___🎈🧸
●🌻●زندگى يك #كتاب است... بعضى فصل ها غمگين، بعضى شاد و بعضى هيجان انگيزند. اما اگر صفحه را ورق نزنى، هرگز نخواهى فهميد فصل بعدى چه به همراه داد••••✨🌼
┅┅┅❅🌱📙❅┅┅┅
@ketabmetabb
.
حال و احوالتون چطوره؟🙂🌸
میخواستم لینک ناشناس بذارم بعد گفتم ن دیگ دیروقته...اما معرفی میذارم ان شاالله🌱🌱
.
.
بعضیاتون ناپیدایین💔😁
نمیگین دلتنگتون میشیم!!😉🖐
آقااا یه سر به ما بزنید تا پی وی
ما ک راهی نیست👩🦯👩🦯
.
رسول مولتان🌱💙
روایتی از زندگی سردار فرهنگی، شهید سید محمدعلی رحیمی به روایت همسر شهید مریم قاسمی زهد..✨🌸
#رسول_مولتان، به واقع «مقتل مولتان» است، بیان مظلومیت ها و محرومیت شیعیان در خارج از ایران و مظلومیت مضاعف تر برای افرادی چون شهید رحیمی ها که در نقطه اوج گمنامی و تهمت های داخلی و تهدیدهای خارجی فی سبیل ا... برای اعتلای الله جانفشانی کرده اند و همسر بزرگوار این شهید زینب گونه از راه و هدف شهید دفاع کرده است و این اثر هم در راستای بیان اهداف راه شهید و ادامه این راه بیان شده است...🕊🌾
✍🏻نویسنده:زینب عرفانیان
▫️ناشر:سوره مهر
▫️قالب کتاب:زندگینامه
📖تعداد صفحات:۲۲۰
💳 قیمت ۷۵ ت با تخفیف۷۰ ت💙
ثبت سفارش🌱👇
@ketabkhon78
┅┅┅❅🌱📙❅┅┅┅
@ketabmetabb
کتاب متاب🌿📖
رسول مولتان🌱💙 روایتی از زندگی سردار فرهنگی، شهید سید محمدعلی رحیمی به روایت همسر شهید مریم قاسمی زه
بریده کتاب🌻
#رسول_مولتان✨🕊
یادم نیست چند بار مسیر بین اتاق و دفتر علی و راهرو را رفتیم و بدنهای خونی را دیدیم و برگشتیم.. میآمدم خانه و با خودم فکر میکردم صحنههایی که دیدم، واقعیت ندارد. برمیگشتم تا دوباره ببینم و مطمئن شوم..طفلک مهدی هم پابهپای من میآمد..حیران و سرگردان، پای برهنه روی خونها، بین بدنهای بیجان راه میرفتیم و برمیگشتیم خانه.. هر بار که از خانه خارج میشدم، ناباورانه در راهرو میگشتم.. غیر ارادی کشیده میشدم سمت دفتر علی. پایم را که روی خون گرمش میگذاشتم، چیزی از ته دلم کنده میشد و در گلویم گره میخورد.. علی را که بیحرکت روی زمین افتاده بود، نگاه میکردم. نفسم بند میآمد و برمیگشتم خانه. در خانه، خودم را میزدم و صدای گریه و شیونم بلند میشد…🍃🌼
#شهدایی