eitaa logo
در هر حال کتــاب💕
84 دنبال‌کننده
533 عکس
44 ویدیو
16 فایل
❀|یا ناصرنا یا حافظنا|❀ #در_هر_حال_کتاب 📚 کسے کہ با #کتاب آرامش یابد، هیچ آرامشے را از دست نداده است..🍃 🔵ثبت سفارش: @sefaresh_ketabekhoobam
مشاهده در ایتا
دانلود
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب درس هم می خوانید برای خدا باشد؛ روایتی شیرین از فیزیک دان شهید «مرد رؤیاها» داستانی اس
📚 (۱) _ باهام ازدواج می کنی؟ _ من مرد زندگی نیستم. _ یعنی چه؟ _ من یک تکلیفی تو این عالم دارم که فکر می کنم برای اون تکلیف به دنیا اومدم. نگاه نکن به دکترای فیزیک پلاسما، به حقوق ماهی چند هزار دلار.. من به زودی همه ی اینها رو باید بگذارم و برم. _ یعنی انجام اون تکلیف با دوست داشتن، با عشق ورزیدن و با زندگی کردن منافات داره؟ _ با دوست داشتن و عشق ورزیدن نه، برای اینکه این ها مقولات آسمانی اند. ولی با زندگی کردن چرا. با هر تعلقی که پای آدم رو به زمین بند کند چرا. _اگر من قول بدم که هیچ بند تعلقی برات ایجاد نکنم چی؟ 📚 برشی از کتاب (۲) _ پروانه جان یک سوال داشتم. _ بله، بفرمایید. _ صعود به قله سخت ­تره یا نزول به دره؟ _ خب معلومه، صعود به قله. _ پس چرا کوهنوردها صعود رو انتخاب می­ کنند، با اینکه کار سخت ­تریه؟ _ برای اینکه ارزشمندتره، نزول به دره که هنر نیست. _ پس هنر و ارزش در کار سخت­ تره، کاری که آسونه هنر نیست. ارزش و هنر شماها به اینه که این شرایط سخت ­تر رو انتخاب کردید. 📚 برشی از کتاب (۳) افراد یکی یکی در چند قدمی یکدیگر از حال می‌روند. چمران همچنان تلاش می کند برای بلند کردن و دواندن افراد، اما رمق از تن همه رفته است. نفر آخر خسته و عرق ریزان و له له زنان و سینه خیز خود را به چمران می‌رساند. چمران چون ستونی محکم و استوار ایستاده است. نفر آخر با مشقت از جا بلند می شود و ناگهان خشمگین و عصبی یقه ی چمران را می گیرد. _ آخه تو آدمی؟! _ نه، ولی سعی می‌کنم بشم. _ نه، تو آدم نیستی! سه شبانه روزه که داری ما رو می دوونی، هروقت هم به ما استراحت دادی خودت یه کار دیگه کردی. آذوقه ات رو هم که تو این سه روز میون ما تقسیم می کردی. تو آخه با چی زنده ای؟ تو چه جوری راه می ری؟ اگه بگی آدمم دروغ گفتی! (ناگهان بغضش می ترکد و بر روی پاهای چمران می افتد) به خدا تو فرشته ای. ➖➖➖➖ سفارش کتاب از طریق آی دی:👇 🆔 @sefaresh_ketabekhoobam •┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
🎉😍 روزدختر‌مبارڪت‌بانو پدر‌تو‌چھ‌ڪوثرے‌دارد بنویسید‌حضرت‌ڪاظم(ع) چه‌عزیزے‌چه‌دخترے‌دارد💛 @ketabekhoobam
جوان‌های امروزی با سوال‌ها و افکار جدیدی روبرو هستند که نیاز جدی به تفکر دارد. گفت و گوهای مطرح شده در کتاب و بحث‌هایی که بین اشخاص داستان این کتاب شکل می‌گیرد طوری گیراست که رها کردن کتاب موجب پریشانی خاطر خواهد شد. شاید نه به همه اما به بیشتر سوال‌های جوان‌های دغدغه‌مند، جواب‌های مناسب و منطقی می‌دهد. ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ ➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب جوان‌های امروزی با سوال‌ها و افکار جدیدی روبرو هستند که نیاز جدی به تفکر دارد. گفت و گو
📚 چند قدم دیگر رفتم و دوباره برگشتم به‌سمت فاطمه. - فاطمه جان! سرش را بالا آورد اما این‌بار نگاهش غریبه بود! - التماس دعا، فاطمه جان! - محتاجیم به دعا! دیگر معطل نکردم و خودم را به کفشداری رساندم. میان دو نیروی متضاد گیر کرده بودم. یکی مرا به درون می‌کشید و دیگری به بیرون هل می‌داد. نگاهی به برگه‌ی زیارت عاشورا کردم. سعی کردم بفهمم فاطمه کجا را می‌خواند. احساس کردم که حتی صدایش را هم می‌توانم بشنوم. - اللهم اجعلنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمت و مغفره. کفش‌ها را گرفتم. کفش‌های خودم را گذاشتم روی زمین تا پایم کنم. دوباره صدای فاطمه آمد. صاف و شفاف! - اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد. رویم را برگرداندم به‌سمت صدا. صدای مهیبِ شدیدی زمین و زمان را به هم ریخت. یا فاطمه‌ی زهرا! احساس کردم چیزی جلوی صورتم منفجر شد. موجی از گرما از روی سروصورتم گذشت. چشم‌هایم سوخت و گوش‌هایم تیر کشید. بی‌اختیار فریاد زدم: یا فاطمه‌ی زهرا! تازه بعد از آن بود که فهمیدم صدای انفجار از توی حرم بوده است... به یاد خواب دیشب افتادم. آتش! فاطمه!... ➖➖➖➖ سفارش کتاب از طریق آی دی:👇 🆔 @sefaresh_ketabekhoobam •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
روایت داستانی از شکل گیری شرکتی دانش بنیان در حوزه فناوری های الکترونیکی و کامپیوتری – روایتِ پیشرفت و تجربه زیسته ای از جنبش دانشجویی – آرزوهای دست ساز؛ شروع فصل جدیدی از تاریخ نگاری انقلاب اسلامی در قالب تاریخ شفاهی پیشرفت. – در این کتاب می خوانید که چگونه تعدادی دانشجو بر خلاف فضای رخوت انگیز و نامطلوب دانشگاه، می توانند اهداف و آرمان های خودشان را دنبال کنند و به موفقیت برسند. ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ ➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب روایت داستانی از شکل گیری شرکتی دانش بنیان در حوزه فناوری های الکترونیکی و کامپیوتری –
📚 زمینه ای که بچه ها وارد آن شده بودند، زمینه ی حساس و مهمی بود و تجهیزات مورد نیازشان کارکرد دوگانه داشت. هم در کارهای معمولی از آن استفاده می شد و هم در سامانه های فضایی، موشکی و راداری. اوایل تازه کار بودند و از این مسائل اطلاعی نداشتند. از خیلی چیزها اطلاع نداشتند؛ نه از تحریم های داخلی، نه از تحریم های خارجی. هرچقدر حساسیت بیشتر می شد، تحریم ها شدیدتر می شد. هرچقدر تحریم ها شدیدتر می شد، کار سخت تر می شد. هر چقدر کار سخت تر می شد، نگرانی شان بیشتر می شد. اما نگرانی از تحریم های خارجی بی جهت بود، چون دور زدنشان ساده تر از آن چیزی بود که فکرش را می کردند. مسئله ی اصلی تحریم های داخلی بود. تحریم های داخلی را چگونه باید دور می زدند!؟ ➖➖➖➖ سفارش کتاب از طریق آی دی:👇 🆔 @sefaresh_ketabekhoobam •┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
روایتی شیرین و روان از زندگی یک سیاسی مجاهد ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ ➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب روایتی شیرین و روان از زندگی یک سیاسی مجاهد #دیالمه #محمدمهدی_خالقی #مریم_قربان_زاده
📚 (۱) یک بار وسط صحبت، یکی از دانشجویان مارکسیست بلند شد و شروع کرد به داد و بیداد که بهشتی طرفدار سرمایه داری است و اصلا خودش سرمایه دار است و خانه اش بالا شهر تهران است و… وحید خیلی خوشرو گفت:« ببینم شما آدرس منزل آقای بهشتی را بلدی؟» بعد که طرف سکوت کرد، خیلی آرام ادامه داد خانه ایشان قلهک است ، از محلّات قدیمی تهران. قبل از انقلاب هم این خانه را داشتند.» آن بنده خدا با خجالت سرش را پایین انداخت و نشست، بعد هم آرام رفت بیرون. 📚 برشی از کتاب (۲) وحید زاویه های اعتقادی بنی صدر را پیدا کرده بود. مثلا فهمیده بود که بنی صدر در جلسه نهایی مجلس خبرگان غایب بوده و قانون اساسی را امضاء نکرده. این یعنی بنی صدر اصل ولایت فقیه را امضاء نکرده است. البته طرح این مسائل خصوصا پس از انتخاب بنی صدر به ریاست جمهوری شجاعتی می خواست که در وجود وحید بود. ➖➖➖➖ سفارش کتاب از طریق آی دی:👇 🆔 @sefaresh_ketabekhoobam •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
"دکتر جکیل و آقای هاید " که نوعی آسیب شناسی روانی یک شخصیت دوپاره است، به سرعت به چاپ های متعدد رسید. یک سال پس از انتشارش نمایشنامه ای براساس آن در انگلستان و آمریکا روی صحنه رفت و بعدها فیلم ها و سریال های بسیاری نیز از آن ساخته شد. استیونسن رمان "دکتر جکیل و آقای هاید" را که در کابوسی به ذهنش رسیده بود، ابتدا به دلیل نارضایتی سوزاند اما به سرعت پشیمان شد و دیگربار آن را سه روزه نوشت و یکی از آثار ماندگار ادبیات جهان را خلق کرد. دکتر جکیل یک پزشک بسیار خوش گذران و پولداری است که درعین حال بسیار باشخصیت است و وجهه اجتماعی فوق العاده ای دارد. جکیل برای رسیدن به تمام خواهش های دلش تصمیم می گیرد ماده ای بسازد تا بتواند با آن به بُعد خوش گذران شخصیتش برود و با خیال راحت کارهایی را که فکر می کند غلط است ولی جالب وهیجان انگیز است انجام دهد، در همین راستا در طی تحقیقات پزشکی و علمی خود موفق به کشف یک محلول شیمیایی می شود که می تواند او را به آدم دیگری تبدیل کند و.. ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ ➣ @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب "دکتر جکیل و آقای هاید " که نوعی آسیب شناسی روانی یک شخصیت دوپاره است، به سرعت به چاپ
📚 (۱) چند دقیقه ای می شد که آقای آترسون سر پست دیده بانی خود حاضر شده بود که ناگهان متوجه صدای پای آهسته و عجیبی شد که به او نزدیک می شد. آقای آترسون هنگام گشت های شبانه اش، با صدای عجیب پاهای آدم تنهایی که از مسافت دور، یک دفعه از دل سروصدای زیاد شهر بیرون می آید، آشنا شده بود، اما هیچ وقت تا این حد با دقت و حساسیت به آن گوش نکرده بود. صدای پاها آن قدر محکم و وهمناک بود که او از ترس وارد فرورفتگی جلوی در شد. 📚 برشی از کتاب (۲) زمان به سرعت می گذشت. از آنجا که مرگ عالیجناب دان ورس احساسات مردم را جریحه دار کرده بود، هزاران پوند جایزه برای پیدا کردن هاید تعیین کردند، اما آقای هاید طوری خود را از شعاع دید پلیس پنهان کرده بود که انگار اصلا وجود نداشته است. چیزهای زیادی از گذشته اش به دست آورده بودند که نشان دهنده زندگی واقعا ننگینش بود... ➖➖➖➖ سفارش کتاب از طریق آی دی:👇 🆔 @sefaresh_ketabekhoobam •┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046