eitaa logo
📖کتاب خاص📚
1.9هزار دنبال‌کننده
249 عکس
65 ویدیو
12 فایل
کتابخانه خاص خودتو با ما بساز، تا ذهن خاصت ساخته بشه سفارش از اینجا👇 https://ONINO.ir/shop/ 🔹 ارسال فقط یک‌شنبه‌ها و ۴شنبه‌ها ارتباط با مدیریت کانال: @admin_modiriyat معرفی و ترویج کتاب‌خوانی برای رسيدن به اندیشه پویا و سالم تحت مديريت @bdon_sansor
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 کتاب ✅ این کتاب که از دست‌نوشته‌های شخصی شهید سلیمانی درباره دوران کودکی و زندگی در روستای ساده و زیبای قنات‌ملک کرمان شروع می‌شود تا به مبارزات انقلابی در سال ۵۷ می‌رسد و از زندگی پر فراز و نشیب مردی می‌گوید که بالاترین مقام نظامی کشور و شهیدی جای‌گرفته در قلب مردم بود. ✅ نام این اثر از داستانی در کتاب گرفته شده‌است و اما در مقدمه کتاب از زینب سلیمانی،دختر شهید، می‌شنویم که:  «صبح روز چهارشنبه ۲۶آذر۱۳۹۹، خداوند مهربان توفیق زیارتِ رهبر معظم انقلاب را که جانم فدایشان باد، روزی‌مان فرمود. دیدار معظمٌ‌لَه با اعضای ستاد بزرگداشت شهید قاسم سلیمانی و ما افراد خانواده‌اش بود.من، به‌نمایندگی از پدرم، برای ایشان هدیه‌ای برده بودم. این هدیه، زندگی‌نامه‌ای بود به‌قلم حاج‌قاسم که قصد داشتیم به‌مناسبت سالروز شهادتش، در قالب کتابی منتشر کنیم.آنچه همراهم بود، در واقع ماکِت یا نمونهٔ اولیه‌ای از کتاب بود.در پایان دیدار، متن را تقدیمِ آقا کردم. ایشان پرسش‌هایی دربارهٔ آن پرسیدند و این هدیه را با مِهر پذیرفتند. چند روز بعد...... ادامه پست بعد👇👇
🔴........چند روز بعد از آن دیدار و در دقایق پایانیِ نهایی‌شدن کتاب، متنی از دفتر رهبر معظم انقلاب به دستم رسید. ایشان منّت گذاشته و قبل از مطالعه، یادداشتی به‌یاد «سرباز وفادار» خود نوشته بودند. متنی بود پُر از عطوفت و بزرگواری که چون روح بر کالبدِ این کتاب نشست.» 💥💥متن این یادداشت به شرح زیر است: «بسمه‌تعالی هر چیزی که یاد شهید عزیز ما را برجسته کند، چشم‌نواز و دلنواز است. یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفه‌ای داریم. کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام اما ظاهراً میتواند گامی در این راه باشد. رزقناالله ما رزقه من فضله سیّدعلی خامنه‌ای ۹۹/۱۰/۷» کتاب ✅سفارش در سایت آنی نو👇👇 https://onino.ir/i-was-not-afraid/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلااااااام و صبح جمعتون بخیر🌹🌹 اول صبحی اومدم با معرفی یکی دیگه از کتابهای امنیتی😉 از نوع داعشی. اونم داخل ایران😳 آیا تا به حال درمورد کانال در ایران شنیده بودید؟ کتاب پیش رو در مورد در ایران هست. 😳کسی نمی داند این ادمین می تواند یک زن بیست و چند ساله باشد، زنی که مادر دو سه تا بچه قد و نیم قد است 😥 زنی که از صحنه های دلخراش کشتار داعش، لذت می برد و فکر می کند دیدن اجرای حکم دین، خوب است. و این کتاب:👇👇
💥نویسنده این کتاب (فائقه میرصمدی) ابتدا در آبان‌ماه سال ۹۶ دیداری با مدینه در ایران داشته و پس از این که مامورین امنیتی قدری درباره این زن و فرزندانش و محل زندگی و وضع اجتماعی او برایش گفته‌اند، نسبت به زندگی او مشتاق‌تر شده است بنابراین تصمیم گرفته داستان زندگی این زن را بنویسد. مدینه در این کتاب درباره همه زوایای زندگی‌اش حرف زده است.
🔴 کتاب ✅ تا حالا کتاب های متنوعی درباره اعضای گروهک داعش نوشته شده؛ ولی هیچ کس از  که در ایران فعالیت می کرد، خبری ندارد. ✅ کسی نمی داند این ادمین می تواند یک زن بیست و چند ساله باشد، زنی که مادر دو سه تا بچه قد و نیم قد است. زنی که با دو بچه راهی افغانستان شده، مدتی آنجا زندگی کرده و بعد دست بچه هایش را گرفته و از سرزمین داعش فرار کرده و برگشته است به ایران. ✅زنی ریزنقش با قد کوتاه. زنی که می تواند در یکی استان های شرقی، غربی یا جنوب شرقی کشور سکونت داشته باشد. ✅«مار و پله» روایت جذابی از زندگی «خانم ادمین» است، عنصر پیوسته گروهک داعش! زنی که از صحنه های دلخراش کشتار داعش، لذت می برد و فکر می کند دیدن اجرای حکم دین، خوب است.😳 زنی که وقتی دستگیر می شود، اعترافات جالبی درباره امیران داعش مطرح می کند. 💥این کتاب را بخوانید و ببینید داعشی ها به چه چیزهایی فکر می کنند و چه چیزهایی برایشان ارزش دارد. 💥سفارش در سایت آنی نو:👇👇 https://onino.ir/snakes-and-ladders/
💥🔴 💥همیشه از بازی مار و پله متنفر بودم؛ از نیش خوردن و سقوط و برگشتن به نقطۀ اول بدم می‌آید. از عصر روز اول دردسرهای من شروع می‌شود. همیشه جرقۀ دعوا را عالیه می‌زند. سودابه از مسجد می‌آید و با کنایه حرف می‌زند، فکر می‌کند من چیزی به بازجو گفتم که چهل روز بازداشت بوده. رگبار حرف‌های سودابه اعصابم را خرد می‌کند. به ده نفر قول داده‌ام که صبور باشم؛ از قاضی و بازجو تا سیمین و مادرم و... ولی مگر حرف‌های بی‌ربط سودابه می‌گذارد آدم زبانش را در دهانش نگه دارد! همه توی هال نشسته‌ایم. ادریس سرش را روی پایم گذاشته و خوابیده، خدیجه هم لم داده و تیزی آرنجش توی پایم فرو می‌رود....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎉🎊به مناسبت میلاد پر برکت امام رئوف و عزیزمان این کتاب رو بهتون پیشنهاد میدم🎉🎊❤️❤️👇👇
🔴کتاب 💥یکی از پرفروش ترین و جذاب ترین کتابهای «خانم کلر ژوبرت» 💥این داستان بر اساس یکی از علیه السلام نوشته شده که در کتاب دارالسلام، نوشته محدث نوری، نقل شده است. در این ماجرا که بیش از سیصد سال پیش اتفاق افتاده است امام به زائرانی از بحرین، کمک می نماید تا راهشان را در یک شب برفی پیدا کنند. ✅ مناسب کودکان 5 تا 10 سال ✅فروش در سایت آنی نو:👇 https://onino.ir/book/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ظهرتون بخیر بریم برا معرفی یه کتاب جدید با محتوایی متفاوت👇
🔴 ✅ خسروباباخانی در کتاب «ویولن‌زن روی پل» روایت تحولی را می‌نگارد که روح نویسنده را از ظلمت به سوی نور کشانده است. ✅اعتیاد اتفاقی است که می‌تواند برای هر انسانی بیافتد برای همین نگارنده این اثر از نشر جام جم، ماجرای نجات خود از این مهلکه را در ۱۶فصل می نگارد و این امر باعث چند رشد اجتماعی موثر می‌شود: اول آنکه نگاه خوانندگان را به افراد گرفتار شده در این گرداب تغییر می‌کند، از سوی دیگر در شانزده فصل تحول‌آمیز با نام‌های خستگی تا کتاب امید تولدی دوباره برای کسانی که می‌خواهند از دام اعتیاد نجات یابند، مهیا می‌شود. 💥فروش در سایت آنی نو👇: https://onino.ir/violinist-on-the-bridge/
💥🔴گزیده کتاب ((زنگ زد. همیشه با جمله «دور سرت بگردم» شروع می‌کرد. بعد می‌گفت: «خاک پاتم»، بعد می‌گفت: «دردت به قلبم» و چنان با خلوص می‌گفت و صمیمانه، که من را به رعشه می‌انداخت از فرط شکر و شوق. گفتم: کجا بودی پسر خوب؟ ابراهیم گفت: گوشی‌ام را زدند. همه شماره تلفن‌ها پرید. آمدم شعبه ، دیدم جایتان را تغییر داده‌اید. بعد هم رفتم سوئد دیگر. با اصرار والتماس نهاردعوت‌مان کرد، من وطاووس را. گفت: همسرم نگار هم می‌آید. گفت: می‌رویم دربند. همان پایین یک تخت می‌گیریم و حرف می‌زنیم. گفتم: ما سه نفرهستیم. گفت: دور سرت بگردم، بگو صد نفر گفتم: دکتر میرلوحی هم هستند.))
🔴 «چُغُک» در زبان مشهدی به معنی گنشجک هست. رمان «چُغُک» از زبان یک نوجوان روایت می‌شود . پس نوجوونها بسم الله😊 ماجرای چغک کوتاه،اما زیبا روایتی جذاب از روزهای پرالتهاب نهم و دهم دی ماه ۱۳۵۷ در مشهد هست. نقش رهبریِ مبارزات مردم مشهد بسیار با اهمیت بوده و این رهبری را شخصی به عهده دارد که اکنون...... 👌پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو همه بخونید😊 💥سفارش در سایت آنی نو: https://onino.ir/choghak/
🔴 نظر یکی از مخاطبانمون در مورد کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 صبح روز 11 آبان 1342، محمداسماعیل رضایی و طیب حاج رضایی که در قیام 15 خرداد آن سال نقش آفرین بودند، تیرباران شدند. طیب و حاج اسماعیل از اصلی ترین عناصر قیام به ویژه در بازار محسوب می شدند. آن دو بلافاصله بعد از وقایع 15 خرداد دستگیر و زندانی شدند. نکته مهم درباره آنها، تحمل شکنجه های ساواک بود؛ هم طیب و هم حاج اسماعیل به شدت از سوی ساواک تحت فشار بودند؛ ساواک از آنها خواسته بود به دروغ اعتراف کنند برای راه اندازی قیام 15 خرداد، از انقلابیون پول گرفته اند؛ اما نه طیب و نه حاج اسماعیل تن به چنین دروغی ندادند. ✅ سلاااام قسمت بالا مقدمه ای برای معرفی کتاب جدیدمونه که مناسب همه هست از نوجوان به بالا. داستان زندگی یکی از لاتهای بزرگ تهران که در راه انقلاب عاقبت بخیر میشه. 🥀 شهید طیب حاج رضایی که در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در ری مدفون هستن. 🔴 کتاب 👇👇👇
🔴 ✅طیب حاج‌رضایی از جمله اشرار معروف دوران حکومت پهلوی است. طیب چندین بار با همکاری با دربار، اشرار را بسیج کرد تا اعتراضات و شورش‌های خیابانی را سرکوب کند. او همچنین در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقش پررنگی در انجام کودتا و بازگرداند شاه داشت. با این وجود لحظه‌ای در زندگی‌اش، طیب مسیر خود را تغییر می‌دهد و به حمایت از مردم و پشتیبانی از امام خمینی(ره) و مخالفت با دربار می‌پردازد. او به دلیل حضور در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دستگیر می‌شود و سرانجام توسط جوخه آتش تیرباران می‌شود. ✅مردانگی و جوانمردی از خصلت های ارزشمند انسانی است که در فرهنگ ایرانی ریشه ی کهنی دارد. یکی از عوامل زایش و پرورش آن خصلت، زورخانه بوده و هست که این آیین را باید در فرد بپروراند و تقویت نماید. جایی که قدرت بدنی و شجاعت و سلامت روحی ورزشکار شانه به شانه هم می بالد. ✅ وی ضمن رعایت مرام لوطی گری و برگزاری مراسم سینه زنی و دسته گردانی ـ که در این مسئله شهره ی شهر بود ـ به تزیین طاق نماهای تکیه های محلات در ایام محرم می پرداخت. ✅عشق و علاقه ی وی به امام حسین و اهل بیت ـ علیه السلام ـ باعث شد پس از گذراندن دوره ی جاهلیت و دفاع از مزدوران رژیم پهلوی دوم، راه درست را پیدا کند و با نهضت امام خمینی (ره) همراه شود. کتاب پیش رو به زندگی سیاسی و اجتماعی طیب حاج رضایی به زبانی ساده و روان در قالب دانستنی های انقلاب برای نوجوانان و جوانان پرداخته است که امیدواریم مورد توجه و پسند مخاطبان قرار گیرد. ✅ سفارش در سایت آنی نو:👇👇 https://onino.ir/taeeb/
🔴 عکسی مشهور از دسته عزاداری طیب در محرم سال ۱۳۴۲ شمسی با عکس امام خمینی (ره) روی علم عزا ✅لوطی بود و لوطی‌گری داشت و دعوا‌کار هم بود و حرفش را باید همه می‌خواندند و از لوطی‌های مشهور هیچ کم نداشت و البته خصلت‌های اضافه‌ای هم داشت که همان‌ها نجاتش داد. ❤️ می‌گفت: «من زندگی‌ام و پولی را که به‌دست می‌آورم دو قسمت می‌کنم؛ یک قسمت آن را خرج خودم می‌کنم و قسمت دیگر را خرج امام حسین (ع). حالا یا برای او عزاداری می‌کنم یا به راه او خرج می‌دهم» و می‌گفت: «ما در قانون مشتی‌گری، با بچه‌های حضرت زهرا (س) درنمی‌افتیم. من این سید را نمی‌شناسم؛ اما با او در نمی‌افتم». منظورش از این سید، امام خمینی (ره) بود ✅کتاب https://onino.ir/taeeb/
🔴 امام خمینی: دیگری بود ✅امیر حاج رضایی برادرزاده طیب، که مفسر فوتبال هم هستن در مورد دادگاه و شهادت عمویشان نقلهایی دارند:👇👇 ✅ در رابطه با نگاه طیب به علما:  ببينيد در دادگاه مي گفتند شما دسته راه مي انداختيد و روي علم ها عکس آيت الله خميني را مي گذاشتيد. طيب هم گفت؛ «من هميشه به مراجع تقليد اعتقاد داشتم و احترام مي گذاشتم. قبلاً هم عکس آيت الله بروجردي را مي گذاشتم و حالا هم عکس آيت الله خميني را مي گذارم و باز هم اگر باشم از عکس آنها استفاده مي کنم.» اين چيزهايي بود که من خودم در دادگاه شنيدم. به هرحال شنبه 11 آبان، ساعت 5 صبح اين اتفاق افتاد و اعدام شد. ✅ درباره اعدام طیب حاج رضایی :  صحنه خيلي بدي بود. ما که در مراسم نبوديم اما آنها جسد را تحويل دادند. وقتي تحويل دادند و جسد را ديدم، بعد متوجه نشدم، چطور من را بلند کردند. چيزي حدود 17، 18 تا گلوله خورده بود و تمام رگ و پي اش زده بود بيرون. يعني بدن تمامش شکافته شده بود و هنوز چشم هايش بسته بود. آن بنده خدا اسماعيل رضايي، افتاده بود و تير خلاص را توي دهانش زده بودند اما عموي من با صورت خورده بود زمين و صورتش هم خون آلود بود که آن تير را به شقيقه اش زدند و گفتند؛ تير خلاص... من خودم آن صحنه را ديدم تا جايي هم که يادم مي آيد، غسال مدام پنبه توي اين سوراخ ها مي کرد. يعني همه جاي بدن سوراخ سوراخ شده بود. يک شمايل شهيد گونه يي داشت. به هر حال من را بيرون آوردند و نفهميدم چه کسي من را بيرون برد. نشسته بودم و مي ديدم که دارند طبق وصيتش در شاه عبدالعظيم کنار مادرش، خاکش مي کنند. https://onino.ir/taeeb/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥خبر خوب نرم افزار استارت آپ آنی‌نو رو نصب کنید و راحت تر از خدمات ما استفاده کنید👇 https://onino.ir/app.apk سریع و راحت سفارش خودتون رو ثبت کنید.