گفت: بدون امام زمان(عج) چه می کنید؟!
گفتم : مُردِگی !
بیا و زنده کن مارا ... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
صلوات برای ظهورشون فراموش نشه 🌹
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
👈 سال گذشته گفتیم «رونق تولید»، امسال بنده عرض میکنم «جهش تولید»؛ امسال سالِ جهشِ تولید است. این شد شعار امسال؛ کسانی که دستاندرکار هستند جوری عمل کنند که تولید انشاءالله جهش پیدا کند و یک تغییر محسوسی در زندگی مردم انشاءالله به وجود بیاورد.
👈 البتّه این احتیاج به برنامهریزی دارد؛ سازمان برنامه به نحوی، مجلس شورا و مرکز تحقیقاتش به نحوی، قوهی قضائیّه به نحوی -قوهی قضائیّه هم نقش دارد- مجموعههای دانشبنیان به نحوی. مجموعههای جوان و مبتکر بحمدالله در کشور زیادند و بنده در طول امسال -سال ۹۸- و سال قبل، با تعدادی از اینها نشستهای بسیار خوب و مفیدی داشتم، آنها را از نزدیک دیدم، حرفهایشان را از نزدیک شنفتم؛ جوانهای علاقهمند به کار و پای کار و پُرامید و پُرنیرو و پُرانگیزه و پُر استعداد و ابتکار. اینها بحمدالله هستند؛ اینها باید همه در برنامهریزیها شرکت کنند و این کار با برنامهریزی انشاءالله پیش برود.
#سال_جهش_تولید
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
📚 #معرفی_کتاب
پیمانه هایی شیرین از فضائل امام عصر، امام عزیز…
کتاب برگرفته شده از کتاب معروف مکیال المکارم نوشته آیت الله سیدمحمد تقی موسوی می باشد که در مورد شناخت امام عصر، ویژگی های امام، نتایج دعا برای امام و …. می باشد.
#عزیز
#بهزاد_دانشگر
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب پیمانه هایی شیرین از فضائل امام عصر، امام عزیز… کتاب برگرفته شده از کتاب معروف مکیال
📌 #برشی_از_کتاب (۱):
فرشتگانی که با نوح بودند در کشتی، فرشتگانی که با ابراهیم بودند در آتش، آنهایی که با موسی بودند در شکافته شدن دریا، آنهایی که با عیسی بودند در زمان رفتنش به آسمان. چهارهزار فرشته ی نشان داری که با پیامبر اکرم بودند. سیصد و سیزده فرشته ای که با پیامبر بودند در بدر. چهارهزار فرشته ای که فرود آمدند در کربلا برای یاری امام حسین و به آنها اجازه داده نشد.
همه شان در زمین منتظرند تا قیام قائم شروع شود تا همگی به یاریش بشتابند.
🍃🌹🍃
📌 برشی از کتاب (۲):
همانا ما یاد شما را فراموش نمی کنیم و اگر نبود، البته که گرفتاری ها شما را فرا می گرفت و دشمنان ریشه کن تان می کردند. مولایی که هرصبح و شام و هرلحظه و آن به یاد شیعیانشان هستند. پس ما چگونه بنده ای باید باشیم که بعد از هر نماز، توی قنوت هایمان، روز عید و روز خوشحالی مان برای وجود مبارکشان دعا نکنیم؟
🍃🌹🍃
📌 برشی از کتاب (۳):
برادران یوسف نه دیوانه بودند، نه کند ذهن. عاقل بودند و چیز فهم. یوسف را دیدند، با او صحبت کردند، با او معامله کردند، رفت و آمد داشتند، اما او را نشناختند، با اینکه در تمام این احوالات، او برادرشان بود.
یوسف، عزیز مصر بود که با پدرش فقط هیجده روز فاصله داشت. اما یعقوب نبی از او بی خبر بود، تا روزی که خدا اجازه داد او خودش را معرفی کند. وقتی گفت: من یوسف هستم، برادرانش او را شناختند. امام ما درست مثل یوسف در میان امتش رفت و آمد می کند، در بازارهایشان راه می رود، برفرش هایشان پا می گذارد. ولی هیچ کس او را نمی شناسد. انکارش می کنند و می گویند: کو؟ کجاست؟
➖➖➖➖
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#عزیز
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
📚 #معرفی_کتاب
دلش در گرو کیست!؟ کسی که همه دل در گرو او دارند!
...
سیر داستان سرگذشت پسری تافته ی جدا بافته است.چه از جایگاه شخصیت خانوادگی چه از نظر زیبایی،چه از منظر توانمندی واستعداد که روبرو میشود با حرف جدیدی از زبان شایسته ترین جوان زمانش. اسلام، که حرف متفاوتی میزند و رویکرد متفاوتی ارائه می دهد و افرادی که به آن متمایل میشوند روش متفاوتی از دیگران پیدا می کنند، او مسلمان می شود کتک می خورد، تحقیر می شود اما بر حرفش می ماند و...
#وقتی_دلی
#محمد_حسن_شهسواری
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب دلش در گرو کیست!؟ کسی که همه دل در گرو او دارند! ... سیر داستان سرگذشت پسری تافته ی ج
📌 #برشی_از_کتاب
اگر از هر کسی در سراسر جزیرة العرب می پرسیدی زیباروترین جوان حجاز کیست ؟ بی شک پاسخ میشنیدی مصعب پسر عمیر . دخترانِ جوانِ خانواده های اعیان مکه ، یکایک ، هم را خبر می کردند که مصعب ، جوان برازنده ی مکه از سفر تجاری باز آمده و بزودی وارد شهر می شود . همگی دل از دست داده از زیارت این جوان رعنای عرب . هر کدام به بهانه ای از خانه بیرون می زدند و راهی بازارچه که بارانداز کاروان پدر مصعب بود. شور و ولوله ای در دختران برپا بود و هر یک امیدوار به ربودن دل مصعب، مصعب که هنوز دختری دلش را نلرزانده بود . خانواده های تجار و اعیان با شنیدن خبر بازگشت کاروان ، به بهانه های مختلف ، دختران خود را آراسته همراه خود می کردند تا بلکه نظر مصعب ، سرور جوانان عرب ، معطوف دخترشان شود که در اینصورت اسباب فخر و مباهاتشان می شد . مصعب با کاروان تجاری پدر ، حامل دیبا و حریر یمنی وارد شد . بهانهی حضور دختران نیز مهیا بود ، خرید حریر و دیبا.
➖➖➖➖
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#وقتی_دلی
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
📚 #معرفی_کتاب
دفتر خاطرات کلوتی، برده ای متفاوت از سایر برده ها..
کلوتی دختر سیاه پوست ۱۰ـ۱۲ ساله ای که برده است ولی در حین باد زدن خانم ارباب که به پسرش درس می داد خواندن و نوشتن یاد گرفته و خاطراتش را می نویسد.
او تمام ذهنیات و اتفاقات روزمره اش را می نویسد. اگر بفهمند او را به جنوب منتقل می کنند که هیچکس نمی تواند از آنجا فرار کند و همانجا خواهد مرد و یا او را می کشند!
او به هیچکس چیزی نمی گوید تا اینکه با آمدن معلم خصوصی برای فرزند ارباب، او با طرفداران لغو برده داری آشنا می شود وبه آزادی بسیاری از بردگان کمک می کند اما هیچکس نمی فهمد که او در این کار دخالت دارد.
#من_برده_هستم
#پاتریشیاسی_مک_کیساک
#مونا_فخیم
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب دفتر خاطرات کلوتی، برده ای متفاوت از سایر برده ها.. کلوتی دختر سیاه پوست ۱۰ـ۱۲ ساله
📌 #برشی_از_کتاب (۱):
باید خیلی دقیق باشم ودر عین حال حواسم جمع باشد که کسی نفهمد، چون اگر اربابم بفهمد حتماً مرا شلاق میزند!
گه گاه شنیده ام ارباب هنلی گفته اگر برده هایش را در حال سواد آموزی ببیند، آن ها را تا حد مرگ کتک میزند و پوستشان را به برده داران در ایالات جنوبی خواهد فروخت.
🍃🌷🍃
📌 برشی از کتاب (۲):
خانم لیلی، اسپایسی را به طرز وحشیانه کتک زد، فقط برای اینکه یک گلدان کوچولو را شکسته بود اگر بفهمند که من خواندن و نوشتن می دانم، با من چه خواهند کرد؟ این فکر تنم را لرزاند.
🍃🌷🍃
📌 برشی از کتاب (۳):
با یک چوب روی زمین خاکی نوشتم «م» مثل مادر.
هنوز نوشتنم تمام نشده بود که خاله تی چنان کشیده محکمی به من زد که که اگر میز را نگرفته بودم، به زمین می افتادم. حتی خانم لیلی هم هیچوقت به این شدت مرا کتک نزده بود!
خاله تی بلافاصله با پاهایش حروف را پاک کرد. کمی بعد بلاخره سرم از گیج رفتن باز ایستاد و برقش از بین رفت. آنچه در چشم های خاله تی دیده می شد ترس بود نه عصبانیت!
با صدایی گرفته پچ پچ کرد:« می دونی چه بلایی سر برده ها می آورند اگر موقع خواندن و نوشتن مچشون رو بگیرن؟؟»
🍃🌷🍃
📌 برشی از کتاب (۴):
احساس می کرد تحقیر شده است. از این که در مقابل همه شلاق خورده بود، خجالت می کشید. این که او همیشه در سوار کاری برنده می شد، اصلاً کمکی به او نکرد!
سوار کار یا غیر سوار کار، برنده یا بازنده، ارباب هنلی او را مثل همه شلاق زد.
➖➖➖➖
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#من_برده_هستم
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
شعبان شد و پیک عشق از راه آمد
عطر نفس بقیه الله(عج) آمد
با جلوه سجاد(ع) و ابوالفضل(ع) و حسین(ع)
یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
#اعیاد_شعبانیه
#ماه_شعبان
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046