کتاب 598 معمای دفاع مقدس (کتاب نوجوان)
" دانستنی ها و خواندنی های جنگ تحمیلی برای نوجوانان "
کتاب حاضر به 598 سوال در باب دفاع مقدس و حوادث آن پاسخ می دهد.
این کتاب که برای نوجوانان فراهم شده به سوالاتی در موضوعات زیر پاسخ می دهد:
رهبری و دفاع مقدس
سرداران، امیران و فرماندهان شهید
عملیات ها
طلاب و روحانیون
شهداء و جانبازان
آزادگان
بانوان
160صفحه|20000تومان
قیمت با ۱۰ درصد تخفیف: 18000 تومان
خرید آنلاین از طریق سایت👇
https://basalam.com/sahifehnoor/product/195740?ref=830y
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_پنجاه_و_نهم
"خبرشهادت"
✅ راوی:مادر شهید
سه ماه بود که احمد به جبهه رفته بود.
به جز یکی دوتا نامه✉️،
دیگر از او خبر نداشتیم.نگران احمد بودم...
به بچه ها گفتم :
خبری از احمد ندارید❓من خیلی نگرانم.
یک روز دیدم رادیو مارش
عملیات پخش می کند.
نگرانی من بیشترشد.ضربان قلب من شدیدتر شده بود...
مردم از خبر شروع عملیات خوشحال بودند اما واقعا هیچ کس نمی تواند حال و هوای مادری که از فرزندش بی خبر است را درک کند.
همه می دانستند احمـد بهترین و کم آزارترین فرزند من بود.
خیلی اورا دوست داشتم...
حالا این بی خبری
خیلی من را نگران کرده بود.
مرتب دعا می خواندم و به یاد احمد بودم.
تا اینکه یک شب درعالم خواب دیدم
کبوتری سفید🕊 روی شانه ی من نشست.
بعد کبوتر دیگری🕊 درکنار او قرار گرفت و هردو به سوی آسمان پرکشیدند...
حیرت زده از خواب پریدم،نکند که این دومین پرنده؛
نشان از دومین شهید خانواده ی ماست⁉️❗️
اما نه ان شاءالله احمد سالم برمیگردد...
دوباره خوابیدم.این بار چیز،عجیب تری دیدم.
این بار مطمئـن شدم که دیگر پسرم را نخواهم دید...در عالم رویا مشاهده کردم که
#ملائکـه_ی_خدا به زمین آمده بودند‼️
هودج یا اتاقکی زیبا که در روزگار قدیم توسط پادشاهان از آن استفاده می شد در میان دستان ملائکـه است.
آن ها نزدیک ما آمدند و پسرم احمد علی را در آن سوار کردند.
بعد هم همه ملائک به همراه احمد به آسمان ها رفتند...
روز بعد چندنفر از همسایه ها به خانه ی ما آمدند و سراغ حسیـن آقا را می گرفتند‼️
گویا شنیده بودند که شهیــد محلاتی شهیــد شده و فکر می کردند حسین آقا همراه ایشان بوده...
من می گفتم حسیـن آقا در خانه است من ناراحت احمد علی هستم...
آن روز مادر شهـید جمال محمدشاهی را دیدم.
این مادر گرامـی را از سال ها قبل درهمـین محله می شناختم.
ایشان سراغ احمد علی را گرفت.گفتم :
بی خبرم..
نمی دانم کجاست.
سیـده خانم مادر شهیدجمال،هم رویای عجیبی دیده بود که بعدها برایم تعریف کرد.
ایشان گفت:
در عالم خواب به نماز جمعه ی تهران رفته بودیم .
آن قدر جمعیت آمده بود که سابقه نداشت...
بعد اعلام کردند که #امام_زمان(عج)🌹
تشریف آوردند و می خواهند به پیکر یکی از شهدا نماز بخوانند‼️
من به سختی جلو رفتم .
وقتی خواستند #نام_شهـید را بگویند خوب دقت کردم .
از بلند گو اعلام کردند:
" #شهیـد_احمد_علـی_نیـری"
خلاصه همان روز بود که دیدم رفت و آمد در اطراف خانه ی ما زیاد شده.
پسرم مرتب می آمد و می رفت...
ظهر بود که از اخبار شنیدیم هواپیمای حامل شهیـد محلاتی مورد هدف قرار گرفته و ایشان به شهادت رسیدند.
و بعد هم آمدند منزل ما و خبر شهادت
"احمد علی" را اعلام کردند.
مراسم تشیع و تدفین و ختم احمد با حضور حضرت آیت الله حق شناس و عباراتی که ایشان در وصف پسرم فرموندند خیلی عجیب بود...
بعد از اینکه حضرت آقا این حرف ها را زدند دوستان احمد هم آمدند و کراماتی که از او دیده بودند نقل کردند...
عجیب اینکـه پسر من در خانه که بود یک زندگی #بسیار_عادی داشت.
اما هیـچ گاه از او #مکروه ندیدم؛چه رسد به #گناه🚫...
احمد رفت،اما می دانستم که اهل این دنیا نبود او در این جهـان ماندنی نبود.
او هر لحظه آماده ی رفتن بود.خدا هم او را در جوانی به نزد خود برد...
بعد از احمد تمام آنچه از او مانده بود را جمع کردیم .
چندین جلد کتاب📚 بود که همه را به حوزه ی قم تحویل دادیم...
یکی از علما می گفت:
این کتاب ها برای چه کسی بوده ❓
این ها حتی برای طلبه ها سنگین است!
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_شصت
«بوی خوش»
[حاج مرتضی نیری]
نوروز ۱۳۶۵ 🗓 از راه رسید.
مراسم چهلم احمد آقا نزدیک بود.
برای همین به همراه مجید رفتیم برای سفارش سنگ قبر
عصر یکی از روزهای وسط هفته با ماشین راهی بهشت زهرا علیهاالسلام شدیم.
سنگ قبر و تابلوی آلمینیومی بالای مزار را تحویل گرفتیم.
بعد کمی سیمان و مصالح خریدیم و سریع به قطعه ۲۴ رفتیم.
کسی در بهشت زهرا علیهاالسلام نبود
نم نم باران 🌨 هم آغاز شده بود.
باخودم گفتم :
کاش یکی دونفر دیگه هم برای کمک می آوردیم.
همان موقع یک جوان،که شال سبز به گردن انداخته بود،جلو آمد و سلام کرد❗️
بعد گفت :
اجازه می دید من هم کمک کنم❓
ما هم خوشحال شدیم و گفتیم :
بفرمایید😊
من همینطور که مشغول کار بودم خاطراتی که با احمد اقا داشتم را مرور میکردم.
من پسرعمو و داماد خانواده ی آنها بودم که از زمان کودکی هم با هم بودیم.
هر بار که به روستای آینه ورزان می رفتیم شب و روز باهم بودیم.
با خودم گفتم :
احمد چهل روز پیش شهیدشده.
مگر نمی گویند که جنازه بعد از چند روز متعفن می شود⁉️
دوباره سرم را داخل قبر کردم.
گویی یک شیشه عطر خوش بو را داخل قبر او خالی کرده اند.
سنگ را سرجایش قرار دادیم.
تابلو را نصب کردیم و مزار احمد آقا را برای مراسم چهلم آماده کردیم.
وقتی می خواستیم برگردیم دوباره ایستادم و به قبر او خیره شدم.
من اطمینان داشتم که پیکر احمد آقا مانند بقیه اولیا الله سالم و مطهر مانده است.
باران شدید شده بود. من ایستاده بودم و حسابی خیس شدم. آقا مجید صدایم کرد و به سمت ماشین برگشتم.
اما فکر آن بوی خوش از ذهنم خارج نمی شد،بوی خوشی که با هیچ یک از عطر های دنیا قابل مقایسه نبود.
با خودم گفتم :
احمد چهل روز پیش شهیدشده.
مگر نمی گویند که جنازه بعد از چند روز متعفن می شود⁉️
دوباره سرم را داخل قبر کردم.
گویی یک شیشه عطر خوش بو را داخل قبر او خالی کرده اند.
سنگ را سرجایش قرار دادیم.
تابلو را نصب کردیم و مزار احمد آقا را برای مراسم چهلم آماده کردیم.
وقتی می خواستیم برگردیم دوباره ایستادم و به قبر او خیره شدم.
من اطمینان داشتم که پیکر احمد آقا مانند بقیه اولیا الله سالم و مطهر مانده است.
باران شدید شده بود. من ایستاده بودم و حسابی خیس شدم. آقا مجید صدایم کرد و به سمت ماشین برگشتم.
اما فکر آن بوی خوش از ذهنم خارج نمی شد،بوی خوشی که با هیچ یک از عطر های دنیا قابل مقایسه نبود.
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
11.Mp3
6.61M
کتاب #صوتی
" #دختر_شینا "
بر اساس خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
خاطره نگار : بهناز ضرابی زاده
بصورت خلاصه
✅قسمت سیزدهم
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
12.Mp3
7.24M
کتاب #صوتی
" #دختر_شینا "
بر اساس خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
خاطره نگار : بهناز ضرابی زاده
بصورت خلاصه
✅قسمت چهاردهم ( پـــایــــانـــــــی)
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
#ڪتاب_عارفانه🌙
#قسمت_شصت_و_یکم
═══✼🍃🌹🍃✼═══
《هدایت》
《جمعی از دوستان شهید》
آیه ی قرآن می گوید که شهید #زنده است. شهید #قدرت دارد. #اثر دارد و ما اثر خون آن ها را در جامعه می بینیم.
اولین بار که خواب احمد آقا را دیدم مربوط به مدتی بعد از شهادت ایشان بود. جمع ما با رفتن احمد آقا محور اصلی خود را از دست داده بود.
من با کسانی در محل رفیق شدم که مقید به مسائل دینی نبودند.
یک شب در عالم رویا دیدم که با همان رفقا توی کوچه هستیم. رفقا به من گفتند: رسول، برو مخفی شو احمد آقا داره می یاد❗️
من رفتم پشت دیوار و از آنجا نگاه می کردم. دیدم احمدآقا با همان چهره ی نورانی و معصوم به کوچه ی ما آمد.
بعد دوستان من، احمد آقا را گرفتند و کشان کشان او را از کوچه بیرون کردند❗️
همینطور که احمد آقا را از کوچه بیرون می بردند داد زد : من باید رسول را ببینم.
اشک در چشمانم حلقه زده بود. دلم برایش خیلی تنگ شده بود. دویدم و پریدم توی بغلش و شروع کردم به بوسیدن احمد آقا.
از این رویای صادقه همه چیز را فهمیدم .
از فردا رابطه ام را با آن رفقا #قطع کردم و دیگر آن ها را ندیدم.
حضورش را هنوز هم در زندگی هم حس می کنم. حتی حالا که صاحب زندگی و فرزند شده ام. هنوز هم وقتی راه را کج بروم به سراغم می آید و...
حتی برخی از دوستان را می شناسم که فرزندانشان بزرگ شده اند. فرزندان دوستان احمد آقا هم با او ارتباط دارند و از او کمک می گیرند.
یکی از رفقا برای ازدواج فرزندش مشکل داشت و از احمد آقا کمک خواست.
احمد آقا مثا همان موقع که حضور مادی در بین ما داشت به او کمک کرده بود!
حتی کسانی را میشناسم که بعد از شهادت احمد آقا به دنیا آمده اند و با شنیدن خاطرات ایشان عاشق احمد آقا شده اند و به خوبی با او ارتباط دارند.
مدتی از شهادت احمد آقا گذشته بود. قرار بود روز بعد با تعدادی از دوستان به تفریح برویم.
هرچند میدانستم دوستان خوبی نیستند و ممکن است پای گناه و... در میان باشد.
خدا شاهد است همان شب در عالم رویا دیدم که احمد آقا آمده و با عصبانیت و ناراحتی به من می گوید: با این ها بیرون نرو، با این دوستانت جایی نرو! فردا صبح هر طور بود به مادرم گفتم که آن ها را رد کند. اما خیلی در فکر فرو رفته بودم که این چه خوابی بود؟!
بعد ها از همان افراد شنیدم که به گناه افتاده بودند و...
احمد آقا نه تنها در موقع حضور ظاهری در دنیا به فکر تربیت ما بود، ببکه حالا هم از ما جدا نیست و به دنبال هدایت ماست.
یکی دیگر از دوستان می گفت: در ایام فتنه ی سال ۱۳۸۸ ذهن و فکر ما درگیر بود.
یک شب در عالم رویا دیدم که احمد آقا آمده به مسجد امین الدوله. اما به نماز نرسید!
گفتم: احمد آقا نبودی، دیر اومدی؟!
احمد آقا جمله ای گفت و رفت: سر ما خیلی شلوغه!
بلافاصله به ذهنم خطور کرد که حتما این مشکلات را شهدا حل می کنند. یاد کلام نورانی امام راحل افتادم.
آنجا که می فرمایند:((مسلم خون شهیدان اسلام و انقلاب را بیمه کرده است.))
══✼🍃🌹🍃✼══
#ادامه_دارد
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_شصت_و_دوم
«دارالشفاء»
راوی : یکی از دوستان شهید🌹
حضرت امام در جملهی بسیار مهم و زیبایی میفرمایند :. ...این قبور شهدا تا ابد دارالشفا خواهد بود.
یعنی راه را به آیندگان نشان میدهند که برای حل #مشکلات_دین_و_دنیای_خود به سراغ چه کسانی بروید.
احمد آقا تا زمانی که زنده بود مانند یک طبیب به دنبال بندگان خدا بود تا دست آن ها را بگیرد و راه آسمان را به آنها نشان دهد.
خداوند هم شهدا را #زنده خطاب کرده.پس او اکنون هم به دنبال هدایت است.
اگر کسی در این دوران هم به سراغ او برود یقیناً دست خالی #برنمیگردد.
بسیاری از رفقا و شاگردان احمد آقا هرگز فکر نمیکنند که او دربین ما نیست.مثل قبل از او یاد میکنند.برای بچه ها و دوستان و آشنایان از احمد آقا میگویندو...
من تا روزهای آخر همیشه همراه احمد آقا بودم.به یاد دارم یک روز از مریضی مادرم به احمد آقا شکایت کردم.
گفتم:هر کاری کردیم مادرم خوب نشده .دکترها جوابش کردن.بعد گریهام گرفت.
احمد نگاه خاصی به چهرهی من انداخت وگفت:ناراحت نباش،مادرت خوب میشه!
فردای آن روز مادرم خوب شد!مادرم دیگر دچار بیماری نشد تا یک سال بعد.
سال بعد و در روزهای آخری که با احمد آقا بودیم دوباره رفتم به سراغ احمد آقا.
به خاطر مریضی مادرم ناراحت بودم. لبخندی زد و گفت:خوب میشه انشاءالله وبعد به طرز عجیبی مادرم خوب شد!
یکسال از شهادت احمد آقا گذشت.دوباره مریضی مادرم برگشت.حال مادرم بسیار بدتر شده بود.این بار رفتم سر مزار احمد آقا در بالای قبر شهید چمران.
گفتم:احمد آقا فدات بشم.این بیماری مادر ما شده یکسال یکسال!شما زندهای واز همه چیز خبر داری. شما از خدا بخواه که این مریضی مادرم برای همیشه حل بشه!
این را گفتم و برگشتم .احساس میکردم که دوباره احمد آقا لبخندی زده و گفته خوب میشه انشاءالله!
مادرم فردای آن روز خوب شد.همهی پزشکان از مادرم قطع امید کرده بودند اما به دعای احمد آقا مادرم شفا یافت.مادرم با گذشت سال ها از آن ماجرا دیگر دچار مریضی نشد!
امسال یکی از بچه های بسیجی جوان،اصرار داشت به همراه ما بیاید.
وقتی به منزل شهید نیری آمد برای من گفت:من هشت سال پیش ازدواج کردم اما بچه دار نمیشدم.
تا اینکه یک بار به توصیهی بسیجیان قدیمی مسجد به سراغ مزار شهید نیری در بهشت زهرا(سلام الله علیها)رفتم.
شنیده بودم که نزد خدا خیلی آبرو دارد برای همین گفتم:من اعتقاد دارم شما زنده اید و به خواست خداوند میتوانید گره از کار مردم باز کنید.
بعد از او خواستم دعا کند که خدا به من هم فرزندی بدهد. این بندهی خدا مکثی کرد وبا صدایی بغض آلود ادامه داد:
بعد از آن ماجرا،خانم بنده باردار شد و چند روز قبل فرزندان دوقلوی من به دنیا آمدند.
از این دست ماجراها بسیار از زبان دوستان و آشنایان و حتی کسانی که ایشان را نمیشناختند شنیدهایم که از بیان آنها صرف نظر میکنیم.
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهیدهادی
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
1576661694847AsiFDw6gVeKSm3Lz9J8jXZOlctENWhba.pdf
2.42M
📘کتاب
#در_کمین_گل_سرخ
روایتی از زندگینامه شهید سپهبد صیاد شیرازی
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویژه_نامه
همه چیز از #پادگان_ابوذر
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
ستاد مرکزی راهیان نور کشور
🆔 @Rahianenoor_News
هدایت شده از نسیم معنوی | عبدالرضا نظری
⭕️سومین کتاب شهید ابراهیم هادی منتشر شد.
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی برای معرفی بهتر شخصیت این شهید بزرگوار، کتاب جدیدی با عنوان «خدای خوب ابراهیم» (ویژگیهای قرآنی این شهید) را روانه بازار نشر کرد.
🔹قیمت: ۹۵۰۰ تومان
🔸تعداد صفحات: ۹۶ صفحه
🔺ارسال به تمام نقاط کشور
💠در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
از بزرگان محل و مسجد ماست.کنارش نشستم و گفتم از ابراهیم برایم بگو. سکوت کرد.چشمانش خیس شد و گفت: جوان بودم.محیط فاسد قبل از انقلاب. میخواستم کار را رها کنم. میخواستم به دنبال هرزگی بروم و...
آن روز سرکار نرفتم.ابراهیم هم سر کار نرفت. چون تا ظهر با من در خیابان راه رفت و حرف زد تا مرا هدایت کند.صاحب کار من که از بستگانم بود، دنبالم آمده بود. یکباره مرا دید. جلو آمد و یک کشیده محکم در صورت ابراهیم زد!
فکر کرده بود او باعث گمراهی من است! اما ابراهیم ...
برای خدا صبر کرد. صبر کرد تا توانست مرا آدم کند. مرد صورتش خیس خیس شده بود و با سکوتش این آیه را فریاد می زد:
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ
و بخاطر پروردگارت صبر کن (مدثر/7)
✅جهت سفارش از طریق آیدی و یا شماره زیر اقدام نمایید:
@almdarkomil313
💠 @Ebrahimhadi_Market
📞 09393612899
#ڪتاب_عارفانه🌙
#قسمت_شصت_و_سوم
✨وصیت نامه✨
عارف و سالک الی الله شهید احمد علی نیری بنا به توصیه بزرگان دین چند سطری را به عنوان وصیت از خود به یادگار گذاشته است.
درباره وصیت ایشان ذکر این نکته خارج از لطف نیست که ایشان با اینکه سه ماه در مناطق مختلف عملیاتی حضور داشتند اما فقط
#چند_ساعت قبل از شهادت مشغول به نگارش وصیت نامه می شوند❗️
ایشان در مقدمه ی وصیت خود پس از حمد پروردگار و اقرار به شهادتین، با این آیه وصیت خود را آغاز می کند :
«اللهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ »
پس از عرض سلام و تهیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیا و ائمه معصومین (علیهم السلام) بالاخص حضرت بقیة الله (ارواحنا له الفدا)
چند سطری به عنوان سنتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که ان شاءالله تعالی تذکری برای ما و برایم باشد. ان شاءالله باقیات و صالحاتی برایم باشد.
شکر پروردگار عالمیان که ما را برانگیخت و مارا لایق دانست و هدایت کرد.
و رسولان متعددی بالاخص رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین(علیهم السلام) را بر ما ارزانی داشته تا بتوانیم ره گشای خوبی در این جهان باشیم در مقابل شیطان.
خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا، و عمل می کنند به وظایف خود، به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب❗️
کسی به آن می رسد که مراقبت های سخت به اعمال و گفتار خود داشته باشد.
قرآن، قرآن را فراموش نکنید. بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است. اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید.
رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کنید.
ان شاءالله خداوند عزوجل جزای خیر به شما عنایت فرماید! و السلام علیکم و علی عباد الله الصالحین
احمد علی نیری
1364/11/26
🌹 هدیه به روح پاکش #صلوات 🌹
•═• •• 🌺••◈☘️◈••🌺 •• •═
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهیدهادی
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_شصت_و_چهارم
«یادی از برادر»
جوانی بود باسواد
تحصیلات دانشگاهی در دانشگاه تربیت معلم تهران داشت.بسیار مذهبی بود.
یعنی کسی که در مسجد امین الدوله و در محضر آیت الله حق شناس بزرگ شود یقیناً انسانی کامل خواهد شد.
خوش تیپ و ورزشکار بود.
درتیم جوانان تاج (استقلال) فوتبال بازی میکرد. خلاصه همه چیز را باهم داشت.
حمیدرضا در دوران انقلاب یکی از محورهای برنامه های انقلابی و فرهنگی مسجد بود. درهمه تجمعات و برنامه های انقلابی حضور داشت.
دیپلم ریاضی داشت و دانشجوی رشته ریاضی بود.
با پیروزی انقلاب اولین گروه های دانشجویی را برای مقابله با ضد انقلاب تشکیل داد.
دانشگاه تربیت معلم در خیابان مفتح مرکز فعالیت های او و دوستانش بود.
او در دوران جوانی درجلسات بسیاری از علما نظیر علامه نوری و دیگر بزرگان تهران حضور
می یافت.
او اسلام رادرست شناخته بود.
برای همین کسی نمی توانست در #اعتقادات او خللی وارد کند.
بارها دیده بودم که تابلویی به دست میگرفت و در تجمعات دانشجویی شرکت میکرد
او از بنیان گذاران گروه دانشجویان پیرو خط امام بود.
وارد جمع گروه های #کمونیستی و... میشد.
شروع میکرد با آنها بحث کردن.
کسی تاب مقابله با استدلال های قوی وفن بیان او را نداشت.
او به حق یکی از ذخایر #انقلاب بود.
مدت کوتاهی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که ضد انقلاب محیط دانشگاه را هدف قرار داده بود.
درگیری به این محیط علم و دانش کشیده شد.
می خواستند دانشگاه تربیت معلم درمرکز تهران را تصرف کنند.
اما به آنها اجازه نداد.باجمعی از دوستان هم فکر خود در آنجا مشغول مقاومت شد.
دانشگاه تربیت معلم تهران از گزند حمله ی مخالفان نظام در امان ماند.
حالا همان ساختمانی که از آن محافظت می کرد به نام خودش نام گذاری شده.
به نام شهید #حمیدرضا_نَیّری
جنگ افغانستان آغاز شد.
کشور اسلامی همسایه ی ما مورد حمله قرار گرفت به یاری آنها رفت.
مےگفت:
#اسلام_مرز_ندارد. با پسرعمویش راهی دیار غربت شد.
مدتی بعد برگشت اما پسرعمویش محمدحسین دراین نبرد به شهادت رسید.
پیکر او هرگز بازنگشت.
ضدانقلاب شهرهای ایران را ناامن کرده بود.برای برنامه های تبلیغی و دفاع از نظام راهی شمال کشور شد.
درآن سال ها لحظه ای آرامش نداشت. قلب تپنده ی او برای انقلاب و اسلام می تپید.
باشروع جنگ از خانواده خداحافظی کرد.به آبادان رفت و به نیروهای ارتش پیوست.
اما مدتی بعداز آن ها جدا شد وبه نیروهای مردمی به فرماندهی سید مجتبی هاشمی ملحق شد.
روزهای اول جنگ بود و مناطق عملیاتی بسیار ناهماهنگ.
تنها گروه جنگ های نامنظم بود که در خوزستان فعالیت میکرد.
به آن ها پیوست و با دوستانش جلوی پیشروی ارتش عراق را گرفت.
حمیدرضا در یکی از روز های سرد زمستان ۱۳۵۹ به #آرامش رسید.
او پس از مبارزه ای سخت و نفس گیر در کنار جاده ی آبادان ماهشهر به شهادت رسید.
پیکر حمیدرضا تا سال بعد در مناطق عملیاتی ماند.
با عملیات شکستن حصر آبادان پیکر او پیدا شد.
اکنون حمیدرضا نیّری در اطراف مزار برادر در قطعه ی ۲۴ #بهشت_زهرا علیه السلام آرمیده است. تا روزی که برای یاری امام منتظر از جا برخیزد.
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهیدهادی
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
امپراطوری وحشت.pdf
5.51M
📗کتاب
#امپراطوری_وحشت " ساواک "
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
#ڪتاب_عارفانه🌙
#قسمت_شصت_و_پنجم
═══✼🍃🌹🍃✼═══
(نامہ✉️)
یکی از کارهای زیبایی که احمد آقا برای دوستان و شاگردانش انجام میداد نوشتن نامه بود.
این نامه ها ✉️ سرشار از ارشادات #عرفانے و #معرفتی بود.
در زیر نامه ای را که سال ١٣۶٢ برای
آقای ماشاءالله محمدشاهی ارسال شده به اختصار میخوانیم.
اما به اعتقاد همه ی دوستان این نامه ها گویی برای امروزه ی ما نگارش شده.
پس وقتی به این نامه ی عارفانه نظر می افکنید به این دیدگاه باشید که احمدآقا این نامه را براے ما نوشته است.
"بسم الله الرحمن الرحیم."
و من اللیل فتهجد به نافله لک عسی ان یبعثک مقاما محمودا (سوره ی اسراءآیہ ٧٩) ↘️
وقسمتی از شب را
(ازخواب برخیز) و قرآن(و نماز) بخوان.
این یک وظیفه اضافی براے توست.
امید است پروردگارت تو را به مقامی
در خورِستایش برساند.
مردی از امیرالمومنین(علیہ السلام) از پاداش
آن که شب به پا خیزد تا (نمازوقرآن) بخواند پرسیـد.
آن حضرت درجواب مرد فرمودند :
مژدهاش بده که هر کس
1️⃣ #یک_دهم_شب را با اخلاص به خاطر رضای پروردگار نماز بگذارد پروردگار به فرشتگانش می فرماید :
از برای بنده ی من بنویسید پاداشی به شماره آنچه دانه و برگ و درخت در این شب روییده و به شماره ی هرچه نی و خار و چراگاه و... است.
2️⃣ کسی که #یک_نهم_شب را نماز بگذارد پروردگار به او #دعای_مستجاب عطا می فرماید وروز قیامت نامه ی عملش را به دست #راستش می دهد.
3️⃣ کسی که #یک_هشتم شب را نماز بگذارد،درروز رستاخیز از قبرش که بیرون می آید صورتش مانند ماه شب چهارده🌕 است و به همراه امان یافتگان از صراط مے گذرد.
4️⃣ کسی که #یک_هفتم شب را نماز بگذراد از توبه کنندگان محسوب می شود.وگناهان #گذشته او آمرزیده می شود.
5️⃣ کسی که #یک_ششم شب را نماز بگذارد با ابراهیم خلیل درجایگاه مخصوصش
همراهی می کند.
6️⃣ کسی که #یک_پنجم شب را نماز بگذارد درصف #مقدم_پیروزمندان قرار می گیرد.
تا آنکه چون #باد از صراط می گذرد و
#بدون_حساب داخل بهشت می شود.
7️⃣ و کسی که #یک_چهارم شب را نماز بگذارد فرشته ای نمی ماند مگر آنکه به مقام و منزلت او نزد پروردگار #حسرت می برد و گفته می شود:
از هرکدام از درهای هشت گانہ ی بهشت که #بخواهی وارد بهشت شو.
8️⃣ کسی که #یک_سوم از شب را نماز بگذارد اگر هفتاد هزار بارِ طلایش بدهند،با پاداش او برابر نخواهد بود و این کار افضل است از اینکه هفتاد بنده از اولاد اسماعیل آزاد کرده باشند.
9️⃣ کسی که #یک_دوم شب را نماز گذارد به اندازه ی #ریگ_بیابان از برای او حسنه است که کمترین حسنه اش یازده بار از #کوه احد🗻 سنگین تر است.
0️⃣1️⃣ و کسی که #یک_شب تمام به نماز ایستد،درحال تلاوت کتاب پروردگار عزوجل و در رکوع و سجود وذکر باشد چنان پاداشی به او داده می شود که #کمترین آن ها این است که مانند روزے که مادرش او را زایید از گناهان
#بیرون_می رود.
و به شمار مخلوقات پروردگار براے او حسنه نوشته می شود و به همین اندازه درجه برای او منظور می شود و...
و چون سر از خاک برآورد از جملہ ایمنی یافتگان خواهد بود و پروردگار تبارک و تعالی به فرشتگانش می فرماید :
اے فرشتگان من،بنده مرا بنگرید که شبۍ را به خاطر #رضای من بیدار مانده او را
در #بهشت_فردوس جا دهید.
و براے او در بهشت صدهزار شهر است که در هر شهری همه ی آنچه دل ها #بخواهد و دیده ها از آن #لذت برد و به خاطر کسی خطور نکند مهیا است.
وهمه ی این ها نیمی از کرامت ها و افزایشها ومقامهای قربـے است که براے او آماده کرده ام.
══✼🍃🌹🍃✼══
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهیدهادی
پایان
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️لحظاتی از وداع رزمندگان سپاه اسلام در عملیات کربلای چهار
دی ماه سال ۱۳۶۵؛ سالگرد آغاز عملیات #کربلای4 است
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
4_5818864908581733241.pdf
2.25M
📕 #خاطرات
برادر آزاده مسعود سفیدگر
( از عملیات کربلای ۴ ، اسارت ، تیرباران و اعدام توسط بعثی ها و ... )
🔺بمناسبت سوم دی ماه سالروز آغاز #عملیات_کربلای۴
#آزادگان
🔹 فایل #ساختهشده در
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
4_5906631345504781010.pdf
1.98M
سوم دی ماه ۱۳۶۵
آغاز عملیات کربلای ۴🌷
با رمز محمد رسولالله (ص)
📂 #ویژهنامه
مروری بر عملیات کربلای ۴
و روایت جانباز سیدجواد کافی ،غواص گردان یاسین در عملیات کربلای ۴
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
امشب شهادتنامه عشاق امضاء مي شود
فردا زخون عاشقان اين دشت دريا ميشود
تا لحظاتی دیگر غواصان عملیات کربلای چهار وارد آبهای اروند میشوند
امشب، شب سرنوشت است!
میان آب وآسمان!
مردانی از جنس نور ازجنس عشق،
مردان اخلاص وشجاعت، خط شکن هایی بی پروا، دلیرمردانی غواص...
رفتند تا بمانیم...
و چه سرنوشتی برایشان رقم خورد..
شهادت،جانبازی،اسارت...
آری امشب بود،شب قهرمانان کربلای۴...
نثار ارواح طیبه❤️ شهدا ❤️صلوات
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #فیلم_کوتاه
زنده به گور کردن غواصان
فیلم گرفته شده توسط حزب بعث عراق
💠عملیات کربلای چهار
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه وداع غواصان دریا دل قبل از عملیات
غواصانی که برای عملیات کربلای ۴ به آب زدند و ۳۰ سال بعد بازگشتند.
۴ دی، سالروز عملیات کربلای ۴ گرامیباد
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
پهلویها۱.pdf
10.64M
📗کتاب
#پهلوی_ها
( خاندان پهلوی به روایت اسناد )
جلد اول
رضا شاه
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
alamdar_[www.ketabesabz.com].pdf
4.83M
📘 کتاب بسیار زیبای
« علمدار »
زندگینامه و خاطرات سردار شهید❤️ #سید_مجتبی_علمدار
🔺بمناسبت ۱۱ دی سالروز شهادت
جانبازشهیدسیدمجتبیعلمدار
🔹اثری زیبا از گروه فرهنگی شهید هادی
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas