eitaa logo
📚 کتابخانه میثم تمار
71 دنبال‌کننده
21 عکس
1 ویدیو
0 فایل
✨💠 ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﻗﻠﻢ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻰ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪ ... 💠✨ ↙️ سایت کتابخانه: 💻 http://libmt.ir 👤 ارتباط با ادمین: 📞 ۰۹۰۱۶۹۵۴۶۶۹ 🆔 @smrbodala 🔗 وابسته به مجموعه فرهنگی تربیتی میثم تمار 🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مرگی برای... ✏️ ما که آخر در این عالم می‌میریم... پس بگذار برای او بمیریم و زندگی و مرگ ما برای او باشد. 📄 برشی از کتاب 《بهار رویش》 📚نوشته علی صفائی حائری ┏━━☘🌺☘━━┓ @ketabmeysam ┗━━📚📚📚━━┛
🔸تقویت اعتماد به نفس و اراده کودک با لقمه لقمه کردن کارها 🍀 📜 به بچه‌تان کار سنگین ندهید؛ بلکه برایش لقمۀ کوچک بگیرید؛ یعنی به او کار سبک بسپارید و وقتی آن را انجام داد و باورش شد که من توانا هستم، کم کم کارهای درشت‌تر هم به او بسپارید. وقتی که کاری را انجام داد، به او بگویید که تو می‌توانی. از او سؤال کنید و وقتی جواب داد، برایش توضیح بدهید که درست جواب دادی تا اعتماد به نفس پیدا کند. وقتی کاری از انسان صادر شد، باورش می‌شود که «می‌تواند». 📜 نباید از فرزندانتان توقع زیاد داشته باشید. کار‌ها را برای بچه‌هایتان دشوار نکنید. اسلام را برای بچه‌هایتان خسته‌کننده نکنید. یک کسی به شخص دیگری که یک حرف را در حمدش کم و زیاد گفته بود، گفت: باید همۀ نمازهایت را قضا کنی. خب این بندۀ خدا می‌گوید: حالا که همۀ نمازهایم باطل است، دیگر نماز نمی‌خوانم. ✨ امام صادق(ع) می‌فرماید: ««وَ لَا تَحْمِلَنَّ عَلَيْهِ مَا لَا يُطِيقُ فَتَكْسِرَهُ؛ فَإِنَّ مَنْ كَسَرَ مُؤْمِناً فَعَلَيْهِ جَبْرُهُ»»؛ ایمان ده مرتبه دارد. اگر به کسی که در مرتبۀ اول است، مطالب مرتبۀ دوم را بدهی و بار بیشتر از طاقتش را روی دوشش بگذاری، کمرش را شکسته‌ای و اگر کمرش را شکستی، باید درستش کنی. 📖 برشی از کتاب 《راه رشد، جلد چهارم》آیت الله حائری شیرازی 𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃 🕌💠📚𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒 ┏━━☘🌺☘━━┓ @ketabmeysam ┗━━📚📚📚━━┛
💠 إِلَهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ 💠 🔰 خدايا! اگر شايسته رحمتت نيستم، تو سزاواری كه بر من با فراوانی فضلت بخشش نمایی...🔰 🔹 فرازی از مناجات شعبانیه‌ 🔹 ┏━━☘🌺☘━━┓ @ketabmeysam ┗━━📚📚📚━━┛
✨📖 معرفی کتاب هفته 📖✨ 📚 و آنکه دیرتر آمدبه قلم الهه بهشتی 📋 معرفی کتاب «و آنکه دیرتر آمد» داستانی است بلند، با موضوع ملاقات یکی از بندگان خوب خدا با حضرت صاحب الزمان (عج) و عنایت و توجه ویژه حضرت به شیعیان. این کتاب در حقیقت بر مبنای یکی از وقایع نقل شده در کتاب «نجم الثاقب» و به قلم الهه بهشتی تألیف گشته است. نجم الثاقب تأليف میرزا حسین نوری، از محدثان شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری است. ⭕️ جهت مطالعه کتاب، می‌توانید به کتابخانه داخل صحن مسجد مراجعه کنید. ┏━━☘🌺☘━━┓ @ketabmeysam ┗━━📚📚📚━━┛
📚 کتابخانه میثم تمار
✨📖 معرفی کتاب هفته 📖✨ 📚 و آنکه دیرتر آمد ✍ به قلم الهه بهشتی 📋 معرفی کتاب «و آنکه دیرتر آمد» داست
🛑 جهت تهیه کتاب «و آنکه دیرتر آمد» از غرفه مجازی کتاب، می‌توانید از راه‌های ارتباطی زیر اقدام فرمائید. 📞 ۰۹۰۱۶۹۵۴۶۶۹ 🆔 @smrbodala همچنین جهت تهیه سایر کتب در موضوع اهل بیت(ع) و امام زمان(عج)، می‌توانید فهرست موضوع اهل بیت (ع) را مشاهده نمائید. ┏━━☘🌺☘━━┓ @ketabmeysam ┗━━📚📚📚━━┛
📚 کتابخانه میثم تمار
✨📖 معرفی کتاب هفته 📖✨ 📚 و آنکه دیرتر آمد ✍ به قلم الهه بهشتی 📋 معرفی کتاب «و آنکه دیرتر آمد» داست
📎 نام من میرزا حسین است ... ✏️ نام من میرزا حسین است و شغلم کتابت. چهارده ماه پیش به بیماری سختی دچار شدم که تمام طبیبان از درمانم عاجز ماندند. دست به دامان ائمه (ع) شدم که اگر از این بیماری نجات پیدا کنم، در چهارده ماه و هر ماه یک حکایت در وصف حال ائمه (ع) بنویسم. سیزده حکایت را نوشتم اما چهاردهمین حکایت را که در خورِ شأن ائمه باشد نیافتم. نا امید بودم که چطور نذرم را ادا کنم؛ تا اینکه یک روز مانده به تمام شدن مهلت به مجلسی دعوت شدم. رغبتی به رفتن نداشتم، اما رفتم؛ چون در جمع بودن مرا از خود خوری باز می داشت؛ و عجیب آن که در آنجا حکایتی بسیار غریب شنیدم که برای مردی به نام «محمود فارسی» رخ داده بود و چون در جزئیات واقعه اختلاف نظر بود و من که از خوشی یافتن چهاردهمین حکایت سر از پا نمی‌شناختم، عزم جزم کردم که هر طور شده همان روز از زبان محمود فارسی ماجرا را بشنوم؛ بخصوص که فهمیدم منزلش در همان شهر و حتی در نزدیکی است. پس به اصرار ار مسلم که حکایت محمود فارسی را شرح داده بود، خواستم مرا به خانه او ببرد. حالا از مسلم انکار؛ که:« وقت گیر آورده ای .... مثلا ما مهمان هستیم و باشد فردا‌ .... پاهایم رنجور است و ....» و از من اصرار که فردا دیر است و نذرم فنا می شود و.... عاقبت رضایت داد و به را افتادیم. راست می‌گوید؛ پیرمردی است زنده دل؛ اما پاهایش رنجور است. هم آهسته می آمد؛ هم قدم به قدم می‌ایستاد و با رهگذران خوش و بش می کرد. عاقبت طاقت نیاوردم و پرسیدم: «راه زیادی مانده؟» سری جنباند و گفت:«یکی دو کوچه دیگر» ... 📖 برشی از کتاب «و آنکه دیرتر آمد» ✍ نوشته «الهه بهشتی» 𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃 🕌💠📚𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒 🔹 خرید کتاب 👈 از غرفه مجازی کتاب ┏━━☘🌺☘━━┓ @ketabmeysam ┗━━📚📚📚━━┛
💠 أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ وَقُدْسِكَ وَأَعْظَمِ صِفاتِكَ وَأَسْمائِكَ، أَنْ تَجْعَلَ أَوْقاتِى مِنَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً، وَبِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً 💠 🕋 پروردگارا! از تو درخواست می‌کنم به حقّت؛ و قداست و پاکی‌ات؛ و بزرگ‌ترین صفات و نام‌هایت؛ که همه اوقاتم را از شب و روز به یادت آباد کنی؛ و به خدمتگزاری‌ات پیوسته بداری... 🔰 🔹 فرازی از دعای کمیل 🔹 🍀 در آخرین شب جمعه ماه شعبان، توفیق عبادت مقبول در ماه رمضان را از خداوند مسئلت می‌کنیم 🤲 ┏━━☘🌺☘━━┓ @ketabmeysam ┗━━📚📚📚━━┛
💠 عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَلَا تُرىٰ... 🔗 بر من سخت است که مردم را می‌بینم، ولی تو دیده نمی‌شوی... 🌦 🔰 اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج...🔰 ┏━━☘🌺☘━━┓ @ketabmeysam ┗━━📚📚📚━━┛