تولد امام رضا جانمون مبارک♥️🍃

. ‼️شهریور ۱۴۰۰ بود که یه نوجوان ایذه‌ای مثل یه قهرمان از جون خودش گذشت و چندتا خانم گرفتار در آتش سوزی رو نجات داد. قهرمانی که اسمش"علی لندی" بود✨ یه نوجوون ۱۴ ساله که با ایثار و فداکاری که کرد شد الگوی همه‌ی همسن و سال‌هاش حتی الگوی بزرگترها♥️🍃 🖋کتاب"علی لندی" به قلم خانم محدثه سادات طباطبایی نوشته شده و روایتی از شخصیت و زندگی این پسر قهرمان هست. فرزندان ما باید با قهرمان‌های واقعی وطن خودمون آشنا بشن تا بدونن انسان خوب و قهرمان بودن افسانه نیست؛ کاملا واقعیه‼️ 🌐برای خرید این کتاب میتونید همین حالا وارد سایت کتاب‌های خوب بشید✌🏻 📥لینک خرید کتاب: https://b2n.ir/a16938 ____________________________ ✨کتاب‌های خوب می‌مانند✨

#معرفی_کتاب امروز رو خیلی دوست دارم و مطمئنم شما هم اگه بخونیدش جز کتاب‌های مورد علاقتون میشه‼️ یک روایت خالص و عاشقانه از زبان یه بانوی بزرگ. بانویی که معتقده به گفته‌ی همسر فداکارش در میدان جنگی سخت و خاص در حال جهاد و مبارزه است...✨

این کتاب علاوه بر این که جزء پرفروش‌ترین کتاب‌های نمایشگاه کتاب تهران بود، نویسنده ی کتاب هم می‌گوید از دفتر حضرت آقا تماس گرفتند و پیامشان را به من رساندند. ایشان فرمودند:«از خواندن کتاب لذت بردم. چه کار خوبی کردید که این حوادث را ثبت کردید.»

📗کتاب "خاتون و قوماندان" روایتی عاشقانه و خالصانه از زبان سرکار خانم ام البنین حسینی همسر فداکار شهید ابوحامد،فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون است. ✅شهید علیرضا توسلی معروف به ابوحامد ۱مهر ۱۳۴۱ به دنیا آمد و در ۹اسفند ۱۳۹۳ در شهر درعای سوریه شهید شد. 🖋مریم قربان‌زاده، نویسنده‌ی کتاب با حفظ امانت راوی خاطرات تلخ و شیرین این زوج مهاجر افغانستانی شده و با قلم شیرین و صمیمی این کتاب را به مخاطب تقدیم کرده است. 📗کتاب:خاتون و قوماندان 🖋نویسنده:مریم قربان‌زاده 📚انتشارات:ستاره‌ها 📥لینک خرید: https://b2n.ir/h45467 ____________________________ ✨کتاب‌های خوب می‌مانند✨

ما باید کتاب‌هایی بخوانیم که زخمی‌مان کند؛ اگر کتابی که می‌خوانیم ما را با ضربه‌ای محکم از خواب بی‌خبری بیدار نکند، در اصل چرا آن را خوانده‌ایم؟! کتاب باید مانند تبری، یخ درون ما را بشکند. 🌤صبحتون پر از خیر! _______________________________ ✨کتاب‌های خوب می‌مانند✨

📄چند خطی از کتاب"خاتون و قوماندان" 📌...وقتی می‌خواست حلقه را انگشتم کند، دستم را در دست‌هایش نگه‌داشت! سرد بود اما تا مغز استخوانم داغ شد. مدام به خودم نهیب می‌زدم که:«تمام شد! صاحب عکس الان اینجاست. به حکم خدا و شرع نزدیک‌ترین آدم به تو شده. یک عمر می‌خواهی کنارش باشی. تا دم مرگ می‌خواهد کنار تو باشد. خوشحال باش. این شرم و حیا نباید تو را از او دور کند. ببین این همه زن داخل این اتاق هستن. فقط و فقط تو می‌توانی او را از اعماق قلبت دوست داشته باشی. پس، از همین لحظه باید محبتت را به او ابراز کنی...» ________________________ ✨کتاب‌های خوب می‌مانند✨