97861965.pdf
1.99M
💝 دانلود کتاب | #درسهای_عاشورا
📗 رهبر انقلاب: «توصیه من به خواهران و دختران عزیزم این است که معلومات و آگاهیهایتان را بیشتر کنید.» ۱۳۷۵/۰۶/۲۸
🔸 کتاب مذکور در ۲۶۴ صفحه و به لحاظ موضوعی فقط در بحث «درسهای عاشورا» تدوین شده و در واقع بخشی از کتاب مرجع «آفتاب در مصاف» است.
🔹 خرید نسخه کاغذی از yon.ir/oMhWH
کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#ڪتاب_عارفانه🌙
#قسمت_نهم
داخل خانه هشت8️⃣ فرزند دیگر حڪم راهنما را براے احمـ🌹ــد داشتند.علاوه بر این ها حاج محمود هم در تربیت فرزند ڪوتاهے نمےڪرد.همیشه بچه ها را با خودش به مسجد🕌مےبرد.
حاج محمود از آن دسته ڪاسب هاے باتقوا بود ڪه پاے منبر شیخ محمدحسین زاهد و آیت الله حق شناس تربیت شده بود.از آن ها ڪه هر سه وعده نمازش را در مسجد اقامه مےڪردند.
✨✨✨
"مدرسه"
(خواهر شهید)
احمـ🌹ـد در خانوادهے ما واقعا نمونه بود.همه او را دوست داشتند.وقتے شش6️⃣ساله بود در دبستان ثبت نامش ڪردیم.
مدرسه اسلامے ڪاظمیه در اطراف گذر لوطے صالح.درس و مشق احمـ🌹ــد خوب بود و مشڪلے نداشتیم.
همه ے خانواده اهل نماز و تقوا بودند.لذا احمـ🌹ــد هم از همین دوران به مسائل عبادے و معنوے به خصوص نماز توجه ویژه داشت.
او مانند همه ے نوجوان ها با بچه ها و دوستانش بازے مےڪرد،درس مےخواند،در ڪارهاے خانه ڪمڪ مےڪرد و...
✨✨✨✨
اما هر چه بزرگ تر مےشد به رفتار و اخلاقے ڪه اسلام تایید ڪرده و احمـ🌹ــد از بزرگ تر ها مے شنید با دقت عمل مےڪرد.مثلا،وقتے مدرسه مےرفت تا مےتوانست به همڪلاسے هایے ڪه از لحاظ مالے مشڪل داشتند ڪمڪ مے ڪرد.یادم هست وقتے در خانه غذاے خیلے خوب و مفصلے درست مےڪردیم و همه آماده ے خوردن مےشدیم احمـ🌹ــد جلو نمےآمد!
مےگفت:توے این محل خیلے از مردم اصلا نمےتوانند چنین غذایے تهیه ڪنند.مردم حتے براے تهیه ے غذاے معمولے دچار مشڪل هستند،حالا ما ...
براے همین اگر سر سفره هم مے آمد با اڪراه غذا مےخورد.براے بچه اے در قد و قواره ے او این حرف ها خیلے زود بود.اصلا بیشتر بچه ها در سن دبستان به این مسائل فڪر نمےڪنند.
اما احمـ🌹ــد واقعا از بینش صحیحے ڪه در مسجد و پاے منبرها پیدا ڪرده بود این حرف ها را مے زد.برای همین مےگویم اولین جرقه هاے ڪمال در همین ایام در وجود او زده شد.
رفته رفته هر چه بزرگ تر مے شد رشد و ڪمال و معنویت او بالا رفت تا جایے ڪه دیگر ما نتوانستیم به گرد پاے او برسیم!
براے دوره ے راهنمایے...
#ادامه_دارد
یاعلے
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید هادے
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#ڪتاب_عارفانه🌙
#قسمت_دهم
براے دوره ے راهنمایے به دنبال مدرسه اے خوب براے احمـ🌹ـد مےگشتیم.آن زمان اوج فعالیت هاے ضد مذهبے رژیم پهلوےبود.پدر ما به خاطر یڪ مدرسه ے خوب براے احمـ🌹ـد به سراغ همه رفت.
با ڪمڪ و راهنمایے دوستانش،احمـ🌹ـد را در مدرسه ے حافظ ثبت نام ڪرد.در آنجا در ڪنار دروس عادے مدرسه،به مسائل اخلاقے و معنوے توجه داشت.مدیر و معاون مدرسه مذهبے بودند.معلمان بسیار خوبے هم داشت ڪه هر ڪدام به نوعے در رشد معنوے بچه ها تاثیر داشتند.آن زمان «حسین آقا» برادر بزرگ ما،در حوزه مشغول تحصیل بود.شرایط معنوے داخل خانه هم تحت تاثیر او بسیار عالے شده بود.احمـ🌹ـد در چنین شرایطے روز به روز در ڪسب معنویات تلاش بیشترے مےڪرد.
✨✨✨
یادم است یڪ باربرای چیدن سیب به روستاے خودمان در دماوند رفتیم.مادر ما یڪ چوب از باغ دایے آورد و مشغول چیدن سیب شد.ساعتے بعد دایے از راه رسید.احمـ🌹ــد جلو رفت و سلام ڪرد بعد گفت:دایے راضے باش،ما یڪ چوب از داخل باغ شما برداشتیم.دایے هم براے اینڪه سر به سر احمـ🌹ــد بگذارد گفت:من راضے نیستم!
احمـ🌹ــد اصرار مے ڪرد:دایے توروخدا،دایے ببخشید و...
اما دایے خیلے جدے گفت:نه من راضے نیستم!
✨✨✨
آن روز اصرار هاے احمـ🌹ــد و برخورد دایے نشان داد ڪه احمـ🌹ـد در این سن ڪم چقد به حق الناس اهمیت مے دهد.
احمـ🌹ــد در سال هاے بعد به دبیرستان مروے رفت و جزء شاگردان ممتاز رشته ے ریاضے شد.اما دوران تحصیل او به دلایلے به پایان رسید.احمــ🌹ـد سال۱۳۶۱سال دوم رشته ریاضے را نیمه ڪاره رها ڪرد!
#ادامه_دارد
یاعلے
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادے
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
1_12013091.pdf
8.98M
📘کتاب زیبای
#پرواز_تاپای_جان
زندگینامه ی شهــ❤️یـــد خلبان غلامرضا میرزایی
۱۶۳ صفحه مصور
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#ڪتاب_عارفانه
#قسمت_یازدهم
"امتحان"
دڪتر محسن نورے
(استاد دانشگاه شهید بهشتے)
توی محل از بچگے با هم بودیم.منزل احمــ🌹ــدعلے توے ڪوچه چهل تن در ضلع شمالے مسجد امینالدوله بود؛ڪوچه اے ڪه حالا به نام شهیدان نیرے نام گذارے شده.
در دوران دبستان حال و هواے احمـ🌹ــد با همه فرق داشت.رفتارش خیلے معنوے و خوب بود.❤️
احمــ🌹ـد یکے از بهترین دوستان من بود.همیشه نون و پنیر خوشمزهاے با خودش به مدرسه🏫مےآورد.هیچ وقت هم تنها نمےخورد! به ما تعارف مےڪرد.من و بقیه ے دوستان ڪمڪش مےڪردیم!
✨✨✨
رفتار و برخورد احمــ🌹ــد براے همه ے ما الگو بود.احمــ🌹ــد بهترین دوست👬 دوران نوجوانے من بود.باهم بازے مےڪردیم،مدرسه مےرفتیم،باهم برمےگشتیم و...
از دوره ے دبستان تا دبیرستان با احمـ🌹ــدعلے هم ڪلاس بودم بهترین خاطرات من برمےگشت به همان ایام.
مےگفت:
"بیا توے راه مدرسه سوره هاے ڪوچڪ قرآن📖 را بخوانیم. در زنگ هاے تفریح هم مےدیدم ڪه یڪ برگهاے📝 در دست گرفته و مشغول مطالعه است.
✨✨✨
یڪ بار از او پرسیدم:این ڪاغذ چیه؟گفت: این برگهے اسماءالله است.نام هاے خدا روے این ڪاغذ نوشته شده.
ڪم ڪم بزرگ تر مےشدیم.فاصله ے معنوے من با او رفته رفته بیشتر مےشد.او پله پله بالا مےرفت و من...
بیشترین چیزی ڪه احمـ🌹ــد به آن اهمیت مےداد #نماز بود.هیچ وقت نماز اول وقت را ترڪ نڪرد.حتے زمانے ڪه در اوج ڪار و گرفتارے بود. معلم گفته بود امتحان دارید.ناظم آمد سر صف و گفت:بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشے امتحان برگزار مےشه.فردا زنگ سوم ڪه تمام شد آماده ے امتحان باشید.
آمدیم داخل حیاط.گفتند:چند دقیقهے دیگه امتحان شروع مےشه.صداے اذان از مسجد محل بلند شد.احمـ🌹ـد آهسته حرڪت ڪرد و رفت به سمت نمازخانه.دنبالش رفتم و گفتم:احمـ🌹ـد برگرد.این آقا معلم خیلے به نظم حساسه،اگه دیر بیاے،ازت امتحان نمےگیره و...
✨✨✨
مےدانستم نماز احمـ🌹ـد طولانے است.احمـ🌹ــد مقید بود ڪه ذڪر تسبیحات📿 را هم با دقت ادا ڪند.هرچه گفتم بےفایده بود.احمـ🌹ـد به نماز خانه🕌 رفت و مشغول نماز شد.همان موقع همهے ما را به صف ڪردند.وارد ڪلاس شدیم.ناظم گفت:ساڪت باشید تا معلم سوال ها رو بیاره.
مرتب از داخل ڪلاس سرڪ مےڪشیدم و داخل حیاط و نماز خانه را نگاه مےڪردم.خیلے ناراحت احمـ🌹ـد بودم.حیف بود پسر به این خوبے از امتحان محروم بشه.
بیست دقیقه⏰ همین طور توے ڪلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبرے بود نه از ناظم و نه از احمـ🌹ـد!
همه داشتند ....
#ادامه_دارد
یاعلی
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادے
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#ڪتاب_عارفانه🌙
#قسمت_دوازدهم
همه داشتند توے ڪلاس پچپچ مےڪردند ڪه یڪ دفعه درب ڪلاس باز شد.معلم با برگه هاے📄 امتحانے وارد شد.
همه بلند شدند.معلم با عصبانیت گفت:از دست این دستگاه تڪثیر!ڪلی وقت ما رو تلف ڪرد تا این برگه ها آماده بشه!
بعد یڪی از بچه ها را صدا زد و گفت:پاشو برگه هارو پخش ڪن.هنوز حرف معلم تمام نشده بود ڪه درب ڪلاس به صدا در آمد در باز شد و احمـ🌹ـد در چارچوب در نمایان شد.
معلم ما اخلاقے داشت ڪه ڪسے را بعد از خودش به ڪلاس راه نمے داد.من هم با ناراحتے منتظر عڪس العمل معلم بودم.
✨✨✨
آقا معلم در حالے ڪه حواسش به ڪلاس بود گفت:نیّرے برو بشین سر جات!
احمـ🌹ـد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سوالات امتحان شد.من هم با تعجب به او نگاه مےڪردم.
احمـ🌹ـد مثل ما مشغول پاسخ شد.فرق من با او در این بود ڪه احمـ🌹ـد نماز اول وقت را خوانده بود و من...
خیلے روے این ڪار او فڪر ڪردم.این اتفاق چیزے نبود جز نتیجه ے عمل خالصانه ے احمـ🌹ـد.
✨✨✨
"تحول"
دڪتر محسن نورے
رفتار و عملڪرد احمـ🌹ـد با بقیه فرق چندانے نداشت.یڪ زندگے ساده و عادے مثل همه داشت.در داخل جمع همیشه مثل بقیه افراد بود.با آن ها مےخندید، حرف مے زد و...
احمــ🌹ـد هیچ گاه خود را برتر از بقیه نمےدانست.درحالے ڪه همه مےدانستیم ڪه او از بقیه به مراتب بالاتر است.از همان دوران راهنمایے ڪه درگیر مسائل انقلاب شدیم احساس ڪردم ڪه از احمـ🌹ـد خیلے فاصله گرفته ام!
احساس مےڪردم ڪه احمـ🌹ـد خداوند را به گونه اے دیگر مےشناسد و به گونه اے دیگر بندگے مے ڪند! ما نماز مےخواندم تا رفع تڪالیف ڪرده باشیم،اما دقیقا مے دیدم ڪه احمـ🌹ـد از نماز خواندن و مناجات با خدا لذت مےبرد.شاید لذت بردن از نماز براے یڪ انسان عالم و عارف، طبیعے باشد و اما براے یڪ پسر بچه ے دوازده2️⃣1️⃣ساله عجیب بود.من سعے مےڪردم ڪه بیشتر با او باشم تا ببینم چه مےڪند.
اما او رفتارش خیلے عادے بود.مثل بقیه ے افراد مے گفت و مے خندید.
✨✨✨
من فقط مےدیدم،وقتے ڪسے راه را اشتباه مےرفت خیلے آهسته و مخفیانه به او تذڪر مےداد.او امر به معروف و نهی از منڪر را ترڪ نمےڪرد.فقط زمانے برافروخته مےشد ڪه مےدید ڪسے در جمع غیبت مے ڪند و پشت سر دیگران👥 حرف مےزند.در این شرایط دیگر ملاحظه ے بزرگے و ڪوچڪے را نمے ڪرد.با قاطعیت از شخص غیبت ڪننده مے خواست ڪه ادامه ندهد.
من در آن دوران...
#ادامه_دارد
یاعلی
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادے
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
base.apk
4.38M
👆👆
📚 مجموع 4⃣ کتاب در مورد #حضرت_زینب کبری سلام الله علیها
📚
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#کتاب_عارفانه🌙
#قسمت_سیزدهم
من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم.ما رازدار هم بودیم.
یک روز به او گفتم:احمـ🌹ـد،من و تو از بچگی همیشه باهم بودیم.اما یک سوالی ازت دارم!من نمیدونم چرا توی این چند سال اخیر،شما در معنویات رشد کردی اما من...
لبخنــ☺️ـدی زد و میخواست بحث را عوض کند.اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم:حتما یک علتی داره،باید برام بگی!
بعد از کلی اصرار سرش را بالا اورد و گفت:طاقتش را داری؟
با تعجـ😳ـب گفتم:طاقت چی رو!؟
گفت:بشین تا بهت بگم.
نفس عمیقی کشید و گفت:یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد🕌رفته بودیم دماوند. شما توی اون سفر نبودی.
✨✨✨
همه ی رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگتر ها گفت: احمـ🌹ـد اقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم.
بعد جایی را نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است. برو از اونجا اب بیار.
من هم راه افتادم. راه زیاد بود. کم کم صدای اب به گوش رسید.
نسیم خنکی از سمت اب به سمت من امد. از لابه لای درخت ها و بوته ها به رودخـ🌊ــانه
نزدیک شدم...
#ادامه_دارد
یاعلے
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادے
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_چهاردهم
تاچشمم به رودخانه افتاد سرم را انداختم پایین وهمان جا نشستم❗️
بدنم شروع کرد به لرزیدن.
نمی دانستم چه کارکنم❗️
همان جا پشت درخت مخفی شدم.
کسی آن اطراف مرا نمی دید.
درخت ها و بوته ها مانع خوبی برای من بود.
من با چشمانی گردشده ازتعجب منتظر ادامه ی ماجرای احمدبودم.
چرا این قدر ترسیده بود⁉️🤔
احمد ادامه داد؛
من میتوانستم به راحتی گناه بزرگی
انجام بدهم.
در پشت آن درخت و در کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شناکردن بودند.
✨✨✨✨
من همان جاخدا را صدا زدم وگفتم؛
خدایا کمکم کن.
خدایا الان شیطان به شدت مرا وسوسه میکند که من نگاه کنم.
هیچ کس هم متوجه نمیشود.اماخدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم.
کتری خالی را برداشتم و سریع از آنجا دور شدم.
بعد هم از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها. هنوز دوستان مسجدی مشغول بازی بودند.
برای همین من مشغول درست کردن
آتش شدم.
چوب ها را جمع کردم و به سختی آتش را
آماده کردم.
خیلی دود توی چشمم رفت.
اشک😢 همین طور از چشمانم جاری بود.
یادم افتاد که حاج آقا گفته بود؛ #هر_کس_برای_خدا_گریه_کند خداوند
او را خیلی دوست خواهد داشت.
همین طور که داشتم اشک میریختم گفتم؛
ازاین به بعد برای خدا گریه میکنم.😭
حالم خیلی منقلب بود.از آن #امتحان_سختی که درکنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز #دگرگون بودم...
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادے
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
pishkhannehzatashoora.pdf
1.81M
🔍 #نهضت_عاشورا
▪️ زمینهها، علل و اهداف نهضت عاشورا در بیانات #امام_خامنه_ای
📚
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#کتاب_عارفانه🌙
#قسمت_پانزدهم
همین طور که اشڪ میریختم و با خدا مناجات میڪردم خیلے باتوجه گفتم؛
یاالله یاالله...🕊
به محض تکرار این عبارت یڪ باره #صدایے شنیدم ڪه از همه طرف
شنیده می شد.ناخودآگاه از جا بلند شدم و باحیرت به اطراف نگاه ڪردم.
صدا از همه #سنگریزه_هاے_بیابان
شنیده مے شد.
از#همه_ے_درخت_ها🌴🌳🌲#و_ڪوه_و_سنگ_ها 🏔
صدا مے آمد‼️😳
همه مے گفتند؛ ↙️
💎💎 سبّوحٌ قٌدوسٌ رَبُنا وَ رَبُّ الْمَلائِڪَةِ وَ الرّوح
(پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائڪه و روح)
💎💎↗️
وقتے این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خیره شدم.
ازادامه بازے بچه ها فهمیدم که آنها چیزے نشنیده اند❗️
✨✨✨
من در آن غروب با بدنے که از وحشت مے لرزید به اطراف میرفتم.
من ازهمه ذرات عالم این صدارا مے شنیدم❗️❣️
احمـ🌹ـدبعد از آن ڪمے سڪوت ڪرد.
بعد با صدایے آرام ادامه داد؛
#از_آن_موقع ڪم ڪم #درهایــے_از_عالم_بالا به روے من بازشد!
احمـ🌹ــداین را گفت و از جابلند شد تا برود.
بعد برگشت و گفت؛
محسن ، این ها را براے تعریف ازخودم نگفتم.
گفتم #تا_بدانے انسانے ڪه گناه را ترڪ ڪند چه مقامے پیش خدا دارد.🌹🍃
بعد گفت تامن زنده ام براے ڪسے از این ماجرا حرفے نزن❗️
#ادامه_دارد
یاعلی
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas