✂️برشی از کتاب بدون ریش و سبیل مرد شدم
مرد شدن به در آوردن ریش و سبیل نیست. راه و رسم مردانگی است که آدمها رو مرد میکند، آدمهایی مثل ناصر که هنوز پشت لبشان سبز نشده ولی با شجاعت و مردانگی ماموریتشان را انجام میدهند و تبدیل به یک مرد بزرگ میشوند.
داستان مرد شدن ناصر و ماموریت خطرناکش را میتوانید در رمان بدون ریش و سبیل مرد شدم بخوانید.
🆔@ketabe313
🔴 #بسته_کتاب حقیقت بندگی ❤️
🔸#دعا (حقیقت_بندگی) (۶ جلدی)
قیمت: ۴۷۰.۰۰۰ تومان
هرکدوم از کتابهای این
مجموعه را به صورت جداگانه هم
میتوانید تهیه کنید.
🆔 @ketabejonoob
❄️ زمستان ۱۴۰۲
🗓سهشنبه، ۱۷ بهمن ۱۴۰۲
👤 شهید قنبر اسماعیلی :
🖋طلوع انقلاب اسلامی
به رهبری امام كبیرمان،
خمینی بت شكن،
حمایت از این انقلاب را
بیش از پیش برای
همه ما واجب میگرداند.
📜 #دستخط 📜
📚 به مناسبت شهادت امام کاظم (ع) 🖤
یک بسته کتاب با عنوانِ (ماه در بند)
جامع درباره ایشان تهیه شده که در ادامه
ارسال میگردد..
👇🏻👇🏻👇🏻
🔴 #بسته_کتاب ماه دربند 🏴
💠 با موضوع سیر و سیره امام موسی کاظم (ع)
🔸#مرثیه_ابوعتا
قیمت: ۳۰.۰۰۰ تومان
🔸#خوشبخت_ترین_مرد
قیمت: ۲۰.۰۰۰ تومان
🔸#ماموریت_در_قصر
قیمت: ۵۵.۰۰۰ تومان
🔸#آفتاب_در_محاق
قیمت: ۴۵.۰۰۰ تومان
🔸#زندانبان_یهودی
قیمت: ۱۳۴.۰۰۰ تومان
🔸#من_بر_میگردم
قیمت: ۷۲.۰۰۰ تومان
🔸#من_خواب_دیدهام
قیمت: ۶۱.۵۰۰ تومان
🆔 @ketabejonoob
📗کتاب بچه ی سرگذر
کتاب بچه سرگذر، در واقع همان کتاب #هفتاد_و_دومین_غواص نوشتۀ حمید حسام است که به خاطرات جانباز #کریم_مطهری، فرمانده گردان غواصی جعفر طیارِ همدان میپردازد؛ اما این اثر ویژه نوجوان کار شده است.
👌در واقع روایت کریم مطهری از دوران کودکیاش تا پیروزی انقلاب و آغاز جنگ و حضور جانانه و عاشقانه در همجواری نیمۀ گمشدهاش علی چیتسازیان تا رزمهای آبی از شامگاه 4دیماه1365 در منطقۀ عملیاتی کربلای4 را برای نوجوانان با قلم روان تر و متناسب با نوجوان و همچنین صفحه آرایی متناسب با قشر نوجوان تدوین شده است.
🔹این اثر اولین و متقنترین و کاملترین روایتی است که از عملیات کربلای4 و شهدای غواص بامحوریت #شهید_علی_چیت_سازیان در قالب نوجوان به رشتۀ تحریر درآمده و میتواند پاسخ خیلی شبهات و همچنین ناگفتههایی از این عملیات باشد.
✍نویسنده: حمید سام
📖تعداد صفحات: ۱۷۶صفحه
▪️ناشر: شهید کاظمی
قیمت: ۸۵.۰۰۰تومان
✂️برشی از کتاب بچه سر گذر:
وقت رفتن، دایی صدایم کرد و گفت: «کریم، قول بده پاسدار خون امیر باشی.» جواب دادم: « قول می دم دایی جان، قول می دم.» متوجه نبودم که هم سفرانم شاهد این گفت و گو هستند. فقط دیدم که علی چیت سازان از خنده روده بر شده است. مینی بوس که راه افتاد، معرکه گیری علی هم شروع شد. وسط مینی بوس ایستاد و گفت: « بچه ها، حالا که داریم می ریم جبهه، باید یه قول مردانه بدین، مفهومه؟!» همه با هم گفتند: «بعله!» علی گفت: « بچه ها، اگر کریم شهید شد، قول می دین انتقام خونش رو بگیرین؟» همه یک صدا با لحن داش مشتی گفتند: « قول می دیم دایی، قول می دیم.» من لنگه پوتین را حواله علی چیت سازان کردم؛ اما او جا خالی داد.