همیشه احساس میکردهام بلد نیستم
زندگی کنم.
و آیا برای دیگران، دشوارترین امور،
زندگی کردن نیست؟
چقدر دشوار است زندگی کردن!
فقط پس از اینکه کاری در نوشتن انجام میدهم،
تازه به یاد میآورم که گویا در حین کار، مشغول
زندگی کردن بودهام و بس!
و چه ثمر؟ چون وقتی یه یادش میافتم دیگر
گذشته است! او را که خبر شد، خبری باز نیامد...
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
رفیق؟ تاحالا احساس کردی شکستی؟ یا کمرت زیر بار غم و تنهایی خم شده؟ وقتی تو اوج تنهایی پی میبری باید
🎀 کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
آدم بعضی وقتها چیزهایی از خودش
میبینه که برای خودشم عجیبه!
🧃#یه_نوش_کتاب
🖋#برش_کتاب
🍃#رعنا
☕️ @ketabnooshh
خوشا دلی که مدام از پِی نظر نرود
به هر دَرَش که بخوانند بیخبر نرود
طمع در آن لبِ شیرین نکردَنَم اولی
ولی چگونه مگس از پِی شکر نرود
سوادِ دیدهٔ غمدیدهام به اشک مشوی
که نقشِ خالِ توام هرگز از نظر نرود
ز من چو بادِ صبا بویِ خود دریغ مدار
چرا که بی سرِ زلفِ توام به سر نرود
دلا مباش چنین هرزه گَرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
مکن به چشمِ حقارت نگاه در منِ مست
که آبرویِ شریعت بدین قَدَر نرود
منِ گدا هوس سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
سیاه نامهتر از خود کسی نمیبینم
چگونه چون قلمم دودِ دل به سر نرود