🏴💧🏴💧🏴💧🏴
💧🏴💧🏴
🏴💧
💧ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص) 💧
🏴💧....از حضرت صادق عليه السّلام نقل است كه فرمود:
وقتى كه امير المؤمنين را از خانه بيرون كشيدند، در پى او حضرت زهرا بيرون آمد، و تمام زنان بنى هاشم با او همراه شده تا اينكه به نزديكى قبر پدر خود رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله رسيد به جماعت داخل مسجد گفت:
دست از سر پسر عمويم برداريد، كه سوگند به آنكه محمّد؛ پدرم را به درستى به رسالت مبعوث فرمود ، اگر او را رها نكنيد موهايم را پريشان می كنم و پيراهن پدرم را بر روى سر خواهم گذاشت، و خدا را به دادرسى و يارى خود طلب خواهم نمود،
و در پيشگاه حقّ هرگز صالح نبىّ از پدرم و ناقه و بچّه آن از من و فرزندانم گرامی تر و محبوب تر نبودند !!.
سلمان گفت: من نزديك آن حضرت بودم، و بخدا سوگند پس از اين سخنان متوجّه شدم كه ديوارها و ستونهاى مسجد به حركت آمد، با ديدن اين منظره خود را به آن صدّيقه نزديكتر ساخته و گفتم:
اى بانو و سرور من، خداوند متعال پدر تو را به عنوان رحمت براى جهانيان مبعوث فرمود، شايسته نيست كه شما خواستار عذاب و نقمت امّت باشى !
پس از آن اوضاع به حال عادى بازگشت، و آن حضرت نيز به منزل خود مراجعت فرمود....
ادامه دارد....
🏴💧
💧🏴💧🏴
🏴💧🏴💧🏴💧🏴
◼️🍀◼️🍀◼️🍀◼️
🍀◼️🍀◼️
◼️🍀
🍀 ادامه ی خطبه تُطُنجیه 🍀
◼️🍀....أنا صاحب جنّات الخلود،
أنا مجري الأنهار أنهارا من ماء تيار، و أنهارا من لبن، و أنهارا من عسل مصفّى، و أنهارا من خمر لذّة للشاربين،
أنا حجبت جهنّم و جعلتها طبقات السعير، و سقير الجير، و الأخرى عمقيوس أعددتها للظالمين، و أودعت ذلك كلّه وادي برهوت،
و هو و الفلق و رب ما خلق، يخلد فيه الجبت و الطاغوت و عبيدهما، و من كفر بذي الملك و الملكوت،
أنا صانع الأقاليم بأمر العليم الحكيم، أنا الكلمة التي بها تمّت الأمور و دهرت الدهور، أنا جعلت الأقاليم أرباعا، و الجزائر سبعا، فإقليم الجنوب معدن البركات، و إقليم الشمال معدن السطوات، و إقليم الصبا معدن الزلازل و إقليم الدبور معدن الهلكات....
من صاحب بهشت های جاودان و جاری کننده نهرها هستم ،
نهرهایی از آب خروشان ، نهرهایی از شیر ، نهرهایی از عسل خالص ، نهرهایی از شراب لذت بخش برای کسانی که از آن می نوشند .
من جهنم را پنهان کردم و ان را به شکل طبقاتی از سعیر و سقیر جیر و عمقیوس قرار دادم و آن را برای ظالمین آماده نمودم . در هر یک از این طبقات وادی برهوت قرار دادم .
به فلق سوگند ! به خدایی که آفرید سوگند !
که ساحران و طاغوت و پیروان آن دو و کسانی که به خدای صاحب ملک و ملکوت کافر باشد، در آن جاودان خواهند بود .
من سازنده اقلیم ها به دستور خدای علیم حکیم هستم ،
من کلمه ای هستم که با آن امور کامل می شود و روزگاران روزگار می شوند .
من اقلیم ها را در چهار نوع و جزیره ها را در هفت نوع قرار دادم . ا
قلیم جنوب معدن برکات است و اقلیم شمال معدن خشونت است ، اقلیم صبا معدن زلزله است و اقلیم دبور معدن هلاکت هاست.....
ادامه دارد...
#خطبه_تطنجیه
#ادامه_خطبه_تطنجیه15
@ketabezendagi
◼️🍀
🍀◼️🍀◼️
◼️🍀◼️🍀◼️🍀◼️
#شعر_ناب
غمنامۀ زهرا(س)
بشنو از نی چون حکایت میکند
از غم زهرا(س) حکایت میکند
قصۀ زهرا(س)، عدو و کینهاش
نی همی گوید ز سوز سینهاش
او بنالد با نوای پرحزین
تا بسوزاند سماء و هم زمین
از حریق پشت در نالد چنان
نالهها خیرد ز هر پیر و جوان
از غلاف و ضربه بر پهلوی یار
نی شکایت میبرد نزد نگار
از در و سینه به آن در دوخته
نی ز سوز سینۀ او سوخته
نی بنالد از عدو و ظلم او
شکوِه از ظالم نماید نزد "هو"
نی ز محسن نالد و از خون او
همچو نای لیلی و مجنون او
نی ز کوچه، قصهها دارد به دل
از جوانی کو فتاده روی گل
از حسن(ع) گوید، و دست مادرش
از زمین و چادر خاکی سرش
نی ز گوش و گوشوارِ خونیاش
نالهها دارد دل مجنونیاش
نی ز امّت، نالهها دارد همی
نیست بهر جان مولا، مرهمی
نی به نای زینبی گوید عیان
از ستم، وز جور اعدای زمان
او ز مادر گوید و از غصهاش
از لگد هم ضربۀ پشت درش
هم ز بازوی ورمکرده، هماو
گویدش از تازیانه، از عدو
نی بنالد از غم شش ماهه ای
انکسار پهلوی دلدادهای
نی به نایش نالد از سوز علی(ع)
او که دیده جور دنیای دَنی
هم بدیده کشتن ششماهه را
هم خمیده قدّ آن دردانه را
ریسمان دیده علی(ع) بر گردنش
تازیان خصم را بر همسرش
او بدیده بازوی کرده ورم
آتش در را به بیت و هم حرم
هم علی(ع) دیده رخ نیلی او
از جسارتها و هم ظلم عدو
او بشسته جسم زهرا(س) در نهان
در میان شب، به دور از دشمنان
او شنیده نالۀ طفلان خود
روی پای همسر و جانان خود
او شنیده نالههای جبرئیل
کای علی(ع) طفلان زهرا(س) را بگیر
دفن کرده پیکر زیبای خود
با شکستهپهلوی رعنای خود
گریهها کرده به روی خاک، او
آتشی افکنده بر افلاک، او
او بدیده هر دو دستان نبی(ص)
کو بگیرد آن امانت از علی(ع)
یا که گوید بهر او ابنعَماش
یا علی(ع)، زهرا(س) چرا خم شد قدش؟
بهر چه قرص قمر، نیلی شده؟
بشکند دستی که بر رویش زده!
کی شکسته نازنینپهلوی او؟
کرده زخمی اینچنین بازوی او!
او مگر فرزند پیغمبر(ص) نبود؟
بهر امّت، بهترین مادر نبود؟
عاق گشته جملۀ امّت از او
دور ماندند از درِ جنّت، از او
حقتعالی لعنشان دائم کند
عدل و میزان، بهرشان قائم کند
تا قیامت میرود تا نفخ صور
دور باش از رحمتم ملعون، دور
#خانم_فاطمه_میرزایی
@Lotfiiazar
◼️🍁◼️🍁◼️🍁◼️
🍁◼️🍁◼️
🍁 ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص)🍁
◼️🍁.....نقل است كه أبو بكر و عمر طىّ مذاكره اى با خالد بن وليد از او خواستند كه حضرت علىّ عليه السّلام را به قتل برساند و او نيز پذيرفت،
در گوشه خانه؛ همسر أبو بكر اسماء بنت عميس متوجّه اين جريان شد، و فورا پيكى را روانه خانه علىّ عليه السّلام نموده و به او گفت:
به او بگو گروهى قصد جان شما را دارند، چون حضرت اين مطلب را شنيد فرمود:
رحمت خدا بر بانويت اسماء، به او بگو [اگر ايشان به اين هدف نائل خواهند شد] پس چه كسى ناكثين و مارقين و قاسطين را می كشد؟.
و قرار شد خالد بن وليد هنگام نماز صبح كه هوا تاريك است از فرصت استفاده نموده و خود را مخفى سازد [زيرا رسم بر اين بود كه نماز صبح را در چنان تاريكى بجاى می آوردند كه زن و مرد از هم تميز داده نمی شدند] و ليكن خدا كار خود را رساننده است .
و أبو بكر به خالد گفته بود:
هر وقت نماز صبح را به پايان بردم نقشه ات را در باره علىّ عملى ساز،
به همين خاطر خالد در صف نماز در كنار علىّ نشست، و أبو بكر با اينكه در نماز بود ناگاه به فكر عواقب آن عمل شنيع افتاده و از فتنه پس از آن ترسيد كه نكند جان خودش نيز در خطر باشد، پس پيش از سلام نماز سه بار گفت:
«اى خالد آنچه مأموريت داشتى انجام مده»، و در نقل ديگر خبر آمده است كه گفت:
«آنچه را كه دستور داده بودم خالد انجام ندهد».
و آن حضرت عليه السّلام رو به خالد نموده و ديد با شمشير برهنه در كنار او است، فرمود: اى خالد تو را به چه چيز مأمور ساخته بود؟ گفت: به كشتن تو، فرمود:
آيا واقعا اين كار را می كردى؟
گفت: بخدا قسم اگر او مانع نشده بود شمشير را بر فرق سرت فرود می آوردم.
حضرت علىّ عليه السّلام فرمود:
اى بی مادر دروغ گفتى، آنكه توان اين كار را دارد حلقه دستش از تو تنگتر است !
قسم به آنكه دانه از زمين بيرون آورده و انسان را خلق نمود اگر قضاى الهى بنوع ديگرى قلم خورده بود نيك در می يافتى كه از ميان اين دو گروه كداميك شرورتر و ضعيفتر است !
و در روايت ديگرى از أبو ذر، رضي اللَّه عنه، نقل است كه پس از اين ماجرا حضرت امير عليه السّلام با دو انگشت سبّابه و ميانى خود خالد را چنان گرفت و فشرد كه از شدّت درد بلند فرياد كشيد، و مردم به هراس افتاده و ناراحت شدند (فقط فكر خود بودند)، و خالد خود را ملوّث نموده و پاهاى خود را بر زمين مىزد و هيچ نمىگفت.
در اين حال أبو بكر به عمر گفت: اين حاصل مشورت عوضى تو بود، گويا من سرانجامش را مىديدم، خدا را سپاس كه آلوده به اين عمل نشدم. امّا در باب خالد هر كسى كه قدم پيش می نهاد تا او را از دست حيدر كرّار رهايى بخشد از سر ترس دور می شد، در اينجا أبو بكر عمر را در پى عبّاس فرستاد، عموى آن حضرت آمده و شفاعت نموده و [با اشاره به روضه نبويّه] گفت:
تو را به حقّ صاحب اين قبر و آنكه در آن است و به حقّ حسنين و فاطمه او را رها كن، آن حضرت نيز پذيرفت، و عبّاس ميان دو ديده اش را بوسيد.
مترجم گويد: «با اينكه انجام چنين عملى از چنين افراد ظالمى دور از ذهن نيست، ولى تنها مطلبى كه بنظر می رسد اين است كه آيا حضرت امير عليه السّلام در صفوف نماز جماعت آنهم پشت سر أبو بكر حاضر می شده يا نه، از شواهد تاريخى و روايى شيعه دوازده امامى نيك مشخّص می شود كه آن وجود نازنين پس از اتمام مسأله بيعت أبو بكر با آن وضعيتى كه گذشت، بنا بر عهد معهودى كه از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله دريافته بود صبر اختيار نموده و جز در مسائل مهمّ امّت اسلام؛ در كار حكومت دخالت نكرده و خلفاى ثلاث را به رسميت نشناخت»....
ادامه دارد....
🍁◼️🍁◼️
◼️🍁◼️🍁◼️🍁◼️
✅ خیلی دنبال *مقصر* برای شکست ها و عقب افتادگی های زندگی نگرد‼
🔰 آدمی فرزند *انتخاب* خویش است.
#حرکت
...................
💠 ما را به *جبر* هم که شده سر به راه کن
خیری ندیده ایم از این *اختیار*ها
💠🔷💠🔷💠🔷💠
🔷💠🔷💠
💠🔷
🔷 ادامه ی خطبه تُطُنجیه 🔷
💠🔷....ألا ويل لمدائنكم و أمصاركم من طغاة يظهرون فيغيرون و يبدلون إذا تمالت الشدائد من دولة الخصيان، و ملكة الصبيان، و النسوان،
فعند ذلك ترتج الأقطار بالدعاة إلى كل باطل،
هيهات هيهات، توقعوا حلول الفرج الأعظم، و إقباله فوجا فوجا،
إذا جعل اللّه حصباء النجف جوهرا، و جعله تحت أقدام المؤمنين، و تبايع به للخلاف و المنافقين، و يبطل معه الياقوت الأحمر، و خالص الدر و الجوهر، ألا و إن ذلك من أبين العلامات، حتى إذا انتهى ذلك صدق ضياؤه، و سطع بهاؤه، و ظهر ما تريدون، و بلغتم ما تحبّون.....
💠🔷....بدانید که وای بر شهرهای شما و دیار شما از دست طاغیانی که ظهور می کنند و تغییرات ایجاد می کنند و امور را تبدیل می کنند ، زمانی که سختی ها از دولت خواجه ها و حاکمیت بچه ها و زنان سرازیر شود ،
در آن هنگام سرزمینها به خود می لرزد از تبلیغاتی که برای هر چیز باطلی می شود .
🍃 چقدر دور است ، چقدر دور است ، منتظر وقوع فرج بزرگ باشید .🍃
اینکه گروه گروه رو بیاورد ، زمانی که خداوند سنگریزه های نجف را جواهر کند و آن را زیر پای مؤمنین قرار دهد ، با آن برای تخلف و منافقان بیعت شود ، با وجود آن یاقوت قرمز و مروارید و جواهرات خالص باطل می شود .
بدانید این از روشن ترین علامات است تا اینکه وقتی اینگونه شد نور او نمایان می شود ، هیبت او در فضا می پیچد و آنچه می خواهید ظهور می کند ، و به آنچه دوست دارید می رسید .....
ادامه دارد.....
#خطبه_تطنجیه
#ادامه_خطبه_تطنجیه16
@ketabezendagi
💠🔷
🔷💠🔷💠
💠🔷💠🔷💠🔷💠