فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
حَیاوصَبروشُکوهووَقاروحِلموشَرَف
چہواژههاکهشُدهاِستِعارهاَشزِینَـب..🕊🥀
#حضرت_زینب
#شهادت_حضرت_زینب🖤
↳@ketabmetabb
وقارش به مادربزرگش خدیجه می ماند،حیایش به مادرش فاطمه،حرف زدن و فصاحتش به پدرش علی؛صبرش به برادرش حسن و شجاعت و قوت قلبش به برادر دیگرش حسین..
انگار همه خانواده را جمع کرده باشند یک جا کنار هم،زینب.
_قصه کربلا/📙
#شهادت_حضرت_زینب🖤🥀
.
خاطرات سفیر🌱🌸
نیلوفر شادمهری، در کتاب خاطرات سفیر، به بیان خاطرات خود در هنگام تحصیل در فرانسه به عنوان یک زن #مسلمان محجبه می پردازد...🗞 خاطراتی که در شهر پاریس اتفاق می افتند و در این اثر، به سادگی و شیوایی به مخاطب منتقل می شوند، خاطراتی که نشان می دهند خانم نویسنده، در فرانسه تنها دانشجو نبوده و برحسب اتفاقاتی که در آنجا رخ می دهد و شرایطی که به وجود میاید، او به سفیر و نماینده ای از فرهنگ ایرانی-اسلامی تبدیل می شود...🌱🌱
✍🏻نویسنده:نیلوفر شادمهری
▫️ناشر:سوره مهر
▫️قالب کتاب:خاطرات
📖تعداد صفحات:۲۲۴ صفحه
💳 قیمت ۱۵۵ ت با تخفیف ۱۳۹ ت❤️
ثبت سفارش🌱👇
@ketabkhon78
کتاب متاب🌿📖
. خاطرات سفیر🌱🌸 نیلوفر شادمهری، در کتاب خاطرات سفیر، به بیان خاطرات خود در هنگام تحصیل در فرانسه به
.
یه برش خوشمزه از کتاب🍉📔
#خاطرات_سفیر💚
پایم که رسید به فرانسه، با اولین رفتار ها و سوال هایی که در مورد حجابم می شد و به خصوص درباره ی وضعیت و شرایط #ایران،متوجه شدم آنجا کسی من را نمی بیند... آن که آنها می دیدند و با او سر صحبت را باز می کردند یک #مسلمان ایرانی بود؛ نه نیلوفر شادمهری....🇮🇷 و من شدم «ایران»! من باید پاسخگوی همهی نقاط قوت و ضعف ایران میبودم.. انگار من مسئول همهی شرایط و وقایع بودم.. چارهای نبود و البته از این ناچاری ناراضی هم نبودم..من ناخواسته واسطهی انتقال بخشی از اطلاعات شده بودم و این فرصتی بود تا آنطور که باید و شاید وظیفهام را انجام دهم.. تصمیم گرفته شده بود! من سفیر ایران بودم و حافظ منافع کشورم و مردمش..از وقتی به خاطر دارم بحث کردهام! نه اینکه خودم بحث راه بیندازم؛ که اگر هم من نمیخواستم بروم طرف بحث، بحث میآمد طرف من! و اینچنین شد که نوعی زندگی مسالمتآمیز بین من و بحث کردن شکل گرفت و هنوز ادامه دارد...🌿
.