-حاجی یه داستان جاسوسی آوردیم براتون که خیلی از واقعیت هارو آشکار میکنه..😏🚷
-حیفا، داستان یه دختر دورگهی عرب و اسرائیلیه که با سه تا خواهراش تو یه اداره ای از ادارات دستگاه جاسوسی موساد بزرگ شده و از طریق همین اداره، مأموریت های امنیتی فرستاده میشن؛👣🤫
این چهار تا خواهر باهم ارتباط خاصی ندارن و هیچوقت رنگ پدر و مادری رو به خودشون ندیدن و تو خونواده ای حضور نداشتن؛ اونها، کاملا امنیتی بزرگ شده بودن!😶🌫👀
مهمترین مأموریت حیفا، تشکیل داعشه!🏴☠ واسه همینم از آخرین مأموریتش برمیگرده تا یه اسم دیگه ای به نام حفصه، به عراق بره🚶🏻♂؛
اون مأموریت داره که خودشو یه مسلمون پرهیزگار و با تقوای نماز شب خون🧎🏻♀📿 جا بزنه تا بتونه مغز دو مرد کله گنده رو شستشو بده🧠🔨 و باعث انحراف فکری اونا بشه، تا بتونن دولت شیطانی داعش رو تشکیل بدن!😈☠
فکر میکنی لا به لای این ماجرا، چه اتفاقاتی برای این دختر میوفته⁉️
بنظرم حیفا داستان پر هیجانی داره!!
نظر خودت چیه؟🙂
#معرفی_کتاب📖
#حیفا☠
#جاسوسی🚯
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
✨﷽✨ 《 #معرفی_کتاب 📚 》 تنها گریه کن یه کتاب فوق العاده جذابه که درباره یه شیرزنی هست که واقعا جنگی
「🫀🖇」
بعضیها در خلوت خودشان آنقدر به دنبال خورشید میدوند که آخرسر، ماه میشوند!
#یه_نوش_کتاب🧃
#تنهاگریهکن🥇
☕️@ketabnoosh01
-از مقداد سوال شد که در هنگام حمله به
خانهی فاطمه [سلاماللهعلیها] چه کردی؟
گفت مامور به سکوت بودیم،
اما دست من بر قبضهی شمشیر
و چشم در چشم علی منتظر اشاره بودیم..!
#فلسطین🇸🇩
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
~🌨🐚~ یه پسر جوون ایرانی به اسم محمد عرب که تو لج آنجلس زندگی میکرد و روال زندگیش تقریبا با برنامه
⊰🌚🪐⊱
گاهی در زندگی، مردم هویت و شخصیتشان بهشکلی جا میافتد که به این فکر هم نیفتند که میتوان این هویت را تغییر داد چه رسد به اینکه به فکرشان بیاید «باید» این هویت را تغییر دهند!
#یه_نوش_کتاب🧃
#تولددرلسآنجلس🇺🇸
☕️@ketabnoosh01
-بین خودمون بمونه ها..
ولی دقت کردین
چقدر گذشتن جمعه های بدون
اماممون واسمون عادی شده..؟! 🙂
غروب جمعه ها با سرعت دارن
میان و میرن و ما فقط نشستیم و
میگیم اللهم عجل لولیک الفرج!
عمل کن حاجی؛ عمل!
#کلوم_کتابچی☕️
#جان_جهان🪐
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
داستان این کتاب از این قراره که هادی صادقی، استاد تاریخ و عضو مجمع حقیقت یاب سازمان ملل🔍، تو جدیدتری
「🫐🦩」
اگر یه چیز تو دنیا باشه که باید خیلی
عاقلانه ازش ترسید، اون چیزیه که از
هیچ چیز دیگهای نمیترسه!
#یه_نوش_کتاب🧃
#زلزله_ده_ریشتری🚨
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
⊰ قسمت دوم ⊱ ♡ ⎙ㅤ ⌲ ˡᶦᵏᵉ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ #کتاب_گویا📣 #استاد_عشق💌 ☕️@ketabnoosh01
قسمت بعدی..👇🏻
با هم گوش میدیم🛵🪶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛵⃟🌿
-هرکسی که اندوه زیادی را به دوش میکشد، نیاز دارد که گاهی اوقات استراحت کند و آن را بر زمین بگذارد!
#ویدئو📽
#بهوقتکتاب🕰
☕️@ketabnoosh01
「🥞🧉」
خواب یک سفر است، سفری در طول عالم هستی و سفری از عالمی به عالم دیگر. مرگ نیز سفری همچون خواب است؛ لیکن سفری درازمدت که بازگشتی در آن نیست!
#یه_نوش_کتاب🧃
#به_سوی_بی_نهایت☄
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
« تاریخ به ما می آموزد که هیچکس از تاریخ نمیآموزد..! » #ویدئو📽 #بهوقتکتاب🕰 ☕️@ketabnoosh01
-جملهی پر مغزی بود؛
دو دقیقه سکوت اختیار کنید!🚶🏻♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ..
-به كدامين گناه كشته شده است؟!
#فلسطین🇵🇸
☕️@ketabnoosh01
مثل خیلیا، سر جلسه امتحان نشسته بود و تو دلش رؤیای فارق التحصیلی و برگشتن کنار خونوادشو داشت؛🎓
مثل خیلیا با استرس داشت به سؤالا جواب میداد؛📝
مثل خیلیا بین دو تا گزینه گیر کرده بود؛🧐
یهو یه صدایی اومد!
نع.. اینار دیگه صدای کوبیدن دست مراقب رو میز نبود!😤
مثل خیلی ها نبود..
اون،
صدای یه انفجار بود!💣
تصادف نبود، اتصال کابل برق نبود، زلزله نبود...
که ای کاش اینا بود!🙂
اون خودشم هنوز نمیدونست که اون صدای مهیب چی بود..‼️
جواب سؤال آخرو نوشت و برگه رو به مراقب تحویل داد📄 و از پله ها پایین اومد؛🏃🏻 رفت سمت رفیقش که تو ماشین کنار نخل های محوطه دانشگاه، منتظرش نشسته بود..🚶🏻♂
رفیقش گفت : مرید مرید..!
-جنگ شروع شد!
این رمان، پر شده از حس ترکیب کلمات مختلفی که زندگی هایی درونشون خوابیده؛ مثلر اشک و شوق، ترس و خنده، عشق و محافظت، شجاعت و مقاومت، و حتی..
مرگ و تماشا!👀
#معرفی_کتاب📖
#بازگشت_به_رام_الله💣
#جنگ_فلسطین⚠️
☕️@ketabnoosh01
Alireza_Ghorbani_-_Bi_To_(128).mp3
3.17M
من همه تو، تو همه تو،
او همه تو، ما همه تو!
هرکه و هرکس همه تو
اینهمه تو، آنهمه تو..(:
🎶#موسیقی
🎧#کلام_جان
🤍#هو
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
~🌨🐚~ یه پسر جوون ایرانی به اسم محمد عرب که تو لج آنجلس زندگی میکرد و روال زندگیش تقریبا با برنامه
⟆🎾🧪⟅
اگر من تفکر کنم میدانم چیزهایی در این عالم هست که الآن قابلیت دیدن آنها را من ندارم؛ اما آنها وجود دارند. مثل سلولهای بدنم که آنها را نمیبینم و نمیدانم درون آنها چه اتفاقی میافتد؛ اما علم به من میگوید سلول وجود دارد و چه اهمیتی برای حیات من دارد، من هم میپذیرم؛ یعنی حتی خود علم هم به من اجازه نمیدهد که هرچیزی را نمیبینم انکار کنم..
#یه_نوش_کتاب🧃
#تولددرلسآنجلس🇺🇸
☕️@ketabnoosh01