اقای #رسول_جعفریان در کانالش نوشت:
پزشکی جدید دروغ می گوید، مصرف #نمک، فشار را کاهش می دهد!
سالهاست مسأله #دانشگاه و #صنعت یا رابطه دانش و صنعت در دستور کار مسوولان دانشگاهها و اهالی صنعت است. در جلساتی که اغلب برگزار می شود، روی جدایی این دو نهاد تمرکز شده و تلاش می شود تا راه حلهایی برای رهایی از آن مطرح شود. بنده هم گاه، به مناسبت شرکت در برخی از شوراها، این مباحث را می شنوم، اما همواره، تمرکزم روی نکته دیگری است که شاید نسبت به موضوع این جلسات، حاشیه ای باشد. آن نکته، تصور منفی ای است که از #علم و #دانش در جامعه ما وجود دارد. چند روز قبل، گزارش آنا را از سال 96 در باره پایان نامه ای با عنوان «تأثیر تلاوت #سوره_حمد بر #سلولهای_سرطانی_پروستات» دیدم. دود از سرم برخاست، و البته می دانم بسیاری اینها را یا به اعتبار دینی بودن و یا به اعتبار ـ پناه بر خدا ـ مشابه سازی با موسیقی توجیه می کنند، اما خوب، فکر می کردم نباید چنین مطلبی به سادگی مورد قبول استادان دانشگاه قرار گیرد. دلم نمی خواهد بگویم یک نفر از استادان، از آن دفاع هم کرد. بگذریم. امروز دو کلیپ شگفت دیدم. یکی، یک روحانی که در #شبکه_سه از تأثیر مصرف #نمک روی کاهش #فشار_خون صحبت کرده و این را به دین و روایت متنسب کرد و بدین ترتیب #دانش_پزشکی را مورد تمسخر قرار داد. دیگری صحبت آن جوانک که به اسم داروی امام کاظم ع، پنبه پزشکی جدید را زده و همه را شیاد معرفی کرد که دنبال تکثیر بیمار هستند. این که حالا #وزارت_بهداشت باید از حیثیت علم و دانش پزشکی دفاع کند امر دیگری است، اما به نظرم، در کل، این موارد، به این بر می گردد که اصولا #علم_نوین، از روز اول در کشور ما جا نیفتاده است. مردم ما، شیفته همان #دانش_سنتی خویش هستند و از سر ناچاری به پزشکان جدید مراجعه می کنند. حتی وقتی درمطب دکتر امروزی نشسته اند، باز هم از #عطاری محل صحبت می کنند و همدیگر را به خوردن #داروهای_گیاهی و #علفیات راهنمایی می کنند. این که چرا در جامعه ما این نگاه تحقیر آمیز به علم مدرن وجود دارد، نیازمند کاوشهای علمی بیشتری است، اما این که دانش #پزشکی_سنتی با همه بی خاصیتی اش که تاریخ گواه آن است، این قدر محبوب شده، ریشه در نوع خاصی نگاه به علم دارد. محافل خاصی هم که صبغه دینی دارند به این امر دامن می زنند و از #آبروی_امامان ع مایه می گذارند. می دانیم که در قرآن حتی یک حکم پزشکی نیامده و تنها استثناء مورد عسل است که آن را هم باید تفسیر کرد و دانست که مقصود چیست. #روایات این زمینه را هم می دانیم که #صدوق، غالبش را #جعلی می داند. و اما باز هم تأکید می کنم، ریشه آن گرایش، این است که ما مردم، علم دوست نیستیم. مدیران علمی جامعه ما هم به طور جدی اهل ترویج علم نیستند. اساسا علم نوین را نوعی #فرنگی_مآبی و #غربزدگی می دانیم. از روز اول هم همین طور آن را تفسیر کردیم. البته من آگاهم که رهبری، بیش از بیست سال است که با صدای بلند از علم دفاع می کنند، اما بعید می دانم در عمل، این تفکر حتی در میان استادان دانشگاه که مسوولیتی دارند و غالبا به نظرم سنتی می اندیشند، جایی داشته باشد. چه قدر دلم می خواست، حالا که بحمدالله مصلای تهران باهزینه زیاد و زیبایی ساخته شده، و در غالب جمعه های سال، نماز جمعه به مصلی منتقل شده، زمین چمن دانشگاه، به کتابخانه مرکزی داده می شد، و حتی هزینه ساختش هم پرداخت می شد تا معلوم شود ما چه قدر به علم و توسعه آن وفادار هستیم. یک وقتی #همایون_صنعتی_زاده کتاب #تأثیر_علم_بر_اندیشه را که نویسنده آن #فاینمن، برنده #جایزه_نوبل_فیزیک بود، ترجمه کرد. آنگاه آن را آورد در #قم توسط #انتشارات_مهر_امیرالمومنین منتشر کرد تا علما آن را بخوانند. می گفت می خواهم علما و روحانیون بفهمند که علم چه تأثیری بر اندیشه دارد و این طور نیست که #فیزیک وبه طور کلی علم #ضد_دین باشد. به نظرم هنوز زمان زیادی لازم است تا مفهوم علم جدید به درستی درک شود و تا وقتی درک نشود، حرف زدن از رابطه #علم_و_زندگی، رابطه #علم_و_صنعت و بسیاری از این امور محال است. ما فقط در بحث از این امور فقط ادای دیگران را در این که توجه به این امور داریم، در می آوریم. اما این که واقعا قصد حل آن را داریم، بعید می دانم.
@ketabenaab