علـی‌اکبـــر! مثل شروع سوره‌ٔ مریم شده‌ای كـ هـ يـ عـ ص💔 مثل تسبیحِ جدا، یک صد و یک دانه شدی💔 با تنت ذکر گرفتم که خدایا پسـرم... #محرم 📚🤍

سلام عزاداریهاتون قبول اومدم بگم این سه چهارروز اصلا امکان رسوندن سفارشاتتون به پست رو ندارم ،از تحویل حضوری هم معذورم چون نیستم . اماااا از یازدهم محرم به بعد در خدمتتونم . حتمااا قبل از واریز موجودی بگیرید 🤍 این شبها و روزها خییلی التماس دعا . 📚🏴

📕کتاب رنگ آمیزی قصه عاشورا 📖در این کتاب #قصه_های_عاشورا برای کودکان بیان شده است. به همراه #نقاشی هایی که #رنگ_آمیزی به عهده ی کودکان نهاده شده است این کتاب داستان هریک از #شخصیت_های_عاشورایی را معرفی کرده. 🔺مناسب سنین ۷ تا ۱۰سال 📖تعداد صفحات: ۱۶صفحه 📚ناشر: جامعه القرآن کریم 💰قیمت: ۳۵۰۰۰تومان ______🎨🖍 📱آیدی مشاوره و خرید@Jo_zm_sh 📚@ketabkadeh_tasnim

📚#نشان_حُسن 🍃 نشان حُسن روایتی متفاوت از زندگی خاندان امام حسن مجتبی علیه السلام است. کتابی که به حضور و تاثیر گذاری فرزندان امام حسن در کربلا می‌پردازد. 🦋سیر داستان از زمانه زندگی امام حسن مجتبی شروع می‌شود و تا واقعه کربلا ادامه دارد. 👈این کتاب به کسانی که علاقمند به مطالعه زندگی فرزندان امام حسن مجتبی هستند توصیه می‌شوند. 💳قیمت ۱۷۵ هزار تومان ✍🏻نویسنده: لیلا مهدوی 📚ناشر: #کتابستان ❓تعداد صفحات: ۳۱۰ صفحه 👤 مخاطب: عمومی 📗پیشنهاد مرتبط: #صلح_امام_حسن 🌴🌴🌴🌴 آیدی مشاوره و خرید @Jo_zm_sh 📚@ketabkadeh_tasnim

•• توی اکثر کتاب‌ها و رمــــــان های تاریخی شاید جز حضــــرت قاسم(علیه‌السلام) در کربلا اشــــــاره‌ی دیگه ای به فــــــرزندان امام حـسن مجتبی (علیه‌السلام ) نشده 🥲 چه برسه به اینکه از تاثیر فرزندان و بستگان امام صحبت بشه و بهش پرداخته بشه ⁉️ شـاهد این ادعا ، بودن 9 نفراز فرزندان وخــانواده‌ی امام دوم کنار عـمـوی بزرگــــــوارشون امام حسین(علیه‌السلام) توی کربلاست💔 و اینجا نویسنده، دست گذاشته روی این نقطه ضعف و با مطالعه‌ی تاریخی کامل قَـلمش رو به تحریردرآورده🖊 ••

◇••◇ به جرئت میتونم بگم هر کسی که نسبت به امام حسن مجتبی و برادرش امام حسین (علیهم‌السلام) عشقی توی دلش داره 💚👇🏼 از خوندن این کتاب لذت میبره و این عشق براش جاودانه میشه 🥺✨ #نشان_حُسن ◇

+ رمان خیلی روان و احساسی نوشته شده مخصوصا وقتی از زبان همسر امام روایت میکنه🥺 ° ° 🟡 قیمت کتاب ۱۷۵ تومن 🌾 • #نشان_حسن📚

. . ناگهان نسیمی از پنجره به داخل اتاق وزید و نور چراغ پیه سوز بالای سرمان را کُشت. اتاق در تاریکی فرورفت و تنها نور مهتاب اندکی به آن پیرمرد روشنی میداد. همان طور که از جا بلند میشد تا فتیله‌ی چراغ را روشن کند گفت:« مرا ببینید در این سن سالم و سرحال این جا ایستاده ام و از محّرم حسین به این سو، جز خیر و نیکی برایم پیش نیامده است.» بعد خواست فتیله‌ی چراغ را روشن کند؛ ناگهان انگشتانش آتشین شد و همچون شمع، شروع به سوختن کرد. پیرمرد از درد و ترس فریادی زد و بی‌اختیار انگشت را به طرف دهان برد تا آتش را خاموش کند ولی آتش به سر و ریش انبوهش گرفت و صورتش یک پارچه آتش شد. او که دیگر تاب نداشت، از اتاق بیرون دوید و ما هم پشت سرش.خودش را به رود انداخت. تا زیر آب بود، آتش روی آب پخش می‌شد و همین که سر و بدنش از آب بیرون می‌آمد تمام تنش شعله ور می‌شد. معجزه‌ی حسین ادامه داشت تا این که پیرمرد به دوزخیان پیوست ✂️برشی از فصل آخر کتاب #زینت_دوش_نبی (فرجام قاتلان حضرت ) 📚@ketabkadeh_tasnim