eitaa logo
در هر حال کتــاب💕
84 دنبال‌کننده
533 عکس
44 ویدیو
16 فایل
❀|یا ناصرنا یا حافظنا|❀ #در_هر_حال_کتاب 📚 کسے کہ با #کتاب آرامش یابد، هیچ آرامشے را از دست نداده است..🍃 🔵ثبت سفارش: @sefaresh_ketabekhoobam
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌱📚• پروفسور مارلیک تمام عمرش را صرف حفظ آثار باستانی کرده، حالا او ستاره سیلک را اختراع کرده است تا قدمت آثار باستانی را تخمین بزند؛ اما پروفسور ماکان رقیب همیشگی و خودخواه او مانع از موفقیت پروفسور مارلیک می شود. در خلال این اختراع و کشمکش های دو پروفسور، مارلیک متوجه کشف غاری در کوهدشت لرستان می شود. برای تحقیق با تیمش به آنجا می رود که ستاره سیلک مشکل پیدا می کند و آنها را به دوازده هزار سال قبل می برد؛ دقیقا زمان زندگی انسان های اولیه و در کشاکش خطر جانی سنگین..
{📚×⚗×🔍} 🔬|تو روزهایی که از کار علمی پژوهشی دلسرد و ناامید شدید، کتاب شهید مصطفی احمدی روشن میتونه جرقه هایی از تلاش و امید رو تو این زمینه تو دلتون روشن کنه.. 👌|به همه دانشجویان و دانشگاهیان عزیز خوندن این کتاب به شدت توصیه میشه برگـ☘ـی از کتاب| از همان وقت می دانست که باید وارد یکی از استراتژی ترین کارها شود. هدف برایش روشن بود. همیشه بالاترین اهداف را انتخاب می کرد. طبیعتش جوری بود حد اعلای هر چیزی را می خواست. چه در زندگی، چه در کار. می گفت:"هیچوقت موازی یا پایین نگاه نکن؛ همیشه بالا رو نگاه کن."
•🌱📚• رافائل نام یک کشتی ایتالیایی بود که سرگذشت شنیدنی و در عین حال غم انگیز دارد. قبل از انقلاب، ایران دو کشتی توریستی به نام های رافائل و میکل آنژ از ایتالیا می خرد. میکل آنژ از رافائل خیلی کوچک‌تر بود. رافائل بزرگ بود و باعظمت، یک کشتی باشکوه با همه امکانات تفریحی که در زمان خود نظیر نداشت، این کشتی که به "تایتانیک ایران" معروف شده بود به قدری زیبا و باشکوه بود که همه را شگفت زده می کرد. هنگامی که ایران درگیر جنگ تحمیلی با عراق شد، رافائل هدف موشک های عراقی قرار گرفت و در میان بهت و حیرت، سوخت و پس از این حادثه به تدریج به زیر آب رفت و غرق شد. کتاب در رابطه با نوجوان های بوشهریست که در آرزوی دیدن کشتی رافائل هستند. آنها یک بار با قایق کوچکی تا نزدیکی های رافائل می روند اما..⛵️🚢
13.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••🎵📚•• ●━━━━━━────── ─ ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ ••• اين کتاب، مجموعه ای از خاطرات عزت شاهی است که در جریان رویارویی قهرآمیز با رژیم شاه از زیر ضربات مهلک ساواک و شکنجه های روحی و جسمی دوران بازجویی و زندان جان نه چندان سالم (اما زنده) به در برد و خود را به پیروزی انقلاب رساند. او با بیان خاطراتش در این کتاب، بی هیچ واهمه و تعارفی بسیاری از جریان ها و شخصیت های مطرح سیاسی تاریخ معاصر را به چالش کشیده است.
11.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••🎵📚•• ●━━━━━━────── ─ ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ ••• اين کتاب، مجموعه ای از خاطرات عزت شاهی است که در جریان رویارویی قهرآمیز با رژیم شاه از زیر ضربات مهلک ساواک و شکنجه های روحی و جسمی دوران بازجویی و زندان جان نه چندان سالم (اما زنده) به در برد و خود را به پیروزی انقلاب رساند. او با بیان خاطراتش در این کتاب، بی هیچ واهمه و تعارفی بسیاری از جریان ها و شخصیت های مطرح سیاسی تاریخ معاصر را به چالش کشیده است.
{📚×🍃×✨} ⬅️|اگر بهونه گیرید و با هر اتفاقی که میفته شروع به غر زدن می کنید؛😅 این کتاب مخصوص شماست 🌈|یه کتاب فوق العاده عالی که با ارائه راهکارها میگه چطوری زندگی ای با آرامش و رضایت داشته باشید 💝|هنر رضایت از زندگی دلچسب ترین آموزه ای هست که این روزها نیاز به یادگیری اون داریم
9.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••🎵📚•• ●━━━━━━────── ─ ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ ••• اين کتاب، مجموعه ای از خاطرات عزت شاهی است که در جریان رویارویی قهرآمیز با رژیم شاه از زیر ضربات مهلک ساواک و شکنجه های روحی و جسمی دوران بازجویی و زندان جان نه چندان سالم (اما زنده) به در برد و خود را به پیروزی انقلاب رساند. او با بیان خاطراتش در این کتاب، بی هیچ واهمه و تعارفی بسیاری از جریان ها و شخصیت های مطرح سیاسی تاریخ معاصر را به چالش کشیده است.
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••🎵📚•• ●━━━━━━────── ─ ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ ••• اين کتاب، مجموعه ای از خاطرات عزت شاهی است که در جریان رویارویی قهرآمیز با رژیم شاه از زیر ضربات مهلک ساواک و شکنجه های روحی و جسمی دوران بازجویی و زندان جان نه چندان سالم (اما زنده) به در برد و خود را به پیروزی انقلاب رساند. او با بیان خاطراتش در این کتاب، بی هیچ واهمه و تعارفی بسیاری از جریان ها و شخصیت های مطرح سیاسی تاریخ معاصر را به چالش کشیده است.
•🌱📚• داستان در سبلان رخ می دهد، زلزله ای به وقوع می پیوندد و در پی آن برف سنگینی می بارد. با وقوع پس لرزه ها تن خواننده نیز به لرزه می افتد و هنگامی که تقلای ۲ نوجوان را که هیچ امیدی به امدادرسانی ندارند چرا که فکر می کنند روستایشان فراموش شده است برای نجات خانواده شان می بیند سنگینی فاجعه را هر لحظه بیشتر احساس می کند؛ ۲ نوجوانی که علاوه بر تحمل دیدن صحنه های دلخراش فاجعه باید با گرگ هایی که با استشمام بوی احشام به روستا سرازیر شده اند نیز بجنگند. 📖🌱|بخشی از کتاب راستش من دیگر داشتم این ور و آن ور را نگاه می کردم تا ببینم کی کمک رسان ها از کوه سرازیر می شوند. این جور که بویش می آید خودمان باید جور خودمان را بکشیم. اگر زنده ماندیم، این جمعه زمستان ۷۵ را هیچ وقت فراموش نمی کنیم.
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••🎵📚•• ●━━━━━━────── ─ ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ ••• اين کتاب، مجموعه ای از خاطرات عزت شاهی است که در جریان رویارویی قهرآمیز با رژیم شاه از زیر ضربات مهلک ساواک و شکنجه های روحی و جسمی دوران بازجویی و زندان جان نه چندان سالم (اما زنده) به در برد و خود را به پیروزی انقلاب رساند. او با بیان خاطراتش در این کتاب، بی هیچ واهمه و تعارفی بسیاری از جریان ها و شخصیت های مطرح سیاسی تاریخ معاصر را به چالش کشیده است.
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••🎵📚•• ●━━━━━━────── ─ ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ ••• اين کتاب، مجموعه ای از خاطرات عزت شاهی است که در جریان رویارویی قهرآمیز با رژیم شاه از زیر ضربات مهلک ساواک و شکنجه های روحی و جسمی دوران بازجویی و زندان جان نه چندان سالم (اما زنده) به در برد و خود را به پیروزی انقلاب رساند. او با بیان خاطراتش در این کتاب، بی هیچ واهمه و تعارفی بسیاری از جریان ها و شخصیت های مطرح سیاسی تاریخ معاصر را به چالش کشیده است.
{📚×🌊×✨} 💫|کتاب جمجمه ات را قرض بده برادر روایتگر عملیات کربلای ۸ در دوران دفاع مقدس است. این کتاب به ماجراهایی که بین غواصان صورت می گیرد می پردازد. 🖋|عملیات کربلای ۸، موفقیت بزرگی برای ایران محسوب می شد. مرتضی کربلایی لو با زبانی روان سعی در بازآفرینی تجربیاتی دارد که برای این غواصان اتفاق افتاده است. تمرینات سخت، تحمل سرمای آب و گرسنگی، دل بستن و دل بریدن از همراهان و تحریر تمام آن اعتقادات مقدسی که آنان را به انجام این کارها سوق می دهد. برگـ☘ـی از کتاب| اروند شب آرامی داشت، اما آبش انگار از شب های پیش سردتر بود. نوراللّه و هادی همدیگر را کنار بدنه کشتی خرابه دیدار کردند. بدنه کشتی به صدای آهن زنگ زده جرجر می کرد و از توش صدای وزیدن باد می آمد. نوراللّه با دندان‌های تق تق کنان گفت:"ای کاش می شد آتشی تو این کشتی درست کرد، دارم از سرما قبض روح می شوم؛ تو خوبی؟"