eitaa logo
نکات قرآنِ شگفت انگیز
3.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
0 فایل
سلام♥ حتماعجایب اعجازهاونکات خوب(۱بار تکرار)این کانال #پرازعلم راببین استفاده برای کتاب کانال همه جاآزاد🪴 اگررفتی خدا💗همراهت ماندی قدم قرآن💝روی چشمت اگرنکته ای رانوشتید خواندید یاتبلیغ کردید #کل ثوابش #تاقیامت #فقط برای اموات مرحومتان🌻 @telmeez
مشاهده در ایتا
دانلود
خیال موازی🌴بانماز درنماز👈
سلام برای تعجیل ظهور امام مهدی علیه السلام امام مظلوم مان صلوات بفرستید اللهم صلعلی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ❤️۱=1 مومنون قَدْ أَفْلَحَ الْ مُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ۲=آیه بالا فرمود اگردر نماز خاشع باشیم رستگار خواهیم شد🌸 اگردر نماز درذهن خود فکر کنیم که بعداز نماز چگونه بفقیر کمک کنم یا چطور آن2 نفررا آشتی دهم🌼 ۳=چون این خیالها فکر هایی موازی با نماز وعمل صالح اند= بنماز ضربه نمی زنندⓂ️ اما اگردر نماز فکر کنیم با فلانی فلان جا بروم فلان کاررا بکنم ۴=بانک مغازه بازار مهمانی عروسی سفر گردش بروم وبقیه افکار دنیا👈 چون این فکرها مادی اند بنماز ما اشکال وارد میکند ونماز ما نمازی بدون خشوع است❎ @ketabollaah
قصه محمدساطوری📣واثبات جن👈
سلام برای تعجیل ظهور امام مهدی علیه السلام امام مظلوم مان صلوات بفرستید اللهم صلعلی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ❤️۱= ۹جن =وَ أَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ ۲=أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رب🌸 هم رَشَداً وما نمى دانيم آيا براى كسانى كه در زمينند شرى اراده شده ياخدا برای شان خير صلاحى اراده كرده🅿️ طبق آیات قرآن= جن وجود دارد ۳=پسرعمه من محمد ساتوری نام داشت او قوی💪 ومجرد بود وبا ساطور دعوا میکرد وگوش 1نفر رادر دعوا برید وبه چند نفر ساطور زد او در1 ماجرای عجیب عاقبت بخیر شد ودر۳۳ سالگی از دنیا رفت✳️ ۴=درروستای ما در دهه70 که من بچه بودم فهمیدم 1شب محمد ساطوری در خانه حسین آقا که7 بچه داشت مهمان بود درآن شب صحبت جن پیش آمده بودⓂ️ ۵=هرچه حاضرین گفته بودند جن وجود دارد محمد ساطوری گفته بود اینها دروغ است جن وجود ندارد بعد ساعت11 شب محمد ساطوری از🌴 خانه حسین آقا که در بالای ده بود خدا حافظی کردو بیرون آمد🍀 ۶=تابخانه خود در پایین ده برود دردهه 70در کوچه های روستای سرسبز دور افتاده ما لامپ نبود اما آنشب شب14 ماه بود وهمه جا روشن بودⓂ️ ۷= (که پسر عمه مومنم منوره سادات حسینی بود) برای خود من نقل کرد من آنشب دیدم هوا روشن است بسمت خانه ام✳️ در پایین ده حرکت کردم ۸=کنارخانه صدیقه زن حاج سید مهدی که رسیدم بعلت کوهها وصخره های زیبای وسط روستا فقط1 راه بود که از مسیر اصلی بروم🈯️ (البته راه های کج دیگر هم بود که مسیر دور میشد)🌲 ۹=من درآن مسیر دیدم در ورودی راه اصلی کنار صخره 1الاغ بزرگ پشتش رابه من کردهⓂ️ تکان نمی خورد خواستم رد شوم دیدم الاغ بزرگی است اندازه یک فیل!!😳 ۱٠=ترسیدم بمن لگد محکمی بزند ومرا ناقص کند دیدم ازراه کنار نمی رود پایم را محکم بر زمین زدم وصوت تشبیه محلی خود مان که الاغ هارا رم میدادیم بر زبان آوردم وبلند گفتم 👈هچ (hach) ۱۲=یعنی دور شو👌 بعد آن الاغ رویش رابه سمت من چرخاند ودهانش را اندازه دهان تمساح باز کرد وبست😳 واز کنار من عبور کرد وراه رابرای من باز کرد ورفت ۱۳=من باخودم گفتم چقدر الاغ بزرگی بود😳 وچه دهان بزرگی داشت! بعد به پشت سرم نگاه کردم تاآن الاغ را ببینم دیدم آن الاغ دارد روی هوا به صورت 4دست وپا راه میرود😱 ۱۴=همان جا افتادم وزبانم بند آمد واز ترس تا1ی 2ساعت بیهوش بودم1 نفر مرا دید مردم راخبر کرد مرا در خانه شان تاصبح بستری کردند بعد صاحب خانه ماجرا رااز من پرسید همین که آن ماجرا رابه یادم آوردم باز ازترس یاد آن جن باز بیهوش شدم😳 ۱۵=ازمن مراقبت کردند تا خوب شدم ویقین کردم جن وجود دارد وآن جن مخصوصا خودرا به شکل الاغ بسیار بزرگی در آورد ودهان خودرا مثل دهان تمساح باز کرد🦋 ۱۶=تابمن ثابت کند او1 الاغ نیست او۱ جن است بعد روی هوا بشکل 4دست وپا راه رفت تا بمن یاد دهد🈯️ جنها وجود دارند (و آیات قرآن درباره جن حق است) ممنون🌸 @ketabollaah
قصه دیگر=اثبات وجودجن👈
سلام برای تعجیل ظهور امام مهدی علیه السلام امام مظلوم مان صلوات بفرستید اللهم صلعلی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ❤️۱= احمد ۶٠ساله بود او1 شب در مزرعه مشغول آبیاری بود ۲=خسته شدآتش روشن کرد تا چای درست کند هیزم هارا آتش زد محیط کمی روشن شد متوجه صدای1 طفل در نزدیک خود شد چراغ را برداشت به🍀 دنبال صدا رفت طفلی رادید بین بوته ها گریه میکند🙄 ۳=احمد نفهمید آن1 طفل جن است طفل رابغل کردو ذره‌ ای نترسید وشک نکرد که1 طفل= شب در مزرعه من چه میکند چون1 جن دیگر اورا تصرف کرده بود😰 ۴=انسان در تصرف= عقل خود رااز دست میدهد و شرایط غیر عادی برای او عادی جلوه داده میشود👌 احمد طفل را در آغوش گرفت وبه سمت شهر رفت که بخانه‌ برسد بعداز اینکه ازچند باغ عبور کرد👈 ۵=یهو1خانه مجللی را دید که قبلا آنجا آن خانه نبود! درآن خانه 1زن زیبا با شوهر خود روی تخت بودند احمد نزدیک رفت مادر طفل طفل را از احمد تحویل گرفت اشک ریخت واو رابه سینه چسباند✳️ ۶=پدرطفل به احمد گفت ممنون که طفل مارا بر گرداندی ازما نترس ماجن هستیم ای احمد در برابر این شادی که به زنم دادی ازمن 1 خواهش کن احمد گفت میترسم بمن آسیب بزنی😰 ۷=جن گفت ما اجنه کسی اگر آسیب بما نزند به او آسیب نمیزنیم توکه بما محبت کردی اصلا نترس احمد گفت شنیده ام جنها طلاو جواهر دارند از آنها بده🦋 جن گفت بیا اینهمه طلا هرچه خواهی بردار ۸=اماطلاها را باید درجیب ولباس خود جا دهی احمد پذیرفت شلوار خود رااز قسمت پا داخل جوراب کرد ولباس های خود راپر ازطلا کرد بطوری که راه رفتن برای او سخت شد🅿️ ۹=خواست برود جن گفت آیا میایی معامله کنیم احمد گفت ناگاه دیدم پشت سرم دختران بسیار زیبا وسفید وبی روسری بود که باچشم ناز وبا عشق و محبت بمن نگاه میکنند😳 ۱٠=جن گفت طلاها را بگذار تا یکی ازاین دختر هارا مادام العمر برای توعقد کنم ازاین عقد نترس کسی این زنت رادر خانه تو نمی بیند😳 احمد گفت من پیرم طلا میخواهم ۱۱=جن گفت هر پیری همسن تو بود عشق بازی بااین دختر های ناز را قبول میکرد عجب پول پرستی هستی تو😮 بعد جن گفت در تمام این منطقه جایی نیست تودر آنجا زمین نداشته باشی😈 ۱۲=توثروت مندترین زمین دار منطقه ای اما1 ریال ازمال خود نمی توانی خرج کنی👹 تو همیشه بعلت بخل نزد فامیل و فرزند های خود تحقیر میشوی پسرت بعلت بخل تواز خانه ات فراری شده و ساکن تهران استⓂ️ ۱۳=دامادو دخترت منتظر روز= مرگ تو اند چون جز مرگت نفعی ازتو به آنها نمی رسد تو خانه ات رابه مستأجر داده ای تا کرایه بگیری اما دخترو دامادت رااز خانه ات بیرون کرده ای😱 ۱۳=درمحل هیچکس بتو احترام نمیکند چون بهیچ فقیری ازتو سودی نمیرسد وقتی در روستا مدرسه ساختند احدی حاضر نشد ازتو پول بگیرد چون می دانستند تو بخیلی پول نمیدهی👹 ۱۴=این بخل تورا حقیر وبی ارزش کرده وحس میکنی که نمی توانی سخی باشی وحتی دعا هم نمیکنی خدا🌸 تورا سخاوت مند کند بقیه در نکته بعد =ان شاالله🌸 @ketabollaah
ادامه قصه وربطش به۶۴اسرا👈
سلام برای تعجیل ظهور امام مهدی علیه السلام امام مظلوم مان صلوات بفرستید اللهم صلعلی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ❤️۱= ترس عجیبی بر احمد وارد شد حس کرد جن همه چیز اورا میداند ۲=احمدگفت هرچه گفتی درست است👌 جن گفت این طلاها راببر شک ندارم آنها رادر گوشه‌ منزل پنهان میکنی واز ترس دزد آسایش نخواهی داشت تواز آنها استفاده نمیکنی واینها بعد از مرگت بدست وراث میرسد👺 ۳=توآنقدر ثروت داری که اگر۶٠ سال هم خرج کنی تمام نمیشود واز عمرت ۲٠سال مانده! جن ادامه داد🍀 وقتی ۲۵سال داشتی ارث پدرت را تقسیم کردی وسهم برادر کوچک خودرا بالا کشیدی👹 ۴=ازآنروز ما شریک مال حرام تو شدیم وما هرچه داشتی بدون اینکه بدانی به تصرف خود در آوردیم از آن روز مابه تو نقشه هایی بد یاد دادیم😈 ۵=تاتو املاک بیشتری تصاحب کنی ما در این تصاحب تو شریک و مشاور فکر تو بودیم 😳به همین علت تو نمی توانی ازمال خودت که مال ماهم هست بدون اذن ما خرج کنی😰 ۶=جن گفت امروز بخاطر محبتت به زنم تورا آزاد میکنم وگفت طلاها رابمن بده این گردنبند زنم را بگیر که قیمت آن از طلاها بیشتر است برو وآن گردن بند رادر راه بینداز وپشت سرت را نگاه نکن🦋 ۷=اگرنتوانی آنرا بیندازی مال تو آزاد نمیشود تو هرگز ازمال خود گذشت نکرده ای اگر بتوانی این گردن بند نفیس رااز خود دور کنی لایق برگشت اموالت به خودت هستی✅ ۷=وما جنها ازتو دور میشویم احمد گفت گردنبند را گرفتم ازباغ خارج شدم آنرا درراه انداختم فردا صبح از زنم خواستم زنگ بزند بچه هارا را دورم جمع کند به پسر مظلومم که در تهران شاگرد یک قهوه خانه بود👈 ۸=1ماشین نو وکلی املاک دادم و1 مرغ داری ساختم داماد هاو پسرانم مشغول کار شدند همه فرزندانم ازاین کار های خوب من مبهوت شده بودند و فهمیدند من دچار1 انقلاب شده ام🌸 ۹=بمردم وهمه فقرا کمک کردم وارث برادرم را بیشتر ازقبل به او دادم عجیب آنکه هرچه بمردم پول دادم ذره ای از ثروتم کم نشد😳 (پایان) ازاین قصه آیه۶۴ اسرا یادم آمد فرمود ۱٠=واسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا👹 ۱۱=ای ابلیس برو هرکه را توانی با آواز خود تحریک کن وبه لغزش افکن و⛔️ با جمله لشکر سوار و پیاده‌ ات بر آنها بتاز ودر اموال و اولاد شان شریک شو وبه آنها وعده دروغ بده ووعده شیطان چیزی جز دروغ وفریب نیست😱 @ketabollaah