,اللهم الرزقنا شفاعت الحسین:
🌟ای صاحب ایام بگو پس تو کجایی
کی میشود ای دوست کنی جلوه نمایی
از هر که سراغ شب وصل تو گرفتم
گفتند قرار است که یک جمعه بیایی
🍃تعجیل در فرج مولا صلوات🍃
🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺
#جمعه
🍀🌺🍀🌺🍀
🌐 کتابخوانی
نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟 آیت الله فاطمی نیا «رحمةالله»
🔆امتحان خدا برایآن استکه
🔆شـخص خودش را بشنـاسـد
متوجه شود که به صفت الهی
🔆متخلق شده یا فکر میکند
کـه متخلـق اسـت.
#امتحان
#خود شناسی
🍀🌺🍀🌺🍀
🌐 کتابخوانی
نشر وگسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟قالَ رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله:
🌸یبْلُغُ مِنْ رَدِّ الْمَهْدِىِّ الْمَظالِمَ حَتّى لَوْ كانَ تَحْتَ ضِرْسِ اِنْسانٍ شَى ءٌ اِنْتَزَعَهُ حَتّى یرُدَّه. 🌸
🌻رسول خدا (ص) فرمود:
🌸كار امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف در باز پس گرفتن حقوق بدانجا رسد كه اگر در بُنِ دندان انسانى حق فردى دیگر نهاده باشد، آن را باز پس گرفته و (به صاحب حق) بر مىگرداند.🌸
📚 موسوعة احادیث الامام المهدى، ج ۱، ص ۲۲۱
#امام زمان
🍀🌺🍀🌺🍀
🌐 کتابخوانی
نشر وگسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟 دستگیری حضرت سیدالشهداء علیه السلام:
🌹آیت الله شهید مطهری می نویسد :
🖋 از استاد خود عالم جلیلالقدر مرحوم آقا میرزا علی آقای شیرازی اعلی الله مقامه جریان خوابی را به خاطر دارم که نقل آن بی فایده نیست .
🔸ایشان یک روز ضمن درس، در حالی که دانههای اشکشان روی محاسن سفیدشان می چکید این خواب را نقل فرمود :
✨در خواب دیدم که مرگم فرا رسیده است .مرگ را همانطور که توصیف شده است در خواب یافتم ، خویشتن را جدای از بدن میدیدم و ملاحظه می کردم که بدن مرا برای دفن به قبرستان حمل می کنند،
آنگاه مرا به گورستان برده، دفن کردند و رفتند.
تنها و نگران بودند که چه بر سر من خواهد آمد ؟!
ناگاه سگ سفیدی وارد قبر شد .
در همان حال حس کردم که این سگ، تندخویی من است که تجسم یافته و سراغ من آمده است .مضطرب شدم، در همین حال یک مرتبه حضرت سیدالشهدا علیه السلام تشریف آوردند و به من فرمودند:
غصه نخور! من آن را از تو جدا خواهم کرد.
📚 طوبای کربلا
#امام حسین علیه السلام
#قبر
#میرزا علی
#تندخویی
🍀🌺🍀🌺🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟ولایت حضرت به بنیانگذار حوزه علمیه قم:
🖋 بنیانگذار حوزه علمیه قم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری که شاگردان بزرگی را همچون حضرت امام خمینی ، آیت الله گلپایگانی ، آیت الله اراکی و.... تربیت کرد ،عمر خود را مدیون توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام است.
🔸 ایشان قضیهی معروفی دارند که اکثر آقایان آن را نقل کرده اند. داستان از این قرار است:
ایشان موقعی که سرپرستی حوزه علمیه اراک را به عهده داشتند برای حضرت آیت الله حاج مصطفی اراکی نقل فرموده بودند:
🔆 هنگامی که در کربلا بودم، شبی که شب سه شنبه بود در خواب دیدم شخصی به من گفت:
شیخ عبدالکریم ! کارهایت را انجام بده، سه روز دیگر خواهی مرد.
من از خواب بیدار شدم و در حالی که متحیر بودم ، گفتم :
البته خواب است و ممکن است تعبیر نداشته باشد .
روز سهشنبه و چهارشنبه مشغول درس و بحث بودم و خواب از خاطرم بیرون رفته بود. روز پنج شنبه که تعطیل بود با بعضی از رفقا به طرف باغ مرحوم سید جواد رفتیم .در آنجا کمی گردش و مباحثه علمی نمودیم تا ظهر شد، ناهار را همانجا خوردیم، پس از ناهار ساعتی خوابیدم ، در همین موقع لرزه شدیدی مرا فرا گرفت، رفقا آنچه عبا و روانداز داشتند روی من انداختند؛ ولی همچنان بدنم لرزه داشت و در آتش تب افتاده بودم .حس کردم حالم بسیار وخیم است ،به رفقا گفتم :
مرا به منزل برسانید .آنها وسیله ای فراهم کردند و زود مرا به منزلم رساندند. در منزل بی حال وحس افتاده بودم، بسیار حالم دگرگون شد .
ناگهان به یاد خواب سه شنبه افتادم، علائم مرگ را مشاهده کردم ، ناگهان دیدم دو نفر ظاهر شدند و در طرف راست و چپ من نشستند و در حالی که به همدیگر نگاه می کردند گفتند :
اجل این مرد فرا رسیده، مشغول قبض روح او شویم. در همان حال به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام متوسل شدم و عرض کردم :
ای حسین عزیزم! دستم خالی است ،کاری نکرده و زادی تهیه ننموده ام. شما را به حق مادرتان زهرا صلی الله علیه و آله از من شفاعت کنید تا خدا مرگ مرا به تاخیر اندازند تا فکری به حال خود نمایم.
پس از توسل بلافاصله دیدم شخصی نزد آن دو نفر آمد و گفت :
حضرت سیّدالشهدا علیه السلام فرمودند :
شیخ عبدالکریم به ما توسل کرده و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم که عمرش را به تأخیر اندازد و خداوند اجابت فرمود؛ بنابراین روح او را قبض نکنید .
در این موقع آن دو نفر به هم نگاه کردند و به آن شخص گفتند :«سمعا و طاعة»، سپس دیدم آن دو نفر با فرستاده امام حسین علیه السلام صعود کردند و رفتند .
در همان موقع احساس سلامتی کردم ،صدای گریه و زاری بستگانم را شنیدم که به سر و صورت می زدند .آهسته دستم را حرکت دادم و چشمم را گشودم .دیدم چشمم را بسته اند و رویم چیزی کشیده اند، خواستم پایم را جمع کنم ملتفت شدم که شصت پایم را بسته اند.
دستم را برای برداشتن چیزی بلند کردم، شنیدم که گفتند:
ساکت شوید! گریه نکنید که بدن حرکت که بدن حرکت دارد !
آرام شدند و رواندازی که رویم انداخته بودند برداشتند. چشمم را گشودند و پایم را فوری باز کردند، با دست به دهانم اشاره کردم که به من آب بدهند، آب در دهانم ریختند، کمکم از جا برخاستم و نشستم.
تا ۱۵ روز ضعف و کسالت داشتم و به حمدالله از آن حالت به کلی خوب شدم .این موهبت به برکت مولایم آقا سید الشهدا علیه السلام بود. آری به خدا!
#عبدالکریم حائری
#متوسل
#امام حسین
#شفاعت
🍀🌺🍀🌺🍀
🌐کتابخوانی
نشر وگسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌻امام باقر علیه السلام:
🌺میوه صد و بیست نوع است
و سید میوه ها انار است.🌺
📚المحاسن ج۲
🍀🌺🍀🌺🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟خداوند در سوره آل عمران می فرماید :
🌺 قالَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ🌺
🔆گفت: كيانند ياران من در حركت به سوى خدا؟
حواريّون گفتند:
💖ما ياوران دين خدا هستيم كه به خداوند ايمان آوردهايم و تو اى عیسی! گواهى ده كه ما تسليم خدا هستيم.💖
🍀🌺🍀🌺🍀
🌐 کتابخوانی
نشر وگسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
( مسلمان : تسلیم دستورات خداوند)
🌻روزی امام رضا علیه السلام از کوچه رد میشدند که جوانی از ایشان سوال کرد:
🔸شما گناه نمیتوانید بکنید یا دوست ندارید؟
🌻حضرت حرکت کردند و به خانهای رسیدند که چاه فاضلاب خود به بیرون میکشیدند.
🔹حضرت از آن جوان سوال کردند:
آیا توگرسنه هم باشی از آن نجاست میل میکنی؟
جوان گفت: هرگز.
🌻امام فرمودند:
گناه مانند آن نجاست است. اگر بر نجسبودن گناه علم پیدا کنیم، آنگاه هرگز خودمان سمت گناه نمیرویم و نیازی نیست کسی مانع ما شود.
🍀🌺🍀🌺🍀
🌐 کتابخوانی
نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی و ارزشهای اسلامی
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟خداوند به ما انسان ها، طرز ورود به هرکاری را آموخته است :
🌸 لذا خود به نام خدا آغاز کرده است ؛
✨فرمود؛
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺
#آغاز کار
#به نام خدا
🍀🌺🍀🌺🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1
🌟 مرحوم حاج محمد رحیم :
(مشهور به آبگوشتی) ،
سبب شهرتش این بود. ایشان اخلاص و ارادت زیادی به حضرت سیدالشهداء علیه السلام داشت و مواظب خواندن زیارت عاشورا بود و هر شب در مسجد گنج که به خانه اش متصل بود پس از نماز جماعت یک یا دو نفر روضه میخواندند و پس از روضه خوانی سفره پهن می کرد و مقداری زیادی نان و آبگوشت در آن می گذاشت، هرکس مایل بود همان جا می خورد و هر کس می خواست همراه خود به خانه اش میبرد.