eitaa logo
کتابخانه فضائل
1.4هزار دنبال‌کننده
752 عکس
350 ویدیو
5 فایل
|بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم| امام‌صادق‌علیه‌السلام: هر‌كه‌‌بخواند‌‌نوشته‌اى‌از‌ فضائل‌علی‌بن‌ابیطالب‌‌ر‌ا‌ خداوند‌گناهانى‌‌راكه‌او‌از‌ راه‌چشم‌مرتكب‌شده‌مى‏‌آمرزد. الأمالی‌ص١٣٨ #تاروز‌حَشـر‌هرچـه‌بگویم‌عـلـے‌ڪم‌است•• #اللهم‌عجل‌الولیڪ‌الفرج••
مشاهده در ایتا
دانلود
این یک عبارت به هیچ وجه درک نخواهد شد و هیچ سابقه‌ای نداشته! و بنو الملحي و هم الذين ذروا الملح على جسد الحسين.. چرا باید نمک بر زخم‌های امام حسین -علیه السلام- بریزند و به آن فخر کنند!
کتابخانه فضائل
•مطلبی که باید با طلا نوشته شود!• - - قال الصادق-عليه السلام- رحم الله شيعتنا لقد شاركونا بطول الحزن و الحسرة على مصاب جدّي الحسين-عليه السلام- ايّهاالاخوان الباكون هٰيٰهنا نذكر حديثا شريفا يليق ان يكتب بالذّهب و هو هذا سئل عن الصّادق-عليه السلام- عن التّفاوت بين الباكين بمعني انّ السّائل قال فداك ابي و امّي ارى بعض الباكين عليكم يشتدّ حزنه و يكثر بكائه و ارى بعضهم انّه ليس كذلك فأجاب الصّادق-عليه السلام-بما يقرب من هذه الكلمات انّ ذلك الاختلاف بين الاصناف والتّفاوت بين الافراد انّما نشآء في عالم الذّر الأوّل اي العالم الارواح و عالم الطّينة فمن يكون اقرب الى الائمة-عليهم السلام-في ذلك العالم بحسب الطّينة الأصليّة فهو اخشع قلباً و اشدّ حزناً و اكثر بكآء على مصائبهم ثمّ يليه في ذلك من يليه في قرب الطّينة و هكذا الى ان ينتهي الامر الى صاحب التباكي اي التّباكي في جميع الازمنة يتذكر مصآئبهم او السّماع لها و في اغلب الاوقات تلك الازمنة فلا ريب انّ من كان حاله كذا قد اخذت طينة من اٰخر السّلسلة من تلك‌الخمير الملكوتيّة فاذا اخذتَ بمجامع ما ذكر عرفت قدرك و مرتبتك و مكانك ثمّ يستعدّ من كان اوّل السّلسلة الى اخرهاٰ. امام صادق -علیه السلام- فرمودند: "خداوند شیعیان ما را رحمت کند؛ آن‌ها با ما در حزن و حسرت طولانی بر مصیبت جدمان حسین -علیه السلام- شریک هستند." ای برادران گریان، در این‌جا حدیثی شریف را ذکر می‌کنیم که شایسته است با طلا نوشته شود، و آن این است: از امام صادق -علیه السلام- درباره تفاوت میان گریه‌کنندگان سؤال شد. به این معنا که سائل عرض کرد: پدر و مادرم فدای شما باد، می‌بینم برخی از گریه‌کنندگان برای شما شدت حزن دارند و زیاد گریه می‌کنند و برخی دیگر این‌گونه نیستند. امام صادق -علیه السلام- در پاسخ فرمودند با این مضمون که این اختلاف بین افراد و تفاوت میان آن‌ها ناشی از عالم ذر اول است، یعنی عالم ارواح و عالم طینت. هر کس در آن عالم به ائمه -علیهم السلام- نزدیک‌تر بوده باشد، قلبش خاشع‌تر، حزنش شدیدتر و گریه‌اش بر مصائب آنان بیشتر است. سپس به ترتیب، هر کس که در طینت اصلی به ائمه نزدیک‌تر بوده، در این دنیا نیز بیشتر متاثر می‌شود و همین‌طور ادامه دارد تا به کسی می‌رسد که فقط تظاهر به گریه می‌کند. یعنی تظاهر به گریه در همه احوال، یادآوری مصائب یا شنیدن آن‌هاست و در بیشتر اوقات این احوال حاکم است. بنابراین، کسی که حالش این‌گونه است، بی‌شک طینتش از آخرین مرتبه آن سلسله خمیره ملکوتی(طینت و گل ائمه) گرفته شده است. پس اگر این مجموع آنچه ذکر شد را بفهمی، جایگاه و مرتبت خود را خواهی شناخت، و این سلسله از ابتدا تا انتها ادامه دار می‌باشد. 📚بشارةالباکین و انیس الذاکرین، حسین بن عبدالرزاق تبریزی، مجلس الثامن و العشرون @ketabkhaneh_fazael
- - آن‌وقتی که امام زمان -عجّل الله فرجه- ظهور فرمایند، بنای خون‌ریزی نماید، ظالمان را بر شمشیر بکشد، خون از کوچه‌های کوفه مثل سیل بنا کند به رفتن، اهل کوفه گویند: این‌قدر خون ریزی نباشد! این قدر آدم کشتن نباشد! این بزرگوار می‌فرماید من پسر پیغمبر هستم، مگر پسر پیغمبر این قدر خون ریزی نماید! فردای آن بعد نماز تشریف می‌برند بر منبر، حضرت سه مصیبت از مصیبت‌های جدّش امام‌حسین -علیه السلام- را ذکر می‌فرماید. از فرمایش آن‌حضرت، خود حضرت و اهل مجلس هم گریه نمایند، از فرمایش سوم اهل مجلس و حضرت گریه نماید، ولی حضرت آن‌قدر خودش از مصیبت سوم گریه نماید که غش فرمایند. اول می‌فرمایند: اهل مجلس جدّم حسین را اهل کوفه عطشان شهید کردند، قتل جدی الحسین عطشاناً، دوّم می‌فرماید: بعد از شهید کردن بدن مبارکش را عریان نهادند، لباس‌هایش را غارت کردند، در فرمایش سوم می‌فرماید: و بجرد الخیل بعد القتل عمداً سحقونی، یعنی بعد از شهید کردن، آن ظالمان بر اسب‌ها نعل‌های تازه زده و نعش مبارک جدّم را در زیر پاهای اسبان خرد خرد کردند! 📚مخطوطة هدية الذاكرين، آقا‌ قلعه‌ای، ص ٤٣٤ @ketabkhaneh_fazael
کتابخانه فضائل
-
[ به احترام مصائب ذوات مقدسه، با معرفت و در شرایط مناسب خوانده شود. ] - - روزی مردی از اهل شام از در خرابه عبور می نمودند و دخترش نیز با او همراه بود سکینه مظلومه را دید از بی‌کسی سر به دیوار خرابه نهاده و اشک خونین از مژگان به دامان فرو گشاده دختر شامی را رقتی دست داده به پدرش گفت: ای پدر، چون که به خانه رسیدیم من را یاد آور که از کهنه‌لباس خود چند وصله برای این دختر روانه نمایم و ابواب تفقّد به چهرۀ احوالش برگشایم پدر گفت ای دختر این جگرگوشۀ رسول و نازپرور پسر بتول است که از ستیزۀ روزگار به قید کفّار گرفتار است و از فراق پدر والا تبار و برادر نامدار با دیدۀ اشکبار لب از این سخنان ناپسند فرو بند وآزار گزیدگان ایزد دادار را مسپند. دختر از گفتۀ خود پشیمان شده خود را بر قدم سکینه انداخت و به پریش حالش پرداخت. بگفت از چیست چشمت اشکبار است بگفت از هجر باب نامدار است بگفت از رو چرا رنگت پریده بگفت اکبر به خون غلطیده دید بگفت از چه قدت خم چون کمان است بگفت از داغ عبّاس جوان است بگفت از چیست رویت سند روسی بگفتا چون عزا دیدم عروسی بگفت از چیست دایم دیده ات تر بگفت از بهر حلق خشک اصغر بگفتا دل ز خون داری لبا لب بگفت از رنج زینب رنج زینب بگفتا لخت دل ریزی به رخسار بگفتا از غم سجاد بیمار آن دختر بعد از پرسش حال و ادای امثال این جواب و سوال رو به پدر کرد که ای شامیان نامرد خود به رسالت خاتم انبیا اقرار دارید و عترتش را به این حال فرو می گذارید وای بر شما که خود را امت آن حضرت می دانید و مصحفی را که بر او نازل شده می خوانید و بر عترت رسول و ذریّه بتول رحم نمی آرید و گرفتاری ایشان را سهل می شمارید پدرش را سر شرمساری به زیر افتاد و دست دختر خود را گرفته رو به راه نهاد. 📚تحفة‌الذاکرین، بیدل‌کرمانشاهی ،ص۲٠٠ @ketabkhaneh_fazael
• مقام حیرت انگیز زائر کربلا• ما مِن شَىْ‏ءٍ إِلاّ وَ هُوَ یَغبِطُ زائِرَهُ و َیَتَمَسَّحُ بِهِ و َ یَرجو فِى النَّظَرِ إِلَیهِ الخَیرَ لِنَظَرِهِ إِلى قَبرِهِ! هیچ چیزى نیست جز آن‌که غبطه زائر آن حضرت را مى‏ خورد و می‌خواهد که او را مسح نماید [تبرک کند] و در نگاه‌کردن به زائر امام حسین -علیه ‏السلام- امید خیر دارد زیرا که او به قبر امام حسین -علیه ‏السلام- نگاه کرده است! 📚کامل الزیارات، إبن قولويه، ص٣٢٥ -------------------- معلوم می‌شود دیدن ضریح‌ و قبر مطهر خودش موضوعیت دارد. چه برکاتی در دیدن آن قبر نورانی وجود دارد که در نگاه به ببینده‌ش، امید خیر هست! لذا مغلوب وسوسه‌ها نشوید و اگر توفیق زیارت داشتید، حتما آن‌قدری در حرم جلو بروید که چشم‌هایتان به آن ضریح مطهر، منوّر بشود. در معطل شدن و دست رساندن به ضریح لذتی هست که در سجدهٔ طولانی نیست..
- - مکرر شنیدم از افراد که میگویند در حرم‌ها ما نردیک ضریح نمی‌رویم! میگویم چرا؟ جواب میدهند که ما آلوده‌ایم و حرم جای آلوده ها نیست و از دور سلام میدهیم! در زیارتنامه ها آمده بعد ادعیه بالای سر نزدیک قبر برو و خودت را به آن بچسبان! نفرمود پاک ها و متقین بچسبند به قبر مطلق آورده! کسی که مریض است نزد طبیب می‌رود، ماهم مریض روحی هستیم طبیب‌مان اهل بیت هستند. فلذا به این اوهام شیطانی که میگوید نزدیک ضریح نرو! چرا که تو گنهکاری گوش ندهید و استعاذه کنید. مطلب جالبی خواندم چند وقت پیش محمد باب از سران بهائیت قبل انحراف زمان طلبگی در عراق، او هم از دور سلام می‌داد و نزدیک قبر نمی‌شد! دلیلش هم همین بود که محترمانه تر است که از دور عرض ادب کنیم! در صحن و سرایت همه‌جا دیده گشودم جایی ننوشته است گنه‌کار نیاید!
•نزدیک ضریح نرفتن میرعلی محمد باب• - - روزی در بالای سر مطهر آن حضرت با شخصی مقدس صالح نشسته بودیم دیدیم همین سید داخل شد و درب حرم ایستاد و زیارتی کرد و از همان‌جا مراجعت کرد. من از آن مقدس استفسار کردم که این شخص کیست؟ آن مقدس در جواب گفت که این مرد میرعلی‌محمد شیرازی است و از تلامذه حاجی سید کاظم است. من گفتم که این مرد چرا به این قسم زیارت میکند؟ آن شخص گفت برای این که این قسم را اقرب به احترام میداند من گفتم این غلط است؛ زیرا که زیارت از جمله عبادات است و به نحوی که ما مأمور شده ایم و امامان به ما تعلیم کرده اند باید زیارت کنیم و ایشان فرموده اند که به پهلوی قبر مطهر رویم و قبر اطهر را در بغل بگیریم اما دور ایستادن به جهت احترام، پس مانند آن است که ما نماز نافله را نخوانیم به جهت این که ما قابل نیستیم که به درگاه خدا بایستیم. مجملاً، مير علی محمد در آنجا بوده و در نزد حاجی سید کاظم درس میخواند و شخصی گوید که در مرقد کاظمين - عليهما السلام - با شخصی مرتاض نشسته بودیم که میر علی محمد به در مرقد رسید آن شخص مرتاض گفت خداوند این سید را بکشد و اجل او را برساند. پس به آن شخص مرتاض گفتم که چرا این شخص را نفرین میکنی؟ آن مرتاض در جواب گفت که عن قریب از این مرد اعتقادات باطله بروز کند و هتک حرمت اعراض مسلمانان و باعث سفک دمای ایشان شود. 📚قصص العلماء، تنکابنی ناقل ملا تقی بزغانی می‌باشد @ketabkhaneh_fazael
عاصیان طوس روند و صُلَحا 
مکّه   و  مستان  به   نجف
من  همان  عاصیِ  ناصالحِ
مستان صفتم، کربلا جای من است!