eitaa logo
کتابویچ
597 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
537 ویدیو
125 فایل
کانالی‌برای‌معرفی‌وکرایه‌کتاب📚در‌شهرخرم‌آباد وباشرایط‌ ویژه،برای‌شهرهای‌دیگر ادمین‌مشاوره‌کتاب: @Z_Monazami ادمین‌سفارش‌کتاب: @mlbpji لینک‌کانال‌درایتا: https://eitaa.com/ketabvich
مشاهده در ایتا
دانلود
ببر بلندی‌های جولان 📣 ویژه ولادت حضرت زینب سلام الله علیها زندگی‌نامه داستانی 🔴شهید مدافع حرم🔴 «ستوان سوم محمد مرادی» بسیار ساده و خلاصه و صمیمی😍👌 وی دهم مرداد ۱۳۹۵ در حلب سوریه به شهادت رسید. این کتاب در سه فصل و از زبان مادر، همسر و یکی از هم‌رزمان شهید، نوشته شده است. 🌀گزیده ای از کتاب👇از زبان همسر 🧕 «زمستان ۱۳۹۴ بود. یک روز محمد خوشحال از سر کار به خانه آمد. انگار دنیا را به او داده بودند. گفتم: چی شده محمد جان؟ خوش خبر باشی. اتفاقی افتاده؟ -بهترین اتفاق عمرم. چیزی که یه عمر آرزوش رو داشتم. – چی؟ خدا رو شکر. زودتر بگو. چی شده؟ - بالاخره قرار شد مستشار ارتشی هم اعزام کنن به سوریه… » در آخرین بخش کتاب نیز تصاویری از کودکی تا شهادت ستوان سوم محمد مرادی ثبت شده است. کرایه کتاب 1000تومان تعداد صفحات 📚 95 📚
📣📣 توجه توجه ‼️‼️‼️ سلام‌به‌همه‌دوستای‌کتابخونِ‌کتابویچ😁📚 همراهان‌همیشگی‌🌺 یه‌خبر‌خوب‌داریم‌براتون😉👇 ازامروز‌به‌بعد‌قراره‌هرجمعه‌ بخشی ‌از‌‌ یک کتاب‌ خوب را تقدیمتون کنیم‌🤩 تابیشتر و بهتر‌با‌ کتاب‌ها‌مون آشنا بشید☺️👌 رزق امروز گوارای وجودتان😉😋 نظری/پیشنهادی‌/انتقادی‌دارین‌ درخدمتیم😊👇 @Velayat313fq
باسلام و تبریک روز ولادت حضرت زینب سلام الله علیها 🎊🎉🎊 گزیده کتاب امروز "من میترا نیستم " تقدیم می شود. ویژه ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
🌺من‌ میترا نیستم🌺 (کبری طالبی نژاد :مادر‌شهید) بعد از این که خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه میخواهد، اسمش را عوض کرد میگفت :من میترا نیستم اسمم زینبه، با اسم جدیدم صدام کنید. از باباش و مادربزرگش به خاطر این که اسمش را میترا گذاشته بودند ناراحت بود. من نُه ماه بچه ها را به دل می کشیدم اما وقتی به دنیا می آمدند ساکت می نشستم و نگاه میکردم تا مادرم و جعفر روی آنها اسم بگذارند. اسم پسر اولم را جعفر انتخاب کرد و دومی را مادرم. جعفر اسم های اصیل ایرانی را دوست داشت. مادرم با این که حق انتخاب اسم بچه ها را داشت، اما حواسش بود طوری انتخاب کند که خوشاینده دامادش باشد. زینب ششمین فرزندم بود و وقتی به دنیا آمد مادرم اسمش را میترا گذاشت. او خوب می دانست که جعفر از این اسم خوشش خواهد آمد. بعد از انقلاب و جنگ دخترم دیگر نمی خواست میترا باشد دوست داشت همه جوره پوست بیاندازد و چیز دیگری بشود چیزی به اراده و خواست خودش نه به خاطر من جعفر یا مادر بزرگش،اینطور شد که اسمش را عوض کرد. اهل خانه گاهی زینب صدایش می کردند. اما طبق عادت چند ساله اسم‌ میترا از سر زبانشان نمی افتاد اینکه تکلیف اسمش را برای همیشه روشن کند، یک روز، روزه گرفت و دوستان همفکرش را برای افطار به خانه دعوت کرد. می خواست با این کار به همه بگوید که دیگر میترا نیست و این اسم باید فراموش شود. دو دوست دیگر زینب هم می‌خواستند اسمشان را عوض کنند. برای افطار دختر ها، برنج و خورشت سبزی پختم همه چیز آماده بود و منتظر آمدن دوستان زینب بودیم اما آنها بدقولی کردند و آن شب کسی برای افطار به خانه ما نیامد. زینب خیلی ناراحت شد به او گفتم: مامان چرا ناراحتی؟ خودت نیت کن اسمت را عوض کن! ما هم کنارِتیم مادربزرگ و خواهر و برادرتم نیت تو رو میدونن. آن شب زینب سر سفره افطار به جای برنج و خورشت، فقط نان و شیر و خرما خورد. و گفت: افطار امام علی چیزی بیشتر از نون و نمک نبوده. آنقدر محکم حرف می‌زد و به چیزی که می‌گفت اعتقاد داشت، که دیگران را تسلیم خودش می کرد. با این که غذای مفصلی درست کرده بودم بدون ناراحتی کنار زینب نشستم و بااو نون و شیر خوردم. اون شب، زینب رو به تک تک اعضای خانواده کرد و گفت: از امشب به بعد اسم من زینبه. از این به بعد به من میترا نگید. مادرم رویش را بوسید و به او تبریک گفت. شهلا و شهرام هم قول دادند که زینب صدایش کنند.
برای اطلاع دقیق از لیست کتابهای کانال براساس رده سنی و اطلاع از کتابهای جدیدی که هنوز در کانال معرفی نشده و لیست ناموجودی‌های کتابویچ و طرح سوالات و دریافت پاسخ سریع و.... به گروه خانواده کتابویچ بپیوندید👇 لیست‌به‌روزشد✅ هدف‌ از تشکیل‌ این‌ گروه‌ تبادل‌ نظرات‌ شماعزیزان‌ کتابخون هستش..😉 —••÷[ خانۈٵدہ‌خاص‌ڪتٵبویڇ ]÷••— ┏⊰✾✿✾⊱━━─━┓ ‹🕊ʝσiŋ↓› https://eitaa.com/joinchat/1520566372C7428170dca ┗━─━━⊰✾✿✾⊱┛ براۍ‌گرفتن‌موجودی‌کتاب‌ها‌ به‌این‌آیدی‌مراجعه‌کنین‌: @velayat313fq
هدایت شده از کتابویچ
📣📣📣 به مناسبت میلاد حضرت زینب سلام الله علیها 🌈 💫🌈✨✨🌈 به مدت 2 روز (پنجشنبه و جمعه ) طرح نذر فرهنگی برقرار است.😊 🌹سفارشات هفتگی (تا 4 کتاب)📚 رایگان است.🤗🤗🤗 🌹تمام اشتراک های ماهیانه و دو هفته ای که در این 2 روز ثبت شوند با 25 درصد تخفیف 😊 می باشند .🤗 🤩🤩🤩 بشتابید🌹🌾🍀 زودتر کتابهایتان را انتخاب کنید🤗🤗🤗
امروز فقط مخصوص کودکان ،👧🧒 با کتاب های خیلی آموزنده 😊🤩 شامل نکات تربیتی فراوان برای والدین و مربیان👌👌👌 کانالی‌برای‌معرفی‌وکرایه‌کتاب📚در‌شهرخرم‌آباد وباشرایط‌ ویژه،برای‌شهرهای‌دیگر ادمین‌مشاوره‌کتاب: @Z_Monazami ادمین‌سفارش‌کتاب: @Velayat313fq لینک‌کانال‌درایتا: https://eitaa.com/ketabvich لینک‌کانال‌در‌تلگرام: https://t.me/ketabvich
آسمان همیشه آبی نیست داستانی از عالم زیبا و خلاق کودکانه😊👌 🌀همراه با تصاویر بسیار زیبا🌀 ماریسول هنرمند بود. او عاشق نقاشی کشیدن و رنگ‌آمیزی 🖌بود و حتی برای خودش نمایشگاه نقاشی داشت.👩‍🎨 گزیده یک روز خانم معلم می­گوید قرار است برای کتاب خانه نقاشی🖍 دیواری بکشند و همین موضوع باعث می­شود که جنب و جوش زیادی در بچه های کلاس به وجود بیاید. هر کس برای این نقاشی ، فکری دارد. یکی می­خواهد ماهی بکشد 🐟و دیگری اقیانوس🌊 را انتخاب کرده است. اما ماریسول فریاد می­زند: من می­خواهم آسمان را بکشم .🤩 او هرچه در رنگ هایش جستجو می کند رنگ آبی پیدا نمی کند.😟 و ماجرای داستان از همین جا شروع می شود....🤔🙃 کرایه کتاب 2000تومان تعداد صفحات 📚 32 📚
معرفی تفصیلی کتاب "آسمان همیشه آبی نیست "👇 قرار است ماریسول با بقیه هم‌کلاسی‌هایش روی دیوار کتابخانه‌ی مدرسه، نقاشی گروهی بکشند. ماریسول تصمیم گرفته آسمان بکشد، اما رنگ آبی ندارد. عصر همان روز، او با تماشای رنگ غروب آسمان، فکری به ذهنش می‌رسد… درباره‌ی نویسنده «آسمان همیشه آبی نیست»: پیتر اچ. رینولدز، یکی از پرفروش‌ترین تصویرگران نیویورک تایمز است که علاوه‌ بر تصویرگری، کتاب‌های بسیاری نیز برای کودکان نوشته است. از جمله آثار پرطرفدار او می‌توان به کتاب‌های: «نقطه»، «آسمان همیشه آبی نیست» و «نقاشی‌های مچاله» اشاره کرد که خودش این سه کتاب را «سه‌گانه‌ی خلاقیت‌شناسی» نامیده است. او می‌گوید: «اگر هنر من بتواند کودکانی را که از مسیر اصلی دور شده‌اند، بازگرداند، زندگی من معنا پیدا می‌کند.»
آسمان-همیشه-آبی-نیست.pdf
594.2K
متن ابتدای کتاب👆 همراه با تصاویر زیبا🤩 کانالی‌برای‌معرفی‌وکرایه‌کتاب📚در‌شهرخرم‌آباد وباشرایط‌ ویژه،برای‌شهرهای‌دیگر ادمین‌مشاوره‌کتاب: @Z_Monazami ادمین‌سفارش‌کتاب: @Velayat313fq لینک‌کانال‌درایتا: https://eitaa.com/ketabvich لینک‌کانال‌در‌تلگرام: https://t.me/ketabvich
نقطه داستانی کودکانه و زیبا😍 بامحوریت ایجاد اعتماد به نفس 😏 و تقویت خلاقیت در کودک🤨🤔 🌀 بسیار مفید برای مربیان تربیتی و مادران دغدغه مند 🌀 واشتی فکر می‎کند نمی‌تواند نقاشی بکشد 👩‍🎨و اصلا استعداد هنری ندارد.☹️ معلم از او می‌خواهد که فقط یک علامت روی صفحه بکشد. واشتی یک نقطه‌ی کوچک می کشد و این آغاز ماجرای جذاب و گیرایی است که این داستان، درباره روح خلاقانه‌ای که در درون همه‌ی ما وجود دارد، روایت می‌کند.🤩 🌈 همراه با تصاویر جذاب و فراوان 🌈 کرایه کتاب 2000تومان تعداد صفحات 📚 36 📚
معرفی تفصیلی کتاب "نقطه "👇 کلاس هنر تمام شده اما کاغذ نقاشی "واشتی" هنوز کاملا سفید است و خودش مثل سریش به صندلی چسبیده است. واشتی با خود می گوید :"خیلی مسخره است، من هنوز نتوانسته ام چیزی بکشم." معلم کنار او می آید و لبخندی می زند و از او می خواهد در برگه اش چیزی بکشد: یک خط، یک علامت یا حتی یک نقطه. واشتی با عصبانیت ماژیکی بر می دارد و ضربه محکمی بر کاغذ می زند: "بفرمایید!" معلم کاغذ را از روی میز برمی دارد و با دقت نگاه می کند. بعد آن را به واشتی می دهد و با مهربانی به او می گوید: "حالا امضا ش کن." هفته بعد، وقتی واشتی به کلاس هنر می رود از دیدن تابلویی که بالای میز معلمش به دیوار آویزان است تعجب می کند، چون همان نقطه کوچکی است که واشتی کشیده بود، نقطه او در یک قاب طلایی کنگره ای! واشتی با خود می گوید: " این که کاری ندارد، من نقطه های بهتر از این می توانم بکشم ." و این آغازی است برای او که خود را بیابد و قدم به دنیای ناشناخته نقاشی بگذارد. واشتی در داستان " نقطه " با یک دعوت مهربانانه از طرف معلمش رو به رو می شود، دعوتی برای ابراز وجود، برای سهیم کردن دیگران در استعداد های خود و برای یک حرکت خلاقانه کوچک که به کاری بزرگ می انجامد. این داستان، به کودکان ناامید اعتماد به نفس می دهد تا برای انجام کارها نخستین قدم را بردارند، حتی اگر سخت و غیر ممکن باشد، حتی اگر موفق نشوند و حرکت آن‌ها پیش پا افتاده باشد، مثل گذاشتن یک نقطه در یک صفحه. خواندن این کتاب را به مربیان آموزشی و آموزگاران نیز پیشنهاد می کنیم.