⚫️ و بَشِّرِ الصَّابِرينَ الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
▪️جانباز گرانقدر جناب آقای کاظم یارمحمدی
رحلت برادر عزیزتان رزمنده و پاسدار پیشکسوت آقاقدیریارمحمدی همهی دوستان و همرزمان را در بهت فرو برد.
از عنفوان جوانی ایثار و رشادت: از عضویت در بسیج تا حضور در گردان های تخصصی توپخانه، از جبهه جنوب در دفاع مقدس تا جبهه کردستان در سالهای پس از جنگ، و خدمت در عرصه های فرهنگی و جهادی ...، رضوان الله علیه و حشره الله مع الشهدا و الصدیقین.
این مصیبت را به شما و همسر محترمه آنمرحوم سرکار خانم آشوری و فرزندان و همه منتسبان تسلیت می گویم و از خداوند متعال علو درجات آن فقید سعید و اجر و صبر بازماندگان را خواستارم.
✍️سرهنگ پاسدار حسین رضائی فرمانده سپاه ناحیه محلات
امام حسن عسگری ( ع ) خطاب به حضرت مهدی (عج) فرمودند:
➖ فرزندم !
گویا میبینم آن لحظهای را که نصرت خدا نازل شده و فرجت فرا رسیده است... آن روز دوستانت مثل رشتهای از مروارید در دو سوی گردنبند پیرامون تو صف میکشند، انگار صدای دستها را که در کنار حجرالاسود با تو بیعت میکنند میشنوم.. آن هنگام است که صبح حقیقت
می دمد و شب باطل به پایان میرسد، و خداوند به دستان تو کمر طغیان را در هم میشکند و راه و رسم ایمان را اعاده میکند..
➖ حتی کودک در گهواره آرزو میکند که برخیزد و نزد تو بیاید، حتی وحوش صحرا مایلند که راهی به جوار تو داشته باشند، دنیا با دستان تو از بهجت و شادمانی به تپش میافتد و شاخههای درخت عزّت با تو خرم و سرسبز میشود،
پایههای حق در جایگاه خود مستقر میشوند و آنها که از دین گریختهاند به آشیانه خود باز میگردند
➖ ابرهای پیروزی سیلآسا بر تو می بارند . همه دشمنان هلاک و همه دوستان پیروز می شوند،
و در روى زمين هیچ جبار ستمگر و هیچ منكر ناسپاس و هیچ دشمن كينهتوز و هیچ معاند بدخواهی باقى نخواهد ماند .
کمال الدین جلد ۲ صفحه ۴۴۸
🌏 @khabar_basij_mahallat
⬛️پیام تسلیت فرمانده سپاه روح الله استان مرکزی در پی درگذشت جانباز سرافراز «قدیر یارمحمدی »
◾️بسم الله الرحمن الرحیم
◾️إنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
▪️عروج آسمانی جانباز سرافراز و پاسدار رشید اسلام کربلایی«قدیر یارمحمدی» موجب تأثر و اندوه فراوان گردید.
▪️مجاهدتهای ماندگار آن ایثارگر مخلص در پاسداری از انقلاب و دفاع از استقلال و امنیت ملت ایران به ویژه در هشت سال دفاع مقدس همواره الهام بخش و برای مردم شریف استان مرکزی و شهرستان محلات موجب افتخار مضاعف بود.
▪️اینجانب نام، یاد و آرمانهای بلند آن جانباز سرافراز و خستگیناپذیر را گرامی میدارم و از درگاه خدای رحمان برای او حشر با شهدای کربلا و برای بازماندگان، داغدیدگان و همرزمان مکرم وی صبر در مصیبت و توفیق توأم با پاداش الهی طلب میکنم.
📝سرتیپ دوم پاسدار محسن کریمی
فرمانده سپاه روح الله و دبیر کل کنگره ملی نقش امام خمینی(ره) در دفاع مقدس و ۶۲۰۰ شهید استان مرکزی
🌷شادی روح جانباز سرافراز «قدیر یارمحمدی » فاتحه و صلوات🌷
#پنجشنبههای_شهدایی
🔶 برپایی (میز کتاب) با موضوع سیره و سبک زندگی شهدا در گلزار شهدا توسط خواهران. کتاب ها به صورت امانی در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.
مرحله استانی سومین رویداد تولید محتوای دیجیتال بسیج در استان مرکزی از ۱۲ لغایت ۱۴ آبانماه در سه عرصه پویا نمایی، بازیهای تلفن همراه و نرم افزارهای تلفن همراه برگزار شد.
که در این رویداد و با نظرات تخصصی هیات داوران در بخش پویا نمایی تیم بسیجیان شهرستان محلات با کسب رتبه اول پویانمایی در سومین رویداد استانی دیجیتال بسیج انتخاب و به مرحله کشوری راه یافتند.
که این موفقیت را به بسیجیان گردان فضای مجازی شهرستان محلات تبریک عرض می نماییم.
*قرارگاه فضای مجازی سپاه شهرستان محلات
فردی به دوستش گفت:
خبر داری که فلانی
درباره ات چقدر غیبت کرده ؟
دوست گفت:
او تیری را به سویم پرتاب کرد
که به من نرسید، تو چرا آن را برداشتی
و در قلبم فرو کردی ؟
سبب نقل کینه و دشمنی ها نباشیم...
♦️@khabar_basij_mahallat
⚫️ إنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
▪️خانواده محترم شهید والامقام حسین مسیحی
مصیبت درگذشت پدرگرامی تان حاج علی اکبر مسیحی والد شهید عزیز حسین موجب تألم گردید.
تخلق به مهر و مدارا و انصاف در کاسبی و تربیت و تقدیم فرزندانی در مکتب ایثار و شهادت، صحیفه ی آن مرحوم را پرنور نمایان نموده است. از خداوند متعال حشر آن فقید سعید با فرزند شهیدش و اجر و صبر بازماندگان را خواستارم.
✍️سرهنگ پاسدار حسین رضائی فرمانده سپاه ناحیه محلات
__
🌷بسیجی شهید حسین مسيحي فرزند حاج علیاکبر متولد 1336 در محلات، شهادت: 2 فروردین 1361 جبهه شلش، عملیات فتح المبین.
عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند
تمام روزها روزه بود.
در حال اعتکاف.
از خلق الله بریده بود.
صبح به صیام و شب به قیام.
زاری و تضرع به درگاه او
شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو خدا را ز یارت خواهی کرد*
عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت...
میگوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد،
*قصد فروش آنرا داشت...*
به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و
می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی
*پیرزن می گفت:نمی شه۶ ریال بخرید؟*
مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد.
پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار
می چرخید و همه همین قیمت را می دادند.
*بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود.*
مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال
می فروشم، خرید دارید؟
*مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟*
پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود!
مسگر دیگ را گرفت و گفت:
این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی،
*امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!!*
پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!!
مسگر گفت: ابداً
دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!!
پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد.
*من که ناظر ماجرا بودم
و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند
*آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!!*
مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!!
*من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد،
من دیگ نخریدم...*
از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که
*ندایی با صدای بلند گفت:*
با
*چلّه گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!!*
دست افتاده ای را بگیر و بلند کن،
ما خود به زیارت تو خواهیم آمد
@khabar_basij_mahallat