eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.6هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2هزار ویدیو
122 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖تقریباً دو ماه از تولد ولیعهد گذشته بود که کارتر به ایران آمد؛ یعنی دی 1356. که در بخش مخابرات تیپ مشغول بود، از همه اتفاقات باخبر بود. تصاویر و ، هنگام ملاقات و مهمانی‌ها از تلویزیون پخش می‌شد و محمد با رگ غیرت برآمده می‌گفت: «از کسی که زنش رو با یکی دیگه طاق می‌زنه، انتظار داریم رو حفظ کنه!» او باحرص، سخنرانی را برای بقیه بازگو می‌کرد که چطور رئیس‌جمهور آمریکا، را جزیره ثبات نامیده تا حیاط خلوت آن‌ها باشد. شاه ایران، مملکت را به آمریکایی‌ها فروخته بود و مردم را هر روز، بیشتروبیشتر در و نابودی غرق می‌کرد... شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/121549 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
دوستی با برای ملت سود زیادی داشت. هرچند ملت متوجه نبودند!!! 😏🤥 برگه‌ها را امضا می‌کرد. کنار او ایستاده بود و طبق معمول بی‌دلیل از او تعریف می‌کرد. اصلاً به همین دلیل او 14 سال ماند. از بس که خوب دروغ می‌گفت! طبق گزارش‌های ، محمدرضا نباید این برگه‌ها را امضا می‌کرد. نباید به آمریکایی‌های بیشتری اجازه ورود به را می‌داد. اما او تصمیم خودش را گرفته بود. می‌خواست ایران به تبدیل شود! بهترین دوست و هم‌پیمان شدن هزینه‌هایی دارد و یکی از آن هزینه‌ها نارضایتی مردم است. ناچار باید پذیرفت! دوستی با آمریکا برای ملت ایران سود زیادی داشت. هرچند متوجه نبودند! 📘برشی از کتاب 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/117917 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖پچ‌پچ‌های ریزودرشت، کنار گوش شروع شد. - به مولا قسم، برات پاپوش درست کردن. شنیدیم رو هم تعلیق کردن؛ آخه چرا؟ این چه وضعشه؟ - چقدر گفتم ریشت رو سه‌تیغه نکن عباس؛ اهمیت ندادی... یکی از مردها گفت: «عباس! تو رو که روی هوا می‌زنن؛ بذار برو به خدا!» دیگری نوک بینی‌اش را خاراند، زانویش را توی شکمش فرو برد و سرش را جلو داد. - شوخی که نیست؛ درجه یکشون رو اخراج کردن. من جای تو باشم، از این مملکت می‌رم. بچه‌ها دم گرفتند و یکی‌یکی حرف‌های همدیگر را تأیید کردند. - همین‌ الآن دنبال نابغه‌هایی مثل تو می‌گرده. - تو چراغ سبز نشون بده، برات دعوتنامه می‌فرستن. - قَدرت رو نمی‌دونن عباس! پاشو از این مملکت برو. عباس نمکدان را برداشت و پاشید روی خیار. از ته خیارگاز زد و گفت: «، ماله دستش می‌گیره می‌ره بنایی، بست می‌شینه جلوی درِ حرم، سیگار می‌فروشه، اما از نمی‌ره.» خلبان شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/133122 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
دیگر فایده ندارد... او را نمی‌خواست! 😣🫠 دیگر فایده ندارد! این جمله را در چشمان تک تک اطرافیانش می‌دید. دیگران طوری به او نگاه می‌کردند که گویی اگر خودشان در مقام او بودند، اکنون اوضاع فرق می‌کرد. محمدرضا این نگاه را می‌شناخت. روزهای آخر پدرش، همین نگاه را داشت. محمدرضا منتظر تماس آمریکایی‌ها بود. آنها آخرین امید او بودند. زمانی که مردم ایران در خیابان‌ها گروه گروه می‌شدند، سران آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس در (جزیره) برای بررسی وضعیت ایران دور هم جمع شدند. در پایان این کنفرانس به این نتیجه رسیدند که محمدرضا دیگر نمی‌تواند متحد غرب باشد. کارتر دیگر او را نمی‌خواست...! 📘برشی از کتاب 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/117917 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
محمدرضا باور نمی‌کرد که آمریکایی‌ها هم او را راه ندهند! 😳🤯 تصمیم گرفت بدون مشورت اربابان آمریکایی‌‌اش به مراکش برود. دعوت به او قوت قلب داد. من هنوز ایرانم! آدم‌های زیادی در این مدت از وجود من سود برده‌اند! آن‌ها نمی‌توانند من را فراموش کنند! محمدرضا با این توهم راهی شد. پادشاه مراکش برنامه‌ای برای جبران محبت‌ های گذشته محمدرضا نداشت. او فقط می‌خواست افسانه‌ای خانواده سلطنتی را به چنگ بیاورد. بعد از خبر محترمانه به محمدرضا گفت که زحمتش را کم کند و تشریفش را ببرد! محمدرضا نگران نبود. او در ، ، ، و ملک شخصی داشت. می‌توانست به هر جا که اراده کند، برود. اما در عمل هیچکدام از این کشورها او را نپذیرفتند. محمدرضا باور نمی‌کرد آمریکایی‌ها او را راه ندهند. در مدت حکومتش حتی یکبار از دستور آنان تخطی نکرده بود. یکبار سؤال نکرده بود. حتی در مقابل هم مطیع بود. چرا او را نمی‌پذیرفتند؟! 📘برشی از کتاب 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/117917 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🟢شن‌های مأمور خدا بودند! 📖به مائده می‌گویم: را دوست داری؟ می‌گوید: چه سوال خنده داری؟ می‌گویم ولی یک طوفان شن است که همه آن را دوست دارند؛ طوفان پنجم اردیبهشت 59. در بودند و می‌خواست به هر قیمتی شده آن‌ها را آزاد کند. آمریکا با شش فروند هواپیمای غول پیکر سی 130 و هفت بالگرد می‌خواست این را انجام دهد. توقف اول بالگردها در بیابان‌های اطراف طبس بود. آن‌ها خیلی مطالعه کرده بودند و آرام‌ترین شب را انتخاب کرده بودند ولی همان شب آرام، ناآرام شد و کویر طبس مثل خروشان شد. طوفان شن دیدشان را کم کرد و بالگردها به هواپیمای سوخت رسان برخورد کردند و سوختند! تعدادی به رسیدند و بقیه کردند. شکست سنگینی خورد! (ره) بعد از این حادثه گفت: «شن‌های طبس بودند». 🗓5 اردیبهشت: شکست مفتضحانه در حمله به 🍉 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/99379 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🚨 📙 🖋 🖌 📚کتاب رمان طنزی با موضوع زندگی است. این رمان خاطرات روزنوشت فرزند نوجوان صدام است که درباره حمله پدرش به ، ارتباط او با ، حمله او به و نهایتا، حمله به صحبت می کند و با زبان همه چیز را می گوید و از جنایات پدرش پرده برمی‌دارد. 📖 این رمان که مناسب و است، به قلم و با قلمی جذاب و شیرین وقایع تاریخی را بیان می‌کند. برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/145901 📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔴 سلاح‌ها و حمایت‌های از رژیم منحوس صهیونیستی در روزهای اخیر هم مهر تأییدی بود بر حقیقت ِ پَست ِ این ! 👺 ‌
و بدانند نسبت به آنچه که در مقابل و انجام می‌دهند قطعاً دریافت خواهند کرد. 👊🏻 12 آبان 1403 - در دیدار با دانش‌آموزان و دانشجویان ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
رفقا تاریخ از بدو پیدایش و تأسیس تا به امروز پر از لکه ننگ و و هست. که البته این خباثت رو همیشه و از چشم همه مردم دنیا سانسور کرده‌اند. ‼️
⚠️توی این کتاب که چاپ و انتشارش در با مشکلات و ممنوعیت‌هایی همراه بوده، حقایقی باورنکردنی و عجیب از تاریخچه ایالات متحده بیان کرده.
🔴 حالا که یک سازمان برای خودش در ایران دست و پا کرده بود () وقتش بود از هول حلیم توی دیگ بیفتد و دیگر خاک را هم ببلعد. 📛 پس محمدرضا معطل نکرد و موافقت نامه ها را بی معطلی امضا کرد. 7️⃣ قسمت هفتم ℹ️این قسمت: پهلوی به بفرما می‌زند! 😏دوستی با آمریکا برای ملت ایران سود زیادی داشت. هرچند ملت متوجه نبودند! 😅محمدرضا هرچه فکر کرد نتوانست سودی را که از طرف آمریکایی‌ها به ملت ایران رسیده بود پیدا کند پس دست از فکرکردن پیرامون این موضوع بی اهمیت و پوچ برداشت او به اولین روزی فکر کرد که اجازه ورود مستشاران آمریکایی را صادر کرده بود. 😁آذر 1321 برای اولین بار فرماندهان مهندسی ارتش آمریکا وارد ایران شدند. این 30 هزار نفر خدای نکرده نیروهای اشغالگری نبودند که از خاک ایران برای مقصود خود استفاده می‌کردند. اگر چنین فکری به سرتان زده است مدیون محمدرضاشاه پهلوی خواهید شد! 🤯همان سال دولت ایران از آمریکا درخواست کرد گروهی را برای بهبود شرایط ژاندارمری به ایران بفرستد. ماجرا به اینجا ختم نشد. آب و نان و نفت ایران به مذاق آمریکایی‌ها خوش آمده بود و تمایل داشتند بیشتر از قبل وارد ایران شوند موافقت نامه‌ای بین دولت های ایران و آمریکا منعقد شد. 😠طبق این موافقت نامه هیئتی 30 نفره از افسران و درجه داران و متخصصان ارتش آمریکا هم وارد ایران شدند. 📘برشی از کتاب به قلم برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/117917 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran