#معرفی_کتاب
📙 #در_کربلا_چه_گذشت؟
🖋 #شیخ_عباس_قمی
🔹کتابی است در #مقتل حضرت #اباعبدالله علیه السلام به عربی! این کتاب را مؤلف محترم آن در مصیبت حضرت #سیدالشهداء نوشته و از بهترین و معتبرترین مقاتلی است که تاکنون به رشته تحریر درآمده است. کتاب از ولادت حضرت شروع شده، سپس در مناقب حضرت و آنگاه تمام وقایع بیعت تا مرحله شهادت حضرت از اول تا به آخر را شرح می دهد. کتاب را آیت الله #محمدباقر_کمره_ای ترجمه نموده اند .
🔸کتاب یک مقدمه، چندین باب و یک خاتمه دارد.
مقدمه آن در مورد ولادت حضرت سیدالشهداء علیه السلام و داستان #فطرس ملک است.
خاتمه آن شرح حال توابین، خروج مختار و کشتن قاتلان #امام_حسین به دست او، بیعت مردم با مختار، کشته شدن عبیدالله بن زیاد و آخرین مطلب عاقبت یزید و عاقبت کار مختار است.
آشنایی بیشتر و تهیه کتاب :
🔗http://ketabejamkaran.ir/658
📕📕📕📕📕
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا
🟢اثر #ولایت در #عالم_پس_از_مرگ
📖مرحوم آیت الله العظمی #محقق_داماد، #ولایت کاملی داشت و در مصائب حضرت #سیدالشهداء(ع) سخت گریان میشد و خود در منابر #ذکر_مصیبت میکرد.
آیتاللّه سیدعلی محقّق فرزند مرحوم داماد میگفت: شبی که پدرم دفن شدند، ایشان را در #عالم_خواب دیدم. پرسیدم: بر شما چطور گذشت؟
فرمود: به عنایت #صاحب_قبّه_بیضاء (مولی #امیرالمؤمنین(ع)) و #زینب_کبری(س) آسان گذشت...
📘 #روزنه_هایی_از_عالم_غیب
🖋 #سید_محسن_خرازی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/4328
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
🟢گریه بر اباعبدالله الحسین(ع) و آمرزش گناهان...
📜علامه #سید_بحرالعلوم در راه #سامرا به این فکر میکرد که چطور #گریه_بر_سیدالشهداء(علیهالسلام) باعث آمرزش گناهان میشود؟
همان وقت متوجه شد که شخص عربی، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید : "جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفتهای؟ جناب سید، اگر سوالی داری بپرس شاید جوابش را بدانم"
گفت: چطور میشود خدایِ متعال این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت #سیدالشهداء(علیهالسلام) میدهد، مثلاً در هر قدمی که در راه #زیارت برمیدارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان مینویسند و برای یک قطره اشک گناهانشان آمرزیده میشود؟! چطور ممکن است گریه برای سیدالشهداء(علیهالسلام) سبب آمرزش گناهان شود؟
سوار گفت: بگذار حکایتی را برایت بگویم.
پادشاهی به همراه درباریان خود به شکار میرفت، در شکارگاه از لشکریان دور شد و آنها را گم کرد. به سختی فوق العادهای اُفتاده و بسیار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمهای افتاد، وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیر زنی را با پسرش دید. آنها در گوشه خیمه فقط یک بُز شیردهی داشتند که تنها از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را میگذراندند. وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند، چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.
فردا که سلطان برگشت قصه را برای درباریان گفت و پرسید: "چطور لطف این پیرزن را جبران کنم؟"
هر کسی جوابی داد.
یکی گفت یک بزی کشته؛ شما صد برابر به او بدهید و... حرف ها که تمام شد. سلطان گفت: اگر من بخواهم مثل او لطفش را جبران کنم، باید تمام سلطنت و دارایی خودم را بدهم؛ که تازه آن وقت، مقابله به مثل کردهام و بدون هیچ لطف اضافهای فقط محبتشان را جبران نمودهام چرا که آنها هر چه را داشتند تقدیم کردند و من هم باید آنچه دارم به آنها تقدیم کنم.
ای سید بحر العلوم، سیدالشهداء(علیهالسلام) هر چه داشت از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر، همه را در راه خدا داد؛
خدا که نمیتواند تمام سلطنت و داراییاش را به #حسین(علیهالسلام) دهد. پس تعجب ندارد که در ازای آن هرگونه ثواب و منزلتی به زائران و گریه کنندگان سید الشهداء(علیهالسلام) بدهد...
سوار این را گفت و سید بحرالعلوم در فکر فرو رفت ولی تا سربلند کرد دید هیچ کس کنارش نیست!
سید با خود گفت این مرد که بود؟
چگونه از فکر من خبر داد و یکباره آمد و رفت؟
اشک میریخت که #امام_زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیده و نشناخته...
♻️برگرفته از:
📙#عبقری_الحسان
🖋 #شیخ_علی_اکبر_نهاوندی
برای خرید کتاب کلیک کنید👇
https://ketabejamkaran.ir/756
📘📘📘📘📘
♦️#داستانک_مهدوی
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran