eitaa logo
خیریہ کریم اهل بیت ﴿؏﴾
386 دنبال‌کننده
710 عکس
282 ویدیو
8 فایل
گدای کوی کریمیم و نان بهانه‌ی ماست💚یا حسن💚 #با_کریمان_کارها_دشوار_نیست نظرات پیشنهادات و انتقادات شما برای ما حائز اهمیت است. 🆔 @hadimaleki آدرس خیریه: مشیریه، خیابان سازمان آب، مسجد امام حسن مجتبی(ع)،خیریه کریم اهل بیت(ع)🔸️
مشاهده در ایتا
دانلود
این هفته یک راس گوسفند خریداری و ذبح شد و بین نیازمندان پخش شد. ده بسته معیشتی شامل روغن، برنج، رب، چایی، قند و ماکارانی هم توزیع شد✅ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ @imamhasan_com ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📊 گزارش کار خیریه در دی ۱۴۰۲ ✅ پرداخت ۳۷،۲۸۰،۰۰۰ تومان کمک هزینه معیشتی به خانواده های تحت پوشش ✅ انجام ۲ مورد تحقیقات ✅ ذبح ۲ رأس گوسفند ✅ توزیع معادل ۱۵ بسته ارزاق مواد غذایی ✅ تحویل یک عدد یخچال و یک کمد برای دو خانواده @kh_karimeahlebait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلبه فقیری که به لوسترهای حرم حضرت امیر المؤمنین عليه السلام در نجف اعتراض کرد و ثروت او از حد گذشت... فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى نقل کرده: یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه مىدارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب میبیند که آن حضرت به او مى فرماید: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو: *به آسمان رود و کار آفتاب کند* پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید!! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید: "سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند!" پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد. مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند!!  وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید: "این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید." مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود پرسید: چه خبر است؟ پاسخ شنید: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است! پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید! چون صیغه محرمیت جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند" طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: *به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند* *به آسمان رود و کار آفتاب کند* 📚 منبع: کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان @kh_karimeahlebait
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌸‌ طرفدار ضعیفان ✏️ رهبر انقلاب: امیرالمؤمنین نام مردم را می‏‌آورد، اما به معنای حقیقی کلمه طرفدار مردم و ضعفا بود. توجه به ضعفا، قدرت و قاطعیت در مقابل زورگویان و ناحق‌‏طلبان و بهره‌‏مندی کم از منابع اموال عمومی، خصوصیات دیگر امیرالمؤمنین است. ۱۳۸۰/۱/۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از هادی مالکی
YEKNET.IR - sorood - milad imam ali 1401 - banifatemeh.mp3
12.45M
🌺 (ع) 💐ای حضرت معشوق 💐ای حضرت دلدار 🎤 سید مجید بنی فاطمه @kh_karimeahlebait
هدایت شده از هادی مالکی
مداحی آنلاین - ناد علی یاد علی - بنی فاطمه.mp3
4.64M
🌺 (ع) 💐ناد علی یاد علی 💐دستم و امداد علی 🎙 سید مجید بنی فاطمه ♨️ @kh_karimeahlebait
هدایت شده از هادی مالکی
مداحی_آنلاین_منی_که_از_تولدم_محمود_کریمی.mp3
8.01M
🌺 (ع) 💐منی که از تولدم 💐تو کشوری بزرگ شدم 🎙 محمود کریمی @kh_karimeahlebait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا