👌خرج زیارت کربلا ...
◾️قال الصادق علیه السلام : مَنْ زَارَهُ کَانَ اللهُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ حَوَائِجِهِ وَ کَفَاهُ مَا أَهَمَّهُ مِنْ أَمْرِ دُنْیَاهُ وَ إِنَّهُ یَجْلِبُ الرِّزْقَ عَلَی العُبدِ، وَ یُخلِفُ عَلَیهِ مَا یُنفِقُ.
🔸امام صادق علیه السلام می فرمایند : هر کس که او [= امام حسین علیه السلام] را زیارت کند ، خداوند در پی برآوردن نیاز هایش خواهد بود و از کارهای دنیا چیزهایی که برای او اهمیّت داشته را نیز بسنده می کند و به درستی که زیارت آن حضرت باعث کشش رزق بنده [= زائر] می شود و آن چه را که در راه این سفر خرج کرده است به او بر می گردد .
📚تهذیب الأحکام ج ۶ ، ص ۴۵
@keyfonas
👌حقِ کسی که به تو نیکی می کند ...
◾️امام سجّاد عليه السلام : أمّا حَقُّ ذِي المَعروفِ عَلَيكَ فَأن تَشكُرَهُ و تَذكُرَ مَعروفَهُ و تُكسِبَهُ المَقالَة الحَسَنَةَ و تُخلِصَ لَهُ الدُّعاءَ فيما بَينَكَ و بَينَ اللّه ِ ؛
🔸امام سجّاد عليه السلام :حق كسى كه بر تو نيكى مى كند ، اين است كه او را سپاس بگويى و نيكى اش را به زبان آورى و از وى به خوبى ياد كنى و ميان خود و خداوند برايش خالصانه دعا كنى .
📚الخصال ، ص ۵۶۸
@keyfonas
حکایتی زیبا🕊
تقريبا شصت سال قبل كه طفلي بودم، با مرحوم پدرم به عزم زيارت به كربلا مشرف شده بوديم. چون در آن زمان، هواپيما و ماشين مسافربري نبود، مردم با اسب و كجاوه به زيارت ميرفتند
در آن زمان مرسوم بود كه از هر شهري، مردم به صورت قافلهي دست جمعي به راه ميافتادند و در شبهاي جمعه كه زوار و اهل هر شهر به كربلا ميرسيدند، براي خود هييتي جداگانه تشكيل ميدادند و به سينه زني و عزاداري مشغول ميشدند.
هر نقطه از حرم و رواق و ايوان، به يكي از شهرستانها اختصاص داشت و چون اهل كرمانشاه خيلي به كربلا نزديكتر بودند و اغلب آنها با اهالي كربلا مربوط بودند و رفت و آمد داشتند، بهترين محل را (يعني حرم مطهر و اطراف آن را) مخصوص اهل كرمانشاه معين كرده بودند.
لذا از ساعت دوازده شب به بعد، سينه زدن و عزاداري كردن در حرم مطهر مخصوص زوار كرمانشاهي بود.در يكي از شبهاي جمعه، در حدود دو ساعت بعد از نصف شب، جمعي از اهالي كرمانشاه كه اتفاقا عدهي زيادي از متدينين نيز با آنها به زيارت مشرف شده بودند، در حرم جمع گشته و مشغول عزاداري شدند.غير از اين عده، احدي در حرم مطهر رفت و آمد نميكرد. وضع عجيبي بود!
رجال و متدينين و بزرگان اطراف حرم نشسته و در ميان آنها يعني دور ضريح مقدس، عدهاي مشغول سينه زدن بودند و سيد پيرمرد بزرگواري هم - كه خيلي مورد توجه مردم بود و صاحب نفس هم بود - مرثيه خوان آن دستهي سينه زني بود.ناگاه مرثيه خوان سكوت نمود و از سينه زنان فقط صداي زدن دستها به سينه، شنيده ميشد. در همان حال كه سكوت محض حرم مطهر را فراگرفته بود؛ ناگهان از ضريح مطهر صدايي حزين شنيده شد كه فرمود:
«يا خليل!» يعني اي دوست!
جمعيت يك مرتبه دستهايشان سست شده و نفسها در سينهها قطع گرديد و زمزمهها متوقف شد و همگي متوجه شدند كه اين صدا از كجا بلند شد.بار ديگر همين جملهي «يا خليل» شنيده شد و همگي فهميدند كه بدون ترديد اين صدا از ضريح مطهر آقا سيدالشهداء عليهالسلام است.
گويا همه سينه زنان انتظار داشتند كه بار ديگر اين صدا را كه به منزلهي معجزهاي بود، بشنوند.
ناگهان براي مرتبه ي سوم آن صدا از ضريح مطهر شنيده شده و جمعيت از هر سو خود را به طرف ضريح پرتاب نمودند. در همين بين سرپايي به شدت به پهلوي من رسيد و فورا غش كردم.
وقتي كه به هوش آمدم، خود را روي دست پدر مشاهده كردم كه با چشمهاي گريان به من مينگريست و چون ديد من به هوش آمدم و سالم هستم، صدا زد:
عزيزم! بگو ببينم تو چه ديدي؟
چرا به اين حال افتادي؟
گفتم: من در حرم متوجه سينه زدن جمعيت و زمزمهي گوشه و كنار حرم بودم، ناگاه صدايي از ميان ضريح شنيدم كه گفت: «يا خليل!» بار دوم كه اين جمله را شنيدم، ديدم تمام اين جمعيت متوجه ضريح طمهر گرديدند.اما مرتبهي سوم كه آن صدا از ضريح مطهر بلند شد،يك مرتبه ديدم جمعيت ازجاي خود كنده شدند و خود را به ضريح پرتاب نمودند، ولي ناگهان لگدي به پهلوي من خورد و ديگر چيزي نفهميدم.مرحوم پدرم گفت:
عزيزم ميداني كه گويندهي آن جمله و صدا، چه كسي بود؟
گفتم: نه.
گفت: او خود آقا اباعبدالله عليهالسلام بودند كه چون وضع اخلاص و عزاداري بيرياي آن جمع را به طور مخصوصي احساس كردند، ناگهان از شدت شوق، سه بار فرمودند: «اي دوست!» و اين كلمه اظهار تشكري از عزاداران بود.
اين قضيه را سيد عطاء الله شمس دولت آبادي نقل فرمودهاند
منبع.کتاب آثار و بركات حضرت امام حسين (ع)
@keyfonas