eitaa logo
کتابویچ
602 دنبال‌کننده
5هزار عکس
549 ویدیو
126 فایل
کانالی‌برای‌معرفی‌وکرایه‌کتاب📚در‌شهرخرم‌آباد وباشرایط‌ ویژه،برای‌شهرهای‌دیگر ادمین‌سفارش‌کتاب: @mlbpji و @Biranvand_1988 لینک‌کانال‌درایتا: https://eitaa.com/ketabvich
مشاهده در ایتا
دانلود
باران پشمک📣معرفی مجدد کتابی کودکانه درباره امام حسین علیه السلام😍 با محوریت زیارت اربعین، کارخوب، کمک به دیگران😇 با تصاویر زیبا🤩 این کتاب بسیار زیبا براساس ۴۲۲_نهج_البلاغه نوشته شده است که در آن حضرت علی علیه السلام میفرمایند: "كار نيك را به جاى بياوريد و آن خرد مشماريد، زيرا، كار نيك، هر چند، در نظر خرد آيد، بزرگ باشد و هر چند، اندك نمايد، بسيار باشد"🤔🧐 🌧باران پشمک ماجرای یک ☁️ابر ریزه میزه ای به نام پشمک هست که دلش می‌خواست با 🌧یک ذره بارانش یک کار بزرگ و قشنگ انجام بده. اما چه کاری؟... 😍اگر می‌خواهید ماجرای پشمک و زیارت اربعین رو بدونید پیشنهاد میکنیم این کتاب بسیار زیبا رو بخونید. کرایه کتاب۲۰۰۰تومان تعدادصفحات 📚۱۶📚 کانالی‌برای‌معرفی‌وکرایه‌کتاب📚در‌شهرخرم‌آباد وباشرایط‌ ویژه،برای‌شهرهای‌دیگر ادمین‌مشاوره‌کتاب: @Z_Monazami ادمین‌سفارش‌کتاب: @Velayat313fq لینک‌کانال‌درایتا: https://eitaa.com/ketabvich لینک‌کانال‌در‌تلگرام: https://t.me/ketabvich
کبوتر پرطلا🕊🕊🕊📣معرفی مجدد یک داستان کودکانه زیبا از سفر اربعین 👌🤩 هم معنویت و هم کمی طنز😇😁 باتصوبر رنگی متناسب با داستان🤗 خانواده 5 نفره آقای فرهمند با پای پیاده برای زیارت اربعین،راهی سفر کربلا شده اند.😊 خواندن ماجراهای شاد و پرهیجان این سفر برای کودکان لذت بخش است. بخشی از داستان👇 معصومه و رضا،خوشحال و خندان بین عمودها مسابقه می گذاشتند...جواد ،برادر کوچولوی دوساله شان،از توی کالسکه برایشان دست می زد.... پسرک عرب،جلوی موکب که بالای با خط زیبایی نوشته شده بود 《موکب حضرت عباس علیه السلام 》 ایستاد.دستش را توی هوا تکان داد و با خوشحالی فریاد زد: پیدایشان کردم....پیدایشان کردم.🤗😁 بنطر شما او چه چیزی را پیدا کرده بود؟😳🤔 کرایه کتاب 3000تومان تعداد صفحات 📚 32 📚
سایه ملخ داستانی جذاب و آموزنده🤩 با حال و هوای جنگ 👌 داستانی که تا به‌حال نشنیده‌اید. روایتی که درباره‌ی تمام ابعاد جنگ صحبت می‌کند و شما را با خود به دنیای تازه‌ای می‌برد.😊 این کتاب،داستان نوجوانی چوپان است که به خاطر کم‌بینا شدن چشم‌های پدرش، به تنهایی کار مراقبت از گوسفندان را بر عهده گرفته است. داستان در ادامه با تمثیل هجوم ملخ‌ها به محصولات زراعی روستا ادامه پیدا می‌کند. پس از آن ماجرای مفقود شدن گوسفندان روستاییان و کشف دزدیده شدن آنها توسط نیروهای عراقی آماده شده در مرزهای دو کشور برای حمله به ایران به اوج می‌رسد. درست در همینجاست که قهرمان نوجوان داستان سایه ملخ به ناگاه رشد کرده و خود را در صحنه‌ای تازه و نادیده از زندگی می‌بییند. کرایه کتاب ۳۰۰۰تومان تعداد صفحات 📚۲۴۸📚
برای اطلاع از لیست کتاب‌های معرفی شده در کانال بر اساس رده سنی به گروه خانواده خاص کتابویچ بپیوندید.📚😍 هرجمعه لیست بروزرسانی می شود.👌 هدف‌ از تشکیل‌ این‌ گروه‌ تبادل‌ نظرات‌ شماعزیزان‌ کتابخون هستش..😉 —••÷[ خانۈادہ‌خاص‌ڪتابویچ ]÷••— ┏⊰✾✿✾⊱━━─━┓ https://eitaa.com/joinchat/1520566372C7428170dca ┗━─━━⊰✾✿✾⊱┛ برای‌گرفتن‌موجودی‌و‌سفارش‌ کتب‌‌به‌آیدی‌زیر‌مراجعه‌بفرمایید: @Velayat313fq
ویژه کودکان خرم آبادی که در پیاده روی اربعین حسینی شرکت می کنند.🤩🤩 کانال نازاربانو یک هدیه ویژه برای شما دارد.😍👌 عروسک نازار بانو✨ عروسک های زیبا را در مدل های مختلف با سلیقه خودتان طراحی کنید. سود این کانال صرف خرید کتاب برای کانال کتابویچ می شود. @nazarbanoo✨ برای سفارش و هر گونه سوال به ادمین کانال پیام دهید @reyhaneh89FRAZ
اربعین طوبی 📣📣 ویژه اربعین رمانی واقعی👌 جذاب،و پر از اطلاعات مفید و با محوریت پیاده روی اربعین ولی بسیار روان و آموزنده است با توجه به اینکه اصل داستان واقعی است تصویر بسیار جالبی از مردم عراق و نگاه و اعتقاداتشان می دهد . داستان این رمان درباره طوبی دختری نوجوان است که در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پدرش را از دست می دهد و در روزگار یتیمی به ازدواج تاجری عراقی در می آید . اوضاع زندگی بر وفق مراد نیست اما طوبا تصمیم می گیرد به جای فرار بماند و فرزندانی تربیت کند که افتخار همسرش عبدالله باشند. سال هایی توام با شادی و مرارت برای طوبا سپری می شود تا اینکه ارتش بعثی صدام به ایران حمله می کند. پسران طوبا باید به ارتش ملحق شوند اما طوبا جنگیدن با خمینی را برای فرزندانش حرام می کند و ... شخصیت طوبی ، داستان زندگی خود را در مسیر پیاده روی اربعین از بصره تا کربلا برای نوه هایش تعریف می کند. متن داستان این کتاب ۴۰ گام دارد و در هر گام با دستمایه قرار دادن داستان زمان حال طوبا و پیاده روی او به سمت کربلا با رجوع به گذشته، نوجوانی، جوانی و میان سالی او که در بر دارنده حال و هوای بخش هایی از تاریخ معاصر دو سرزمین ایران و عراق است روایت می شود. کرایه کتاب،2000 تومان تعداد صفحات📚296📚
هدایت شده از کتابویچ
با توجه به تغییر مکان کتابویچ به مرکز فرهنگی دلسا(جنب سینما استقلال) امکان مراجعه حضوری و بازدید از کتابخانه فراهم است(در حال حاضر در‌ روزهای محدود😅 و انشالله بزودی هر روزه😊) امکان ورود و بازدید مستقیم برای کودکان و بانوان🧕👧🧒 امکان مراجعه و تحویل حضوری سفارشها ✅درب مرکز✅ برای آقایان🧔 روزهای دوشنبه صبح ☀️ ساعت ۹ الی ۱۱ چهارشنبه عصر 🌤ساعت ۵:۳۰ الی ۷:۳۰ در خدمت شما هستیم📚😍 📣📣📣 از این تاریخ به بعد تحویل و بازگشت کتاب‌ها از مرکز ناصرخسرو انجام نخواهد شد.❌❌❌ ✅✅✅ سفارشات شما در روزهای 🌈دوشنبه و چهارشنبه 🌈 ارزیابی و آماده خواهد شد 📣📣📣جهت تعجیل در آماده سازی و ارسال سفارشات😊 هنگام انتخاب کتاب های دلخواه😍📚 چند کتاب جایگزین به ترتیب اولویت انتخاب کنید تا درصورت ناموجود بودن برخی گزینه ها، سریعتر جایگزین و ارسال گردد.☺️📚
این همه تلق و ملق داستانی پر از عواطف انسانی😊 وحس مسیولیت در برابر مشکلات دیگران😍 روزی روزگاری پشت کوه بازاری بود و توی بازار، یک بز،🐐 آش شله قلمکار می پخت و می فروخت. در همسایگی دکان بز، درختی🌳 بود تنها و غرغرو که مرتب سر بز غر می زد😬 که چه طور با سروصدا بخوابد و با بوی چربی آش بیدار شود. اما بز برای این موضوع راه حل خوبی پیدا می کند که هم درخت از تنهایی بیرون بیاید و دست از غرغر کردن بردارد و هم مشتری هایش را از دست ندهد.👌🤩 کرایه کتاب 1000تومان تعداد صفحات 📚 24 📚 کانالی‌برای‌معرفی‌وکرایه‌کتاب📚در‌شهرخرم‌آباد وباشرایط‌ ویژه،برای‌شهرهای‌دیگر ادمین‌مشاوره‌کتاب: @Z_Monazami ادمین‌سفارش‌کتاب: @Velayat313fq لینک‌کانال‌درایتا: https://eitaa.com/ketabvich لینک‌کانال‌در‌تلگرام: https://t.me/ketabvich
تحلیل تربیتی کتاب "این همه تلق و ملق " کتاب «این همه تلق و ملق» داستان یک دوستی است با درونمایه روانشناسی و عاطفی. درختی تنهاست. کسی با او حرف نمی زند. از بلندی و محکمی و سایه خنک او تعریف نمی کند. کسی به او اهمیت نمی دهد در عوض همه به بز و آش خوشمزه او توجه دارند. نویسنده با شگردی تازه و نو، موضوع نیاز افراد را به دوستی و مورد توجه بودن بیان می کند. فضای داستان یک فضای سنتی – قدیمی ایرانی است. زبان داستان آهنگین و شعر گونه است با واژه های عامیانه صمیمی که در خور گروه سنی است و از آن لذت می برد. بزی وقتی صدای غرغر درخت را نشنید، مثل سگ قصاب، گربه نجار و ... نگفت: «چه بهتر!». او از سکوت درخت حدس زد که احتمالا مشکلی وجود دارد. بُزی هنگام صحبت با درخت به مشکل او ( نیاز به توجه) پی برد. او برای حل این مشکل، دنبال راهی بود که بتواند بقیه را دور درخت جمع کند. چند نیمکت سفارش داد تا مشتریانش در زیر سایه درخت روی نیمکت‌ها بنشینند و آش بخورند. با این خلاقیت او توانست نه تنها مشکل درخت را برطرف کند، بلکه این وضعیت را تبدیل به فرصتی برای رونق کسب‌و‌کارش کرد. به نظر شما اگر بزی مانند بقیه به غرغرنکردن درخت اهمیت نمی‌داد، چه اتفاقی می‌افتاد؟
تنها گریه کن📣معرفی مجدد یک کتاب فوق العاده👌 در این کتاب، تصویری کوتاه و مختصراما پر معنا از یک عمر زندگی و فرمانبری و ولایت‌پذیری زنی را می‌خوانید که فرزندش را فدای پابرجا ماندن و استقلال این سرزمین نمود و خودش نیز در راه اسلام و انقلاب از هر چه در توان داشت فروگذار نکرد. 🌀 بخشی از این کتاب به مبارزات انقلابی خانم منتظری در قم و تهران می‌پردازد و نمایی کلی از سیمای زنی مجاهد را نشان می دهد که نقشی پررنگ و ستودنی در پیرزوی انقلاب داشت. 🌀 بخش دوم کتاب به خاطرات مادر از زمان جنگ اختصاص دارد و شهادت فرزند دلبندش محمد و همچنین فعالیت‌های این مادر برومند پس از جنگ و مشارکت‌های سازنده‌اش در کارهای خیر مردمی و اجتماعی. کرایه کتاب 3000تومان تعداد صفحات 📚 264 📚
🌀بریده‌هایی از کتاب ✴️کار که برای خدا باشه، دیگه آشپزخونه و خط مقدم نداره. قیچی قندشکنی و چرخ خیاطی و کارد آشپزخونه هم با اسلحه فرقی نمی‌کنه. ✴️ یک‌بار برای نماز صبح خواب ماند. نور آفتاب از لای پنجره اتاق خورده بود توی صورتش، و چشم‌هایش را باز کرده بود. با صدای گریه‌اش خودم را رساندم توی اتاق. نشسته بود میان رختخوابش و با گریه، پشت سر هم می‌گفت: «چرا بیدارم نکردید؟ نمازم قضا شد، خوب شد؟» حالا مگر جرئت داشتم بگویم مادر اصلا هنوز نماز برای تو واجب نیست. فقط قول دادم از آن به بعد یادم نرود صدایش بزنم.😭 ✴️ سفارش می‌کردند این بار محمد خواست برود، جلودارش باشم. یک کلام گفتم: «این‌همه سال پای روضه امام حسین فقط گریه کردیم، بچه‌های آقا عزیز نبودن؟ یه عمر فقط به زبون گفتیم حسین؟ پای جون خودمون و بچه‌هامون وسط باشه و بازم بگیم حسین جان زندگی ما به فدات، شرطه. محمد هم خودش می‌دونه. بخواد بره، من سر راهش نمی‌ایستم؛ من کنار محمدم.»😇