70143_336.pdf
3.17M
📥 #دانلود_کتاب
📔 #انسان_دویست_و_پنجاه_ساله
🖌 نویسنده: حضرت #آیتالله_خامنهای
📌بیانات مقام معظم رهبری دربارهی زندگی سیاسی_ مبارزاتی ائمه معصومین
#مذهبی
#سیاسی
#سیره_معصومین
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
Ta Khoda Rahi Nist 04.mp3
1.07M
#داسـتان_شـب
🎧 گـوش کنیـد
📚 کتاب جـذاب و شنیـدنی
تا خدا راهی نیست
"چهل حدیث قدسی"
🎙 باصدای: دکتر مهدی خدامیان
🌀 پارت چهارم
#کتاب_صوتی
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#حدیث_روز
🔘امام رضا علیه السلام: إنّ العبدَ إذا اختارَهُ اللّهُ عزّ وجلّ لاُمورِ عبادِهِ شَرحَ صَدرَهُ لذلكَ ، وأودَعَ قلبَهُ يَنابِيعَ الحِكمةِ، وألْهَمهُ العِلمَ إلهاما ، فلَم يَعْيَ بعدَهُ بجوابٍ ولا يَحيرُ فيهِ عنِ الصّوابِ .
◾️هرگاه خداوند عز و جل بندهاى را براى [اداره ]امور بندگانش برگزيند براى اين امر به او شرح صدر عطا مىكند، چشمههاى حكمت را در دلش جارى مىسازد و به او علم و دانش الهام مىفرمايد كه از آن پس، از پاسخ هيچ چيز درنمىماند و در يافتن راه درست سرگردان نمىشود.
📚 #کافی : ج ۱ ص ۲۰۲ ح ۱ .
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
4_300387835133822771.pdf
7.21M
📥 #دانلود_کتاب
📔 #روانشناسی_عمومی
📌 مبانی روانشناسی و مفاهیم اساسی
🖌 نویسنده: هیت مولفان
#روانشناسی
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
4_5776384426439083716.pdf
1.35M
📥 #دانلود_کتاب
📔 در و صدف
🖌 نویسنده: محمد شجاعی
📌بحثی دینی _ اجتماعی و #سیاسی درمورد #حجاب
#مذهبی
#عفاف
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
عاشورا پژوهی.pdf
1.33M
📥 #دانلود_کتاب
📔 #عاشورا پژوهی
🖌 نویسنده: محمد حسینزاده
#مذهبی
#پژوهش
#واقعه_کربلا
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
فهرست اولویت های پژوهش بقیع.pdf
444.5K
📥 #موضوعات_پژوهشی
📔 اولویتهای #پژوهشی درباره #قبرستان_بقیع
🖌 سازمان حج و زیارت
📌ویژه دانشجویان و طلاب پژوهشگر
#مذهبی
#بقیع
#پژوهش
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
da.pdf
9.64M
📥 #دانلود_کتاب
📔 #دا خاطرات سیده زهرا حسینی
🖌 نویسنده: سیده اعظم حسینی
#رمان
#رمان_دا
#خاطرات
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
4_6003446097404495029.pdf
1.79M
📥 #دانلود_کتاب
📔 #مردی_در_تبعید_ابدی
بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی صدرالمتالهین
🖌 نویسنده: نادر ابراهیمی
#ملاصدرا
#داستان
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
4_5823701844915915709.mp3
16.23M
🔉 #مستند_صوتی_شنود
قسمت 2⃣
* ادامه داستان....
* عنایتی که در کودکی شامل حالم شد
* نذر مادرم
* نیاتی که داشتم را می دیدم.
* ارزش هر عمل را نشانم می دادند
* احساس بر شکستگی به من دست می داد
* صفر هایی که در کارنامه عمل ردیف می شد
* اعمالی که فکرش را نمی کردم ارزشمند باشد را از من خریدند.
* نظام اعمال وملکوت آن را می دیدم.
* عنایتی که حضرت زهرا سلام الله علیها به من کردند
* جانی که حفظ کردم، جانم حفظ شد.
* ماجرای همسرم واتفاق عجیبی که افتاد
* هیچ عمل خالصی نداشتم
* مثالی جالب برای عمل خالصانه
* شرمندگی که سراسر وجودم را فرا گرفته بود.
* دغدغه ای که خدا از من خرید.
* اگر دوست داشته باشی امام زمان را یاری کنی، در زمره ی یاران حضرتی.
* چه شد که برگشتم.
#شنود
#کتاب_صوتی
#استاد_امینی_خواه
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═
﷽
📋✅لیست اطلاعات کانال جهت جستجوی سریع
#تلنگر
#استوری
#معرفی_کتاب
#نوای_عاشقی
#دانلود_کتاب
#دانلود_مقاله
#دانلود_جزوه
#کتاب_صوتی
#نکات_تربیتی
#نکات_پژوهشی
#یک_جرعه_کتاب
#دانلود_نرم_افزار
#روش_نویسندگی
#یک_دقیقه_مطالعه
#کارگاهمقالهنویسی
🔵موضوعات کتب موجود:
#حقوقی
#سیاسی
#مذهبی
#تفسیر
#منطق
#اصول
#کودک
#اخلاقی
#حجاب
#فلسفه
#عرفان
#احادیث
#فقه
#تاریخ
#رمان
#داستانی
#سفرنامه
#زندگینامه
#روانشناسی
#نهج_البلاغه
#علوم_قرآنی
#علوم_حدیث
#دفاع_مقدس
#استاد_شجاعی
#شهید_مطهری
#علامه_مصباح
#سیمین_دانشور
#جلال_آل_احمد
#نمایش_رادیویی
#سیره_معصومین
🔴 مطالب ویژه:
🔸شنبهها: #شرح_حکمت نهج البلاغه
🔹یکشنبهها: #کتابشناسی
🔸دوشنبهها: #نکات_پژوهشی_تربیتی_اخلاقی
🔹سشنبهها: #درس_اخلاق_رهبر
🔸چهارشنبهها: #کلیپ_تصویری
🔹پنجشنبهها: #سخن_بزرگان #نمایش_رادیویی
🔸جمعهها: #حدیث_روز #مستند_صوتی
🔹هروزه: #داستان_شب
#رمان_آنلاین
⚫️ عناوین ویژه:
#عمار_حلب
#قصه_دلبری
#صدای_کربلا
#بدون_تو_هرگز
#دمشق_شهر_عشق
#مستند_صوتی_شنود
#کفشهای_ماهیگیر
#کتاب_صوتی_هفتگی
#سه_روایت_از_یک_مرد
#یک_دقیقه_حرف_حساب
#نمایش_رادیویی_سووشون
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
Ta Khoda Rahi Nist 05.mp3
1.07M
#داسـتان_شـب
🎧 گـوش کنیـد
📚 کتاب جـذاب و شنیـدنی
تا خدا راهی نیست
"چهل حدیث قدسی"
🎙 باصدای: دکتر مهدی خدامیان
🌀 پارت پنجم
#کتاب_صوتی
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#نهج_البلاغه
حکمت3⃣ : نکوهش #بخل و #ترس و #فقر
🌼 وَ قَالَ (علیه السلام): الْبُخْلُ عَارٌ، وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ، وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ [حَاجَتِهِ] حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ.
🌼 امام عليه السّلام فرموده است:
🔹بخل و تنگ چشمى ننگ است(چون مردم بخيل را بر اثر دلبستگى او به كالاى دنيا سرزنش مىنمايند)
🔸و ترسو بودن نقص و كاستى است (زيرا رسيدن به مقام فرع بر شجاعت و دلاورى است)
🔹و تنگدستى زيرك را از (بيان) حجّت و دليلش گنگ و لال مىگرداند (همانطورى كه توانگرى پست و نادان را گويا مىسازد)
🔸و بينوا و بى چيز در شهر خود غريب است (كسى با او آمد و شد نمى كند).
#شرح_حکمت
#حکمت_سوم
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
hkhmt_3_nhj_lblgh.mp3
3.22M
🎧 گوش کنید
📻 #شرح_صوتی_نهجالبلاغه
🔷 حکمت 3⃣
🎙 استاد محمدی شاهرودی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
#شرح_صوتی
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
4_5778238018359920143.pdf
4.18M
📥 #دانلود_کتاب
📔 #معارف_قرآن (۱-۳)
خداشناسی، کیهان_شناسی، انسان شناسی
🖌 نویسنده: علامه محمدتقی مصباح
📌 سه جلد در یک مجلد
#خداشناسی
#انسان_شناسی
#کیهان_شناسی
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
#U0645#U0642#U062f#U0645#U0647#U200c#U0627#U06cc #U0628#U0631 #U062c#U0647#U0627#U0646#U200c#U0628#U06cc#U0646#U06cc #U0627#U0633#U0644#U0627#U0645#U06cc 1-#U0627#U0646#U0633#U0627#U0646 #U0648 #U0627#U06cc#U0645#U0627#U0646.pdf
1.71M
📥 #دانلود_کتاب
📔 انسان و ایمان
مقدمهای بر #جهان_بینی_اسلامی
🖌 نویسنده: شهید مرتضی مطهری
#انسان_و_ایمان
#شهید_مطهری
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
مقالات دایرةالمعارفی.pdf
719K
📥 #دانلود_مقاله
📔 روش تالیف مقالات دایرهالمعارفی
🖌 نویسنده: فاطمه نوذری
#دائرة_المعارف
🆔 @ketabyarr
🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
مربی یار.apk
22.29M
📲 #دانلود_نرم_افزار
🔍 #مربی_یار
✍ گروه فرهنگی و تبلیغی مهاجر
📣قابل توجه طلاب و مربیانی که علاقمند به کار #کودک و #نوجوان هستند!
♻️ #معرفی_برنامه
🔴 اولین برنامه تبلیغی جامع کودک ونوجوان در قالب:
🔹درسنامه، مسابقه، سوال، معما، داستان، شعر
🔸درسنامههای مناسبتی: محرم، رمضان، نیمه شعبان، نوروز، دهه فجر، غدیر، مبعث، فاطمیه
🔹درسنامهها در دو بخش #ابتدایی و #راهنمایی دستهبندی شدهاند.
🔸و روشهای تدریس و کلاسداری کودکان و نوجوانان
🔵 در موضوعات:
🔻عقاید (اصول و فروع دین)
🔻احکام
🔻اخلاقی
🔻سیاسی
🔻قرآن
🔻پیامبران
🔻اهل بیت
🔻شهدا و دفاع مقدس
📥دریافت مستقیم
https://talabeyar.ir/1397/06/morabiyar/
#درسنامه
#نرم_افزار
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═
﷽
🌐 #رمان_آنلاین
🌀 #بدون_تو_هرگز
◀️ قسمت: #اول
همیشه از پدرم متنفر بودم ...
مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه ... آدم عصبی و بی حوصله ای بود ... اما بد اخلاقیش به کنار ...
می گفت:
_دختر درس می خواد بخونه چکار؟ ...
نگذاشت خواهر بزرگ ترم تا چهارده سالگی بیشتر درس بخونه ... دو سال بعد هم عروسش کرد ...
اما من، فرق داشتم ... من عاشق درس خوندن بودم ... بوی کتاب و دفتر، مستم میکرد ... میتونم ساعتها پای کتاب بشینم و تکان نخورم ...
مهمتر از همه، میخواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگی و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم ...چند سال که از ازدواج خواهرم گذشت ... یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد ... به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی ...
شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوری بود ... یه ارتشی بداخلاق و بی قید و بند ... دائم توی مهمونیهای باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت میکرد ...
اما خواهرم اجازه نداشت، تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره ... مست هم که میکرد، به شدت خواهرم رو کتک میزد ...
این بزرگ ترین نتیجه زندگی من بود ...
مردها همه شون عوضی هستن ... هرگز ازدواج نکن ...
هر چند بالاخره، اون روز برای منم رسید ... روزی که پدرم گفت ...
_هر چی درس خوندی، کافیه ...
موقع خوردن صبحانه، همون طور که سرش پایین بود ...
با همون اخم و لحن تند همیشگی گفت: _هانیه دیگه لازم نکرده از امروز بری مدرسه ...
تا این جمله رو گفت، لقمه پرید توی گلوم ... وحشتناک ترین 😢حرفی بود که می تونستم اون موقع روز بشنوم ... بعد از کلی سرفه، در حالی که هنوز نفسم جا نیومده بود ...
به زحمت خودم رو کنترل کردم و گفتم ...
_ولی من هنوز دبیرستان ...
خوابوند توی گوشم ...
برق از سرم پرید ... هنوز توی شوک بودم که اینم بهش اضافه شد ...
- همین که من میگم ... دهنت رو میبندی میگی چشم... درسم درسم ... تا همین جاشم زیادی درس خوندی ...
از جاش بلند شد ...
با داد و بیداد اینها رو میگفت و میرفت ... اشک توی چشم هام حلقه زده بود ... اما اشتباه میکرد، من آدم ضعیفی نبودم که به این راحتی عقب نشینی کنم ...از خونه که رفت بیرون ... منم وسایلم رو جمع کردم و راه افتادم برم مدرسه ...
مادرم دنبالم دوید توی خیابون ...😥
- هانیه جان، مادر ... تو رو قرآن نرو ... پدرت بفهمه بدجور عصبانی میشه ... برای هر دومون شر میشه مادر ... بیا بریم خونه ...
اما من گوشم بدهکار نبود ... من اهل تسلیم شدن و زور شنیدن نبودم ...
به هیچ قیمتی ...
چند روز به همین منوال میرفتم مدرسه…
پدرم هر روز زنگ میزد خونه تا مطمئن بشه من خونهام … میرفتم و سریع برمیگشتم…
مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد …
تا اینکه اون روز، پدرم زودتر برگشت … با چشمهای سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون میزد…
بهم زل زده بود …
همون وسط خیابون حمله کرد سمتم …
موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو …
اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمیتونستم درست راه برم …
حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه… به زحمت میتونستم روی صندلیهای چوبی مدرسه بشینم …
هر دفعه که پدرم میفهمید بدتر از دفعه قبل کتک میخوردم …
چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم … اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود …
بالاخره پدرم رفت و پروندهام رو گرفت … وسط حیاط آتیشش زد …
هر چقدر التماس کردم😭 …
نمرات و تلاشهای تمام اون سالهام جلوی چشمهام میسوخت …
هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت…
اون آتش داشت جگرم رو میسوزوند …
تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم …
خیلی داغون بودم …
بعد از این سناریوی مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد…
اما هر خواستگاری میومد جواب من، نه بود…
و بعدش باز یه کتک مفصل …
علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش میاومد …
ولی من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم ترجیح میدادم بمیرم اما ازدواج نکنم.
تا اینکه مادر علی زنگ زد ...
⏯ ادامه دارد...
✍نویسنده: طاها ایمانی
از زبان همسر و فرزند #شهید_سید_علی_حسینی
#رمان
#عاشقانه
#شهیدمدافعحرم
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈