1⃣ اولین کسی که باید بهش راه پیدا کنم خودم هستم😉
2⃣ اولین کسی رو که باید بشناسم خودم هستم.😌
3⃣ اولین کسی که باعث مشکلات من میشه خودم هستم😳
4⃣ اولین کسی که باید تغییر بدم خودم هستم🌎
5⃣ اولین کسی رو که باید هدایت و راهنمایی کنم خودم هستم🙃
6⃣ اولین کسی که باید به آرامش برسه خودم هستم🍵
7⃣اولین کسی که باید هویت زیبا ازش بسازم خودم هستم 💌
✅ @rezvanehkhosraviii
❣به کائنات بگو:
نوبتی هم باشه نوبت منه😎
نوبت منه که به مراد دلم برسم
نوبت برنده شدن منه🤩
نوبت منه که طعم خوشبختی رو بچشم
نوبت شادیهای بی حدو مرز منه
نوبت پیروزیهای بزرگ منه💪💪
نوبت آروزهای منه
نوبت خوشبختی های بی حد و مرز منه💸
نوبت منه که کتاب ترجمه کنم و چاپ کنم
نوبت منه که به خواسته هام برسم🥳🥳
نوبت منه که کاری عالی با درآمدی عالی داشته باشم
نوبت منه که طعم آرامشو بچشم🍃🍃
@rezvanehkhosraviii
مدرسه خوشبختی💫
🔆چالش روز سوم ✔️مراقبه
🌱اینو گوش دادین ؟ یه نشونست برای تو حتما گوش کن و بهم وویس بده که گوش دادی برام خیلی مهمه ❤️
🌈سرخی تو از من، زردی من از تو
مرسوم ترین رسم این شب، برپا کردن آتش و پریدن از روی آن است. معمولا در این شب از بوته های خشکیده درختان تل های آتش درست می کردند و افراد خانواده هر کدام سه بار از روی آن ها می پریدند، و موقع پریدن معروف سرخی تو از من، زردی من از تو را زمزمه می کردند تا درد و بلاهای خود را درون آتش بریزند و سرخی و زیبایی آتش را بگیرند.
وقتی هم که آتش می سوخت و تمام می شد، یک نفر خاکستر را جمع می کرد و با خود به بیرون خانه می برد؛ در حین خروج از خانه بین او و دیگر اهالی خانه گفتگویی به این شکل صورت می گرفت:
کجا می روی؟
توی کوچه
چه می بری؟
درد و بلای اهل خانه
و آن شخص خاکستر های آتش را به جایی بیرون از خانه می برد و آن ها را خالی می کرد و زمانی که بر می گشت باز اهالی خانه از او سوال می کردند:
از کجا می آیی؟
از عروسی
چه آوردی؟
سلامتی و تن درستی
و به این صورت مراسم آتش بازی به خوبی و خوشی به سرانجام می رسید.
@rezvanehkhosraviii