⚫️ پیامبر از زبان سیدالشهدا
🔴 اسطورهای در افق هستی
این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگیهای رفتاری پیامبر اکرم (ص) است که از زبان حضرت سیدالشهداء (ع) توصیف شده:
👈 «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمیشد؛
👈 «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشهداری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟
👈 «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بیدغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغهی چیزی داشت.
👈 «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوتهای طولانی بود.
👈 «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانیکه لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، اِلّا وقتیکه حرف زدن، ضرورت و فایدهای میداشت.
👈 لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بیاراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچوقت از او نمیترسیدیم.
👈 نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچکس و هیچچیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاهقاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت.
👈 رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟
بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم».
👈 «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بیجواب و با دست خالی برگردد. پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و بهگونهای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود.
👈 هیچکس از محضر(ص) پیامبر ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون میآمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند.
👈 «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچکس بیدلیل، احترامی بیش از بقیه یا بیاحترامی قائل نمیشد.
👈 اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، بهطرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت.
👈 مجلس پیامبر (ص) مجلس صدق، حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچوقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگترها و مُسنّترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند.
👈 چهرهی پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بیعدالتی یا منکری را میدید.
👈 «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد.
👈 «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود.
👈 «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیبگیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد.
👈 «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود.
✍حسن رحیمپور ازغدی | محمد پیامبری برای همیشه (ص ۲۹-۳۴)
پینوشت: تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانیای است که در کتاب شریف «معانیالاخبار، ص۸۲ نقل شده است.
بیدارم کن 📣 معرفی مجدد
ویژه شهادت امام رضا علیه السلام 😭
یک رمان نوجوانانه خوب
درباره امام رضا(ع)
این رمان با واقعه سفر امام رضا (ع) از مدینه به مرو، در سال ۲۰۰ هجری شروع و به شهادت امام ختم می شود.
در این کتاب بخوبی رمز عاشق شدن دشمنان به نمایش درآمده است.😍🤩
گفته میشود مردی به نام رجا که همراه ماموران عباسی برای بردن امام از مرو به مدینه فرستاده شده بود، شرح سفر امام و وقایع آن را مکتوب میکند اما این سفرنامه منتشر نمیشود چون مامون طماعتر از آن است که با منتشر کردن آن حکومت و موقعیت خود را به خطر بیاندازد.
بخش اول کتاب از زبان رجا و بخش دوم کتاب از زبان اباصلت نقل میشود.
نویسنده برای نگارش این کتاب از منابع دسته اول استفاده کرده است.
#بیدارم_کن
#فریباکلهر
#نشر_به_نشر
#نوجوان
#رمان
#امام_رضا_علیه_السلام
#تاریخ_اسلام
کرایه کتاب 2000تومان
تعداد صفحات 📚 140 📚
سفر به قلعه خورشید 📣معرفی مجدد
رمانی جذاب🤩😊
روایتگر مهم ترین فصل تاریخی زندگی امام رضا علیه السلام
( عزیمت ایشان از مدینه تا مرو )
این رمان داستان پرفراز و نشیب بردهای است به نام سحاب که آرزوی کاتب شدن را در سر دارد؛ او که قبلا تعریف هزاران کاتب نیشابوری را شنیده، حالا با آمدن کاروان حکومتی مامون از مدینه به سمت مرو پنهانی با آنها همراه میشود تا خودش را به نیشابور، شهر هزاران کاتب، برساند .
اما در مسیر سفر با اتفاقاتی روبرو میشود که مسیر زندگی اش را تغییر می دهد.🧐🤩
اتفاقاتی که در مسیر این سفر رخ میدهد، مخاطب را با شخصیت مجذوب، سبک زندگی و تاریخ سیاسی حضرت آشنا میکند و در نهایت خواننده به لزوم وجود امام در هر زمان برای راهنمایی و سعادت انسانها پی میبرد.
#سفربه_قلعه_خورشید
#رقیه_بابایی
#جمکران
#نوجوان
#رمان
#تاریخ_اسلام
#امام_رضا_علیه_السلام
کرایه کتاب 3000تومان
تعداد صفحات 📚 152 📚
مسافران شب برفی 📣معرفی مجدد
داستانی کودکانه از
یکی از کرامات امام رضا علیه السلام 😍
همراه با تصاویر رنگی😊
« نوردانه، کرم شب تاب کوچولو، آه کشید و گفت: مسافران گنبد طلا توی برف گم شده اند! حیف که فقط یک ذره نور دارم!...»
این داستان بر اساس یکی از کرامات امام رضا علیه السلام نوشته شده که در کتاب دارالسلام، نوشته محدث نوری، نقل شده است. در این ماجرا که بیش از سیصد سال پیش اتفاق افتاده است امام به زائرانی از بحرین، کمک می نماید تا راهشان را در یک شب برفی پیدا کنند.
📣خلاصه و سند این کرامت هم در آخر کتاب بیان شده است.
#مسافران_شب_برفی
#کلرژوبرت
#نشررودآبی
#کودک
#امام_رضا_علیه_السلام
کرایه کتاب۲۰۰۰تومان
تعداد صفحات 📚۱۲📚
اقیانوس مشرق 📣معرفی مجدد
رمانی عرفانی و زیبا در مورد 🌺" امام رضا علیه السلام "🌺
قصه «اقیانوس مشرق» از این قرار است که مردی به نام «عمران بن داوود» که در جستجوی آب حیات است در بیابانی در مسیر خراسان راه را گم می کند. ابتدای داستان با شرح وضعیت عمران که از تشنگی و خستگی در حالتی بی رمق و وهم آلود در بیابان افتاده آغاز می شود. عمران تشنه است و خسته و مجروح از راه طولانی. ناگهان مردی را می بیند که « زانو می زند بالای سرش. دستش را آهسته زیر چانه عمران می گیرد و صورت عمران را بالا می آورد.
عمران در بهت نگاهش میکند. 😳
مرد میگوید: آیا تو عِمران پسر داوودی؟
عمران در اوج درد می خندد ....😅
-من تشنه ام. تشنه پسر تشنه...چنگی بیرمق میزند و با التماس میگوید: «به من بگو که سرابی.
بگو که تو نیز وَهم گرمازدهای...در این برهوت بی سرانجام...مرد مَشکی پر از آب را به سوی عمران میگیرد...💧🌊
-این هدیهای است از علی بن موسی الرضا.🙂
عِمران با چشمهای ناباور و با طمع به مشک نگاه میکند. 😳😢
#اقیانوس_مشرق
#مجید_پورولی_کلشتری
#عهدمانا
#نوجوان
#بزرگسال
#رمان
#امام_رضا_علیه_السلام
کرایه کتاب 3000تومان
تعداد صفحات 📚 208 📚
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام یا امام رضا...
سلام اِی تموم زندگیم
سلام یا اباالحسن
#امام_رضا
اعترافات غلامان 📣معرفی مجدد
جذاب و خواندنی👌
به مناسبت شهادت امام رضا علیه السلام
داستان این کتاب چیه؟!
یه تعداد غلام همراه امام رضا علیه السلام از مدینه تا خراسان بودند که اینها هر کدام روایتهایی از اون روزها و دوران ولایتعهدی امام دارند.
کتاب برای نوجوان بسیار خواندنی و شیرین هست، برای بزرگسال هم همینطور ...
📚 اعترافات غلامان | بهنشر
کتاب از نظر داستانی نثر گیرا و جذابی داره و از ظاهراً مبتنی بر حقایق تاریخی هست. بسیاری از شبهات مربوط به چرایی و چگونگی پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا علیه السلام و نیات مأمون از این کار به شکل هنرمندانهای پاسخ داده شده.
#نوجوان
کرایه کتاب۲۰۰۰تومان
داستان هایی از ضرب المثل ها
حکایت های کوتاه و شیرین😊🤩از مثل های قدیمی
مثل در اصطلاح جمله ی کوتاهی است که در برگیرنده ی مضمون حکیمانه یا تشبیه است.
در این اثر مثل های مشهور گردآوری شده و سعی شده است داستان یا ریشه ی آن ها به شکلی ساده و روان ارائه شود تا مخاطب به چگونگی به وجود آمدن آن مثل پی ببرد.
مثل ها بر اساس حروف الفبا در این کتاب مرتب شده اند و در ابتدا ضرب المثل مورد نظر در کادری ذکر شده و زیر همان کادر داستان به وجود آمدنش ذکر گردیده است.
آب زیر کاه👌
داستان ضرب المثل آب، زیرکاه به اینصورت است که در روزگاران قدیم تعدادی قبیله در کنار هم در روستایی زندگی می کردند و اغلب کشاورز و دامدار بودند تا اینکه آنها متوجه می شوند دشمنی توانگر قصد حمله به آنها را دارد. این قبایل که از نظر سلاح و ابزار جنگی بسیار ضعیف بودند تصمیم می گیرند باتلاقی پر از آب حفر کنند و روی آب را با کاه بپوشانند تا مشخص نشود که آنجا باتلاق است و وقتی دشمن خواست وارد روستا شود در این باتلاق ها بی افتد و از بین برود. این مثل را درباره ی افراد حیله گر به کار می برند.
#داستان_هایی_ازضرب_المثل_ها
#رحیمه_قلی_زاده
#نشرآرایان
#نوجوان
کرایه کتاب ۳۰۰۰تومان
تعدادصفحات 📚۴۳۲📚
سرباز کوچک امام (ره)
خاطرات اسیر ۱۳سالهٔ
#مهدی_طحانیان
کتاب حاضر به بیان اتفاقات ریزودرشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته که نابترین بخش این خاطرات مربوط به سالهای طولانیای است که راوی در اردوگاههای نگهداری اسرای ایرانی در عراق سر میکرد.
او بهعنوان جوانترین اسیر جنگی در زمان اسارتش بهشدت کانون توجه بعثیها بوده و به طبع آن شاهد ماجراهای تلخ و شیرینی که در نوع خود کمنظیر بودند. نقطهٔ اوج این اتفاقها ماجرای امتناع او از مصاحبه با «نصیرا شارما» یک زن خبرنگار هندی است.
#سربازکوچک_امام
#مهدی_طحانیان
#نشرپیام_آزادگان
#دفاع_مقدس
#نوجوان
#بزرگسال
کرایه کتاب ۳۰۰۰تومان
تعدادصفحات 📚۴۶۸📚
پنجشنبه صبح
امکان مراجعه حضوری و بازدید مستقیم از کتابها فراهم است
ساعت ۹:۳۰ الی ۱۱
کانالیبرایمعرفیوکرایهکتاب📚درشهرخرمآباد
وباشرایط ویژه،برایشهرهایدیگر
ادمینمشاورهکتاب: @Z_Monazami
ادمینسفارشکتاب: @mlbpji
لینککانالدرایتا:
https://eitaa.com/ketabvich
لینککانالدرتلگرام:
https://t.me/ketabvich
پنجاه و نه سال پیش چنین روزی
۱۵ شهریور سازمان تاسیس شد
زمانیکه سازمان محبوب مهندس بازرگان بود
شاگردان مهندس بازرگان دل از بسیاری برده بودند
جوانِ مسلمان مبارز که دارند هزینه میدهند!
نُه نفرشان یک هواپیما مسافری را دزدیدند و بغداد بردند
حزب بعث همه را بازداشت کرد
آیت الله طالقانی نامه ای به امام نوشت که واسطه شوید آزاد شوند. امام قبول نکرد
آیت الله منتظری در ماجرای اعدام موسسین سازمان توسط شاه از امام خواست واسطه شوید. امام قبول نکرد.
آیت الله هاشمی نامه تندتری نوشت، امام قبول نکرد
از امام وقت ملاقات خواستند
امام قبول نکرد
با اصرار مرحوم دعایی که مدتی هوادار سازمان بود و با امام قهر کرده بود امام در نجف به آنها وقت ملاقات داد و عقایدشان را شنید
اما باز هم قبول نکرد
گفت من تفسیر شما از معاد را خوانده ام
بعد انقلاب امام میگفت: اینها پیش من آمدند از من طلبه بیشتر آیه میخواندند
بعد که انحراف سازمان مشخص شد
همه مات و مبهوت ماندند که خمینی از نجف چه میدانست که سایر آیت الله ها در تهران و قم متوجه آن نبودند! بعدا آیت الله منتظری گفت: گناه من این بود که در زندان بودم و کتابهای اینها را دیر خواندم!
امام مخالف تفاسیر مَن درآوردی از اسلام و جنگ مسلحانه بود تا خون ریزی نشود.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/Politicalhistory