eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
1.8هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
ادامه داره 👆
عرض سلام و تبریک حلول ماه پربرکت رمضان 🌙 با ادامه‌ی کتاب در خدمتتون هستیم
Part02_من دیگر ما ج 10.mp3
6.35M
📗کتاب صوتی جلد ۱۰ تربیت بچه های زلال و آزادی استقلال قسمت 2⃣ 📚 @ketabkhanehmodafean
Part03_من دیگر ما ج 10.mp3
11.13M
📗کتاب صوتی جلد ۱۰ تربیت بچه های زلال و آزادی استقلال قسمت 3⃣ 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سه‌شنبه‌ها و 😍😋 آماده اید بریم یه نون پنبه ای و فوق العاده خوشمزه را یاد بگیریم. مواد لازم👇👇👇 آرد ۴ لیوان روغن مایع نصف لیوان تخم مرغ ۲ عدد شکر نصف لیوان مایه خمیر یک ق غذاخوری پر نمک نوک ق چایخوری شیر ولرم نصف لیوان ماست ۳ق غذاخوری مواد رومال👇👇👇 زرده تخم مرغ یک عدد عسل رقیق شده یک ق مرباخوری زعفران دمکرده غلیظ طرز تهیه👇👇👇 ابتدا یک ق غذاخوری از شکر را با مایه خمیر و شیر مخلوط میکنیم تا عمل بیاد. تخم مرغها را داخل ظرف ریخته، یه دونه از زرده ها را برای رومال برمیداریم. روغن مایع ماست شکر و خمیر مایع به عمل اومده را اضافه میکنیم، آرد را کم کم اضافه کرده، ابتدا با قاشق و بعد هم با دست ورز میدیم. ده دقیقه خمیر را ورز میدیم روی خمیر را پوشانده و یک ساعت استراحت میدیم دو سوم از خمیر آماده شده را داخل تابه چرب شده پهن میکنیم. مابقی خمیر را به هر شکلی که دوست داشته باشیم روی خمیر طرح میندازیم. رومال زرده تخم مرغ زده و کنجد میپاشیم. در فر از قبل گرم شده با دمای ۱۸۰ درجه برای فرهای برقی و ۲۰۰ درجه فر گازی به مدت ۴۰ دقیقه بعد از پخت کامل از فر بیرون میاریم، تا داغه روی اون با فرچه، عسل رقیق شده یا شربت بار که چند پست پایین تر آموزشش را گذاشتم میمالیم و با پودر پسته یا نارگیل تزئین می کنیم. 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊 🌻زندگینامه قسمت پنجاه و سوم: شهادت 🌹سرم را گذاشتم روی دستش .گفت دعا بخوان... آن قدر آشفته بودم که تند تند فاتحه می خواندم. حمد و سه تا قل هو الله و انا انزلناه می خواندم. خندید ....گفت " انگار تو عاشق تری ....من باید شرم حضور داشته باشم .چرا قاطی کرده ای؟؟ 🌹همدیگر را بغل کردیم....و گریه کردیم...گفت تو را به خدا ، تو را به جان عزیز زهرا دل بکن...... من خودخواه شده بودم .منوچهر را برای خودم نگه داشته بودم.حاضر شده بودم بدترین دردها را بکشد،ولی بماند....دستم را بالا آوردم و گفتم خدایا من راضیم به رضایت . دلم نمی خواهد منوچهر بیش تر از این عذاب بکشد...... 🌹منوچهر لبخند زد و شکر کرد.....دهانش خشک شده بود... آب ریختم دهانش .نتوانست قورت بدهد.آب از گوشه ی لبش ریخت بیرون ، اما " یا حسین " قشنگی گفت. به فهیمه و محسن گفتم وسایلش را جمع کنند و ببرند پایین . 🌹می خواستند منوچهر را ببرند سی سی یو.از سر تا نوک انگشتان پاش را بوسیدم.....برانکارد آوردند. با محسن دست بردیم زیر کمرش علی پاهاش را گرفت و نادر شانه هاش را.از تخت که بلندش کردیم، کمرش زیر دستم لرزید...منوچهر دعا کرده بود آخرین لحظه روی تخت بیمارستان نباشد. او را بردند... 🌹از در که وارد شد، منوچهر را دید.چشم هاش را بست...گفت " تو را همه جوره دیده م. همه را طاقت داشتم، چون عاشق روحت بودم ، ولی دیگر نمی توانم این جسم را ببینم.... صورت به صورتش گذاشت و گریه کرد...سر تا پاش را بوسید. با گوشه ی روسری صورت منوچهر را پاک کرد و آمد بیرون. 🌹دلش بوی خاک می خواست.... دراز کشید توی پیاده رو صورتش را گذاشت لب باغچه ی کنار جوی آب . علی زیر بغلش را گرفت ، بلندش کرد و رفتند خانه....تنها بر می گشت. چه قدر راه طولانی بود.....احساس می کرد منوچهر خانه منتظر است ...اما نبود....هدی آمد بیرون..گفت بابارفت؟؟؟؟؟؟ وسه تایی هم را بغل گرفتند و گریه کردند. 📚 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مستند صوتی شنود - 02.mp3
16.23M
🎙 مستند صوتی قسمت ۲ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔻 چه شد که برگشتم. 🎧📕 @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا