eitaa logo
استناد
413 دنبال‌کننده
8 عکس
3 ویدیو
0 فایل
نشر مطالب مربوط به کتاب «استناد در روش شناخت رجال اسناد»، و همچنین مبانی و آرای رجالی و حدیثی آیت اللّه سیّد موسی شبیری زنجانی و جناب استاد معظّم سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی
مشاهده در ایتا
دانلود
——————————————————- 1️⃣ کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۲، ص۶۰۹، ح۳۲۱۳. 2️⃣ کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۴ ص۵۱۲. 3️⃣ عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج۲، ص۲۷۲، ح۱. 4️⃣ الکافی: ج۱، ص۷۸، ح۳. 5️⃣ رجال النجاشی: ص۳۴۱، رقم۹۱۵. 6️⃣ المزار الکبیر: ص۵۲۳. 7️⃣ در کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۲، ص۶۰۹، ح۳۲۱۳ و در التهذیب: ج۶، ص۹۵، ح۱ به اشتباه موسی بن عبد الله النخعی آمده است. 8️⃣ کفایة الأثر: ص۴۳. البته در این چاپ، در این سند تحریف رخ داده و سند صحیح در اثبات الهداة: ج۲، ص۱۵۵ به نقل از کفایة الأثر آمده است. 9️⃣ رجال الطوسی: ص۴۳۹، رقم۶۲۷۸. 🔟 الغیبة للطوسی: ص۴۱۵. 1️⃣1️⃣ الغیبة للطوسی: ص۴۱۵. 2️⃣1️⃣ الغیبة للطوسی: ص۴۱۷. 3️⃣1️⃣ کمال الدین: ج۲، ص۴۴۲، ح۱۶. 4️⃣1️⃣ لوامع صاحبقرانی: ج۸، ص۶۶۵: ... چون نظرم به حضرت افتاد، شروع نمودم در خواندن اين زيارت جامعه، و در حفظ داشتم تا جميع را بر آن حضرت خواندم، و غرضم زيارت بود با مدّاحى حضرات، و چون تمام شد حضرت فرمودند: «نعمت الزّيارة» خوب زيارتى است، عرض نمودم و اشاره كردم به قبر كه: زيارت جدّ شماست. حضرت تقرير فرمودند. ... روضة المتّقین: ج۵، ص۴۵۱-۴۵۲: رأيت في الرؤيا الحقّة تقرير الإمام أبي الحسن علي بن موسى الرضا صلوات الله عليه لي و تحسينه عليه، و لمّا وفقني الله تعالى لزيارة أمير المؤمنين عليه السلام و شرعت في حوالي الروضة المقدسة في المجاهدات و فتح الله تعالى علي ببركة مولانا صلوات الله عليه أبواب المكاشفات التي لا يحتملها العقول الضعيفة رأيت في ذلك العالم (و إن شئت قلت بين النوم و اليقظة) عند ما كنت في رواق عمران جالسا إني بسرِ من رأى و رأيت مشهدهما في نهاية الارتفاع و الزينة و رأيت على قبرهما لباساً أخضر من لباس الجنِة لأنِه لم أر مثله في الدنيا، و رأيت مولانا و مولى الأنام صاحب العصر و الزمان عليه السلام جالساً، ظهره على القبر و وجهه إلى الباب، فلمّا رأيته شرعت في هذه الزيارة بالصوت المرتفع كالمدّاحين، فلمّا أتممتها قال صلوات الله عليه: «نعمة الزيارة» قلت‏: مولاي، روحي فداك، زيارة جدّك. - و أشرت إلى نحو القبر-. فقال: نعم.‏ 🔺حواشی استاد معظّم آقای حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی بر کتاب «ایمان و رجعت» مرحوم آیت الله سیّد احمد زنجانی: ص۲۲۰-۲۲۲. @ketabe_Estenad
💠 مؤسّس رسمی علم رجال 🔹 مؤسس رسمی علم رجال، شعبة بن الحجّاج متوفّی ۱۶٠ ق است. هر چند «اوّل من تکلّم فی الرجال» شعبی است. عمده جرح‌های موجود در کلام شعبة بن الحجّاج بر اساس متن شناسی است و حسّاسیت او بیش از همه بر دو طائفه است: شیعه و خوارج. دو گروهی که به قول آنها از جماعت مسلمین -در دو زاویه کاملاً متفاوت- خارج بودند. 🔸 شیوه عامّه در جرح و تعدیل نحوه جرح به این صورت است که ابتدا اعتقاداتی را به عنوان اعتقاد حق برای خود می‌ساختند، سپس هر چه در این چارچوب نگنجد را باطل می‌دانستند. در مرحله بعد هر کسی این مضمون را نقل کند، ضعیف است. سپس در اسناد روایات می‌گردند تا مسئولیت نقل این مضمون باطل را بر عهده چه کسی قرار دهند. گاهی گفته شده: راوی ضعیف است، چون مضمون باطلی را نقل کرده است و در اعتراض بیان شده: در سند، راوی دیگری نیز وجود دارد که شاید او این مضمون را نقل کرده باشد. ▪️ اصل این مطلب که با توجّه به دیدگاه‌های مذهبی، راوی تضعیف می‌شود، در کتب عامّه متکرّر موجود است و سعه و ضیق تضعیفات و توثیقات آنها وابسته به اعتقادات رجالی است. مثلاً افرادی مانند جوزجانی، ناصبی است، ولی ابن حِبّان علاقه‌مند به اهل بیت علیهم السلام است و تضعیف این دو با یکدیگر بسیار تفاوت دارد و همین تفکّرات و چارچوب اوّلیه باعث شده، تفاوت‌های جدّی در توثیق و تضعیف داشته باشند. مثال دیگر ابن عَدی است که مجموعه حدیثی مفصّلی را جمع کرده و در شرح حال هر راوی، روایات زیادی را نقل کرده است. هدف اصلی او این است که بگوید: این نقل‌ها باطل است و همین نشان می‌دهد که راوی ضعیف است. 🔰 عدم اعتبار تضعیفات رجالیون به دلیل مبتنی بودن بر متن‌شناسی و اجتهاد شبیه این مطلب در کتب رجال شیعه نیز وجود دارد، البته تکیه اصلی ائمّه رجال بر نکته غلوّ است. به همین دلیل ما به طور کلّی تضعیفات را معتبر نمی‌دانیم که در جای خودش به تفصیل درباره آن صحبت کردیم، امّا حتّی اگر این مبنا را به طور کلّی نپذیریم، در برخی از موارد مانند غلوّ و فساد مذهب، روشن است که تضعیف بر اساس متن‌شناسی و اجتهاد است و به همین دلیل اعتبار ندارد. 🔺 درس خارج فقه استاد معظّم آقای حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی، تاریخ: ۲ آبان ۱۴٠۱ @ketabe_Estenad
💠 اوصاف و القاب مشترک 🔸 لقب «الطیّار» در برخی روایات وصف «حمزة الطیّار» آمده، و در برخی از روایات به عنوان وصف برای فرزندش محمّد ذکر شده است. در مورد محمّد، هم «ابن الطیّار» تعبیر می‌شود، و هم «الطیّار». در اصل، این وصف از پدر بوده است، ولی بعضی اوصاف که وصف پدر است، به نام خانوادگی تبدیل می‌شده است، نظیر نجاشی. ▪️از نجاشی صاحب کتاب فهرست، در منابع عامّه با نام «ابن النجاشی» یاد می‌شود، از آن جهت که نجاشی در اصل، جدّ این خانواده بوده است. والی اهواز هم عبداللّه نجاشی بوده که در مورد او نیز گاهی به «عبداللّه بن النجاشی» تعبیر می‌شود. صاحب فهرست، از آن جهت که جدّش نجاشی است، از او با نام «ابن النجاشی» یاد می‌شود، و از آن جهت که تبدیل به نام خانوادگی شده، با نام خود نجاشی نیز یاد می‌شود. 🔹 مثال دیگر «ابن ندیم» معروف است. شیخ طوسی از او با تعبیر «ابن ندیم» یاد می‌کند، ولی ظاهر تعبیرات دیگران آن است که ندیم، وصف خود محمّد بن اسحاق است. در اصل، این وصف برای اسحاق بوده است و به فرزندش نیز اطلاق می‌شده است. 🔺درس خارج فقه استاد معظّم آقای حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی، تاریخ: ۳ مهر ۱۴۰۲. @ketabe_Estenad
💠 دو صورت حمل روایات بر تقیّه حمل روایات بر تقیّه به دو صورت است: ۱. حمل بر تقیّه به عنوان تصرّف در جهت صدور روایت: به این صورت که روایتی که ظاهرش بیان حکم واقعی است و اگر قرینه‌ای بر خلاف نبود، بر حکم واقعی حمل می‌شد، از ظاهر آن رفع ید می‌شود و حمل بر تقیّه می‌گردد، و لذا می‌فهمیم که امام علیه السلام برای بیان حکم واقعی این روایت را ذکر نکرده است. اینکه در این فرض، جهت تقیّه چه بوده است، اهمّیّتی ندارد. یا امام علیه السلام نسبت به جان خودشان تقیّه کرده‌اند، یا نسبت به حفظ جان سائل. مهم آن است که امام علیه السلام، حکم واقعی را بیان نکرده است. ۲. حمل بر تقیّه به عنوان بیان حکم در ظرف تقیّه: اگر روایتی دلالت بر جواز مسّ خفّین یا جواز شرب فقّاع داشته باشد، اطلاق روایت دلالت دارد بر آنکه، هم در ظرف اختیار، و هم در ظرف ضرورت این حکم وجود دارد. گاهی ممکن است اطلاق روایت نسبت به ظرف اختیار، مقیّد شود و فقط شامل ظرف تقیّه شود. یعنی روایت، بیانگر حکم واقعی است، ولی حکم واقعیِ صورت تقیّه را بیان می‌کند. حکم واقعی در ظرف تقیّه، مسّ بر خفّین و جواز شرب فقّاع است. این تأویل، نوعی جمع دلالی است که به دلالت روایت مربوط است، نه جهت صدور حدیث. 🔸 تعبیری در برخی کلمات وحید بهبهانی وجود دارد که شاید مراد ایشان همین مطلب باشد. البته تعبیر ایشان بسیار مندمج است. ایشان در بحث تخییر در اماکن اربعه ذکر کرده است که در برخی روایات جواز تمام وارد شده است. ایشان بیان کرده است: «مع أنّ مرادنا من التقيّة هو الاتّقاء، لأنّ هذه الأماكن لمّا كانت مشاهد عامّة عظيمة قالوا للشيعة كذلك، حتّى يتمّوا و ينجوا عن أعدائهم». (مصابیح الظلام: ۲/۲۰۴) 🔹 قبل از ایشان در کلام مرحوم مجلسی اوّل هم نظیر این بیان وارد شده است. شاید مرادشان آن باشد که در شرایطی که شیعیان مجبورند همراه با عامّه نماز بخوانند، امام علیه السلام حکم به صلات تمام در اماکن اربعه کرده‌اند؛ چرا که اگر تمام نخوانند به خطر می‌افتند، نه آنکه امام از بیان حکم، تقیّه کرده‌ باشند، بلکه حکم ظرف تقیّه را بیان نموده‌اند. 🔺درس خارج فقه استاد معظّم آقای حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی (کتاب الزکاة)، تاریخ: ۸ مهر ۱۴۰۲. @ketabe_Estenad
💠 قرائن دخیل در کشف فتوای عامّه و ضوابط حمل روایات بر تقیّه 🔸نکته‌ای که در کلمات فقها مورد غفلت قرار گرفته است، آن است که برای حمل روایات بر تقیّه، به تاریخ فتاوای عامّه دقّت نمی‌کنند، بلکه صرفاً بیان می‌کنند که مثلاً جمهور عامّه، زکات را در بیش از ۹ جنس ثابت می‌دانند، و سپس فقهای عامّه که قائل به این قول هستند را نام می‌برند، و به این نکته توجّه ندارند که مثلاً عصر مالک بن انس، پس از زمان امام صادق علیه السلام است. 🔹البتّه مالک در زمان امام صادق علیه السلام هم بوده، ولی نفوذی در جامعه نداشته است. آنکه در زمان امام صادق علیه السلام در جامعه فتوایش مطرح بوده، ابوحنیفه است. ابوحنیفه نفوذ زیادی در عراق داشته و به عنوان فقیه اهل عراق شناخته می‌شده است. ▪️در حمل روایات بر تقیّه و بررسی فتوای عامّه باید ملاحظه نمود که روایت از کدام امام صادر شده است، و فقیه عامّه‌ای که فتوایش مدّ نظر است، مربوط به چه دوره‌ای است، و میزان نفوذ او به چه میزان است، و راوی روایت کیست، و مسائل دیگری از این قبیل حتماً باید مورد بررسی و لحاظ قرار گیرد، و بحث‌هایی که در کلمات فقها در این مورد وارد شده است، در بسیاری از موارد فنّی نیست. در هر بحثی، هم باید مباحث کلّی مربوط به تقیّه را مدّ نظر داشت، و هم خصوصیّات هر مسئله را مورد دقّت قرار داد. 🔺درس خارج فقه استاد معظّم آقای حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی (کتاب الزکاة)، تاریخ: ۸ مهر ۱۴۰۲. @ketabe_Estenad
💠مراد از «أحمد بن محمّد» در مشایخ «محمّد بن یحیی» در کتاب کافی 🔸روایتی در کتاب کافی با این سند وجود دارد: «محمّد بن یحیی، عن أحمد بن محمّد، عن محمّد بن خالد البرقی ...» مراد از «أحمد بن محمّد» در اینجا، «أحمد بن محمّد بن عیسی» است. هم راوی و هم مرویٌ عنه بر این امر دلالت دارد. امّا راوی، از آن رو که «محمّد بن یحیی» در کافی تنها از «أحمد بن محمّد بن عیسی» نقل کرده است، و از «أحمد بن محمّد بن خالد» نقل نکرده است. امّا مرویٌ عنه نیز -همان طور که آیت اللّه خویی بیان کرده - بر این مسئله دلالت دارد؛ چرا که اگر «أحمد بن محمّد بن خالد» بود، به جای «عن محمّد بن خالد البرقی»، تعبیر «عن أبیه» ذکر می‌شد. تنها دو راوی به نام «أحمد بن محمّد» در این طبقه، معروف هستند، و با نفی «أحمد بن محمّد بن خالد» روشن می‌شود که مراد «أحمد بن محمّد بن عیسی» است. 🔹مرحوم آقای سیّد مرتضی عسکری در جلد سوم کتاب «القرآن الکریم و روایات المدرستین» روایات تحریف قرآن را به تفصیل بحث نموده است. مباحث ایشان بسیار مباحث خوبی است. ما نیز تمامی روایاتی که ایشان بحث نموده بود را مورد بررسی قرار دادیم و مطالبی را در حول آن‌ها متذکّر شدیم. نمی‌دانم ایشان مطالب ما را اعمال نمود یا خیر، ولی یکی از مطالبی که ما بیان کرده بودیم، ظاهرا ایشان اعمال نکرده بود. یک روایت در کافی از «أحمد بن محمّد» نقل شده بود، که ایشان احتمال می‌داد مراد «أحمد بن محمّد سیّاری» باشد. ما بیان کردیم این مطلب صحیح نیست. ▪️سیّاری معروف به «أحمد بن محمّد» نیست، تا احتمال ایشان ملاحظه شود. «أحمد بن محمّد» در طبقه مشایخِ مشایخ کلینی - به خصوص در روایات امثال علی بن ابراهیم، و محمّد و یحیی، و امثال ایشان - مردّد بین دو نفر است: «أحمد بن محمّد بن عیسی» و «أحمد بن محمّد بن خالد». «علی بن إبراهیم» از هر دو نقل می‌کند، ولی «محمّد بن یحیی» تنها از «أحمد بن محمّد بن عیسی» نقل حدیث می‌کند. 🔺درس خارج فقه استاد معظّم آقای حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی (کتاب الزکاة)، تاریخ: ۱۸ شهریور ۱۴۰۳. @ketabe_Estenad
معنای ایمان.mp3
443.1K
💠 معنای ایمان: اعتقاد لازم در هر عصر 📻 آیت اللّه العظمی سیّد موسی شبیری زنجانی @ketabe_Estenad
💠 واژه «ثقه» به طور مطلق در لسان قدما، متضمّن معنای امامی بودن است مراد از واژه «ثقه» در کلمات قدما، وقتی به طور مطلق به کار رود، امامی است. ثقه در اصل لغت به معنای مورد اعتماد است، نه آنکه به معنای راستگو بودن باشد. معنای این واژه در موارد مختلف به تناسب حکم و موضوع متفاوت می‌شود. 🔸به عنوان مثال وقتی در مورد یک پزشک این واژه به کار رود، بدین معنا است که آن پزشک، در کار خود مورد اعتماد است، و در تشخیص و درمان، عملکرد قابل اعتمادی دارد. همچنین در مورد افراد دیگر که این واژه به کار رود، به تناسب باید معنا شود. 🔹وقتی در مورد راویان حدیث این کلمه به کار رود، صحّت مذهب نیز استفاده می‌شود؛ چرا که از زمان قدیم، مسئله صحّت مذهب مورد توجّه بوده، و صحّت مذهب بنابر برخی اقوال و برخی موارد – مثل باب تعارض -، در پذیرش روایت موثّر بوده است، و کتب رجال نیز به این مسئله توجّه ویژه داشته‌اند. ▪️این امور نشان می‌دهد که وقتی واژه ثقه به نحو مطلق به کار رود، تمامی امور و تمامی جهاتی که در پذیرش خبر موثّر است، مورد توجّه بوده است. بنابراین، صحّت مذهب نیز از این تعبیر استفاده می‌شود. ✳️ در بحث از مشایخ ثقات که تعبیر «لا یروون و لا یرسلون إلّا عن ثقة» در مورد ایشان صادر شده است، آیت الله والد بحث از معنای واژه «ثقه» را مطرح نموده‌اند. البته در خصوص بحث مشایخ ثقات، قرائن ویژه دیگری نیز وجود دارد که دلالت بر آن دارد که از واژه «ثقه» در تعبیر مزبور، می‌توان امامی بودن را هم استفاده کرد. البته این مطلب در مورد قدما است، و از زمانی که تقسیم چهارگانه احادیث شروع شده، واژه «ثقه» به خصوصِ «وثاقت در حدیث» اختصاص یافته، و وثاقت در مذهب از مفهوم آن خارج می‌شود. 🔰حاصل آنکه ثقه به معنای قابل اعتماد است، و وقتی به صورت مطلق در مورد یک راوی به کار می‌رود، بدین معنی است که آن راوی از تمامی جهات مورد اعتماد است. 🔺درس خارج فقه استاد معظّم آقای حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی (کتاب الزکاة)، تاریخ: ۱۹ شهریور ۱۴۰۳. @ketabe_Estenad
💠 اعتماد به یک راوی مجهول در سند روایتی خاصّ روایتی با این سند وجود دارد: «وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ...» 🔸سند این روایت تا عبد الرحمن بن الحجّاج صحیح است، و تنها مشکل در «محمّد بن خالد» است. مراد از محمّد بن خالد در سند این روایت، «محمّد بن خالد القسری» است، که امیر مدینه بوده است. (۱) 🔹به نظر می‌رسد در امور مهمّه مثل این مسئله، (۲) نقل عبد الرحمن بن الحجّاج از محمّد بن خالد القسری به جهت اعتماد به او در این مسئله است. محمّد بن خالد دارای مذهب صحیح نیست، و نقل این امور از او توسط عبد الرحمن بن الحجّاج نیز دالّ بر تایید مذهب او نیست، بلکه این مسئله از امور خاصّی است که می‌توان اعتماد به محمّد بن خالد در این مسئله را کشف نمود. ✳️ اعتماد راوی به مرویٌ عنه، گاهی از کثرت روایتش به دست می‌آید، که یک امر کمّی است، و گاهی به جهت خصوصیّت مسئله است٬ که یک امر کیفی است. گاهی نقل یک روایت خاصّ که ویژگی‌ خاصّی دارد، از یک راوی - که به طور طبیعی قابل اعتماد نیست -، نشانه اعتماد به این راوی در آن مسئله خاصّ است. —————————————————————— 1️⃣ رجال الطوسی: ص۲۸۱، رقم۴۰۷۰: «محمّد بن خالد بن عبد اللّه البجلی القسری الکوفی، ولی المدینة». 2️⃣ این روایت پیرامون آداب جمع آوری زکات و صدقات است، و در خلال درس اهمّیّت آن فهمیده می‌شود. 🔺درس خارج فقه استاد معظّم آقای حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی (کتاب الزکاة)، تاریخ: ۲۴ شهریور ۱۴۰۳. @ketabe_Estenad
💠 جواب مناقشات موجود، در ظهور واژه ثقه در صحّت مذهب 🔰 قسمت اوّل برخی افراد، مناقشاتی مبنی بر عدم ظهور واژه ثقه در صحّت مذهب ارائه نموده‌اند که بعضی از آن‌ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد. ✳️ مناقشه اوّل: اقتران واژه ثقه به صحّت مذهب در برخی عبارات رجالی در برخی عبارات، واژه «ثقه» مقرون به صحّت مذهب است. از آن رو که تأکید، خلاف اصل است، و اصل بر تأسیس می‌باشد، لذا از این تعابیر استفاده می‌شود که واژه ثقه ناظر به صحّت مذهب نیست. ✳️ جواب نقضی علاوه بر اقتران واژه ثقه به صحّت مذهب، در برخی عبارات، واژه ثقه مقترن به واژه صدوق است. به طور مثال تعابیر «کان ثقةً صدوقاً»،(۱) «ثقةٌ صدوقٌ»،(۲) «ثقةٌ فی حدیثه، مسکوناً إلی روایته»،(۳) و همچنین واژه ثقه در کنار تعابیری نظیر «صحیح الحدیث» و «صحیح الروایة» و «معتمدٌ علیه» در رجال نجاشی ذکر شده است. البته تعبیر «صحیح الحدیث» و «صحیح الروایة» مشتمل بر مباحث خاصّی است که فعلاً متعرّض آن نمی‌شویم. 🔸 اگر اقتران تعبیر ثقه به صحیح المذهب، دالّ بر آن باشد که در معنای ثقه، مسئله مذهب مورد نظر نیست، تمامی موارد بالا باید دلیل بر آن باشد که در این واژه، صداقت و صحّت روایت و اعتبار روایت نیز وجود ندارد. ✳️ جواب حلّی دلیلی بر این مطلب وجود ندارد که اصل اوّلی عدم تأکید باشد، و خلاف اصل بودن تأکید، امر ثابتی نیست. در واقع تأکید به طور فراوان در کلام به کار می‌رود. به خصوص تأکیدات لفظی مثل «ثقةٌ ثقةٌ» در عبارات رجالیون در موارد بسیاری استعمال شده است. افزون بر آن که ویژگی خاصّی در مسئله وجود دارد، که باعث می‌شود از اساس این قاعده که «تأکید خلاف اصل است» در محلّ بحث مطرح نگردد. 🔹نکته آن است که دلالت واژه ثقه بر صحّت مذهب، به نحو دلالت اطلاقی است. گاهی غرض از تأکید در عباراتی مثل «ثقةٌ فی الحدیث، صحیح المذهب»، تبدیل دلالت اطلاقی به دلالت وضعی است که مرتبه بالاتری از دلالت می‌باشد. یعنی غرض از تأکید، تبدیل ظاهر به نصّ، یا تبدیل ظاهر به اظهر است. —————————————————— 1️⃣ رجال النجاشی: ص۱۶۵، رقم۴۳۷؛ ص۱۸۰، رقم۴۷۳؛ ص۴۴۹، رقم۱۲۱۴؛ ص۴۵۰، رقم۱۲۱۵. 2️⃣ رجال النجاشی: ص۲۱۶، رقم۵۶۲؛ ص۲۶۹، رقم۷۰۵؛ ص۲۷۵، رقم۷۲۲؛ ص۳۰۱، رقم۸۲۱؛ ص۳۳۷، رقم۹۰۲؛ ص۳۵۰، رقم۹۴۴؛ ص۴۱۳، رقم۱۱۰۱. 3️⃣ رجال النجاشی، ص۸۴، رقم۲۰۲؛ ص۸۵، رقم۲۰۵؛ ص۱۶۶، رقم۴۳۸. 🔺درس خارج فقه استاد معظّم آقای حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی (کتاب الزکاة)، تاریخ: ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ شهریور ۱۴۰۳. @ketabe_Estenad
💠 جواب مناقشات موجود، در ظهور واژه ثقه در صحّت مذهب 🔰 قسمت دوم ✳️ مناقشه دوم: توثیق افراد دارای مذهب فاسد شاهد و قرینه دوم که بر عدم دلالت واژه «ثقة» بر صحّت مذهب ذکر شده، توثیق افرادی است که فساد مذهب آنان مسلّم می‌باشد. ناقد در تبیین این قرینه گفته است که به عنوان نمونه، عمّار بن موسی ساباطی در کلام نجاشی توثیق شده (۱)، ولی ذکری از فطحی بودن او به میان نیامده، در حالی که مسلّم است که این راوی فطحی مذهب می‌باشد. همچنین شیخ طوسی نیز در فهرست خود، در موارد بسیار فراوانی، اشخاصی که دارای مذهب فاسد هستند را ثقه دانسته است. ⭕️ نقد مناقشه دوم این که شیخ طوسی در موارد بسیار فراوانی، افراد صاحب مذهب فاسد را توثیق کرده باشد، روشن نیست. ما با بررسی کتاب فهرست، تنها با یک راوی مواجه شدیم که فساد مذهبش مسلّم است، ولی شیخ او را توثیق نموده، که این راوی حُمَید بن زیاد است. 🔸این مطلب تنها در صورتی صحیح است که فساد مذهب راویان مذکور در کتب، مسلّم باشد. در غیر این صورت، این مطلب قرینیت نخواهد داشت، بلکه ممکن است شیخ طوسی این راوی را دارای مذهب حقّ تلقّی نموده باشد. به طور مثال واقفی بودن حَنان بن سَدیر مسلّم نیست. 🔹آنچه ما در کتاب فهرست ملاحظه کردیم، تنها حمید بن زیاد است که قرائن فراوانی بر واقفی بودنش وجود دارد، و بعید است که شیخ طوسی او را واقفی نداند. در این یک مورد ممکن است که سهو یا غفلتی رخ داده باشد. ▪️شیخ در مقدّمه کتاب فهرست بیان کرده که مذهب افرادی که دارای فساد مذهب هستند را متذّکر خواهد شد. این که شیخ، مذهب افراد غیر مشهور را ذکر نکند، ممکن است قابل توجیه باشد، و بیان شود که مثلاً از احوال این راوی اطّلاع نداشته یا منابع مناسب در اختیار او نبوده است، ولی در مورد راوی معروفی مثل حمید بن زیاد، این سخن را نمی‌توان بیان کرد؛ بنابراین در مورد او سهو و غفلتی رخ داده است، و تعداد نادر موارد نقض، ناقض سخن ما نخواهد بود. ▫️در مورد رجال نجاشی به عمّار بن موسی ساباطی مثال نقض زده شده که وی را توثیق نموده ولی دارای مذهب حق نیست. جواب مطلب آن است که نجاشی وی را به طور مطلق توثیق نمی‌کند؛ بلکه با عبارت «کانوا ثقات فی الروایة» توثیق مقیّد نموده (۲)، و بیان کرده که وی تنها در نقل روایت وثاقت دارد. ————————————— 1️⃣ و 2️⃣ رجال النجاشی: ص۲۹۰، رقم۷۷۹: «عمّار بن موسى الساباطي، أبو الفضل، مولى، و أخواه قيس و صبّاح، رووا عن أبي عبد اللّه و أبي الحسن عليهما السلام، و كانوا ثقات في الرواية. له كتاب يرويه جماعة ...». 🔺درس خارج فقه استاد معظّم آقای حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی (کتاب الزکاة)، تاریخ: ۲۶ شهریور ۱۴۰۳. @ketabe_Estenad