eitaa logo
عطرلاله محلات
1.8هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
127 فایل
﷽ 🎤خدمات گسترده بسیج راهنرمندانه به آگاهی عموم برسانید.(امام خامنه‌ای مدظله العالی) ✍شرط شهید شدن،شهید بودن است۹۵/۰۲/۱۴حاج قاسم سلیمانی؛ ✔ماپشتیبان وحامی خدمت رسانی جهادی همراه باروحیه انقلابی می باشیم 🌷گرامی باد،یادوخاطره شهدای گرانقدر شهرستان محلات🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬛️پیام تسلیت فرمانده سپاه روح الله استان مرکزی در پی درگذشت جانباز سرافراز «قدیر یارمحمدی » ◾️بسم الله الرحمن الرحیم ◾️إنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ▪️عروج آسمانی جانباز سرافراز و پاسدار رشید اسلام کربلایی«قدیر یارمحمدی» موجب تأثر و اندوه فراوان گردید. ▪️مجاهدت‌های ماندگار آن ایثارگر مخلص در پاسداری از انقلاب و دفاع از استقلال و امنیت ملت ایران به ویژه در هشت سال دفاع مقدس همواره الهام بخش و برای مردم شریف استان مرکزی و شهرستان محلات موجب افتخار مضاعف بود. ▪️اینجانب نام، یاد و آرمان‌های بلند آن جانباز سرافراز و خستگی‌ناپذیر را گرامی می‌دارم و از درگاه خدای رحمان برای او حشر با شهدای کربلا و برای بازماندگان، داغ‌دیدگان و همرزمان مکرم وی صبر در مصیبت و توفیق توأم با پاداش الهی طلب می‌کنم. 📝سرتیپ دوم پاسدار محسن کریمی فرمانده سپاه روح الله و دبیر کل کنگره ملی نقش امام خمینی(ره) در دفاع مقدس و ۶۲۰۰ شهید استان مرکزی 🌷شادی روح جانباز سرافراز «قدیر یارمحمدی » فاتحه و صلوات🌷
به مناسبت یوم الله ۱۳ آبان و روز دانش آموز وصیت نامه شهدای دانش آموز شهرستان محلات، بین زائرین گلزار شهدا توسط خواهران توزیع شد.
🔶 برپایی (میز کتاب) با موضوع سیره و سبک زندگی شهدا در گلزار شهدا توسط خواهران. کتاب ها به صورت امانی در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.
مرحله استانی سومین رویداد تولید محتوای دیجیتال بسیج در استان مرکزی از ۱۲ لغایت ۱۴ آبان‌ماه در سه عرصه پویا نمایی، بازی‌های تلفن همراه و نرم افزارهای تلفن همراه برگزار شد. که در این رویداد و با نظرات تخصصی هیات داوران در بخش پویا نمایی تیم بسیجیان شهرستان محلات با کسب رتبه اول پویانمایی در سومین رویداد استانی دیجیتال بسیج انتخاب و به مرحله کشوری راه یافتند. که این موفقیت را به بسیجیان گردان فضای مجازی شهرستان محلات تبریک عرض می نماییم. *قرارگاه فضای مجازی سپاه شهرستان محلات
فردی به دوستش گفت: خبر داری که فلانی درباره ات چقدر غیبت کرده ؟ دوست گفت: او تیری را به سویم پرتاب کرد که به من نرسید، تو چرا آن را برداشتی و در قلبم فرو کردی ؟ سبب نقل کینه و دشمنی ها نباشیم... ♦️@khabar_basij_mahallat
📖 دوره دوم درس هایی از نهج البلاغه توسط حجت الاسلام والمسلمین دکتر ربانی امام جمعه محترم شهر محلات ۹ آبان الی ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ هر هفته یکشنبه ها ساعت ۱۸:۳۰ سالن همایش شهید سلیمانی سپاه محلات
⚫️ إنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ ▪️خانواده محترم شهید والامقام حسین مسیحی مصیبت درگذشت پدرگرامی تان حاج علی اکبر مسیحی والد شهید عزیز حسین موجب تألم گردید. تخلق به مهر و مدارا و انصاف در کاسبی و تربیت و تقدیم فرزندانی در مکتب ایثار و شهادت، صحیفه ی آن مرحوم را پرنور نمایان نموده است. از خداوند متعال حشر آن فقید سعید با فرزند شهیدش و اجر و صبر بازماندگان را خواستارم. ✍️سرهنگ پاسدار حسین رضائی فرمانده سپاه ناحیه محلات __ 🌷بسیجی شهید حسین مسيحي فرزند حاج علی‌اکبر متولد 1336 در محلات، شهادت: 2 فروردین 1361 جبهه شلش، عملیات فتح المبین.
📖 دومین جلسه (دوره دوم)درس هایی از نهج البلاغه توسط حجت الاسلام والمسلمین دکتر ربانی امام جمعه محترم شهر محلات عصر امروز در سالن جلسات شهید سلیمانی سپاه محلات برگزار شد. 🔹 پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه محلات 🔸سپاه ناحیه محلات
عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند تمام روزها روزه بود. در حال اعتکاف. از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام. زاری و تضرع به درگاه او شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو خدا را ز یارت خواهی کرد* عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت... می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، *قصد فروش آنرا داشت...* به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی *پیرزن می گفت:نمی شه۶ ریال بخرید؟* مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. *بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود.* مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم، خرید دارید؟ *مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟* پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، *امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!!* پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!! مسگر گفت: ابداً دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. *من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند *آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!!* مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!! *من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم...* از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که *ندایی با صدای بلند گفت:* با *چلّه گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!!* دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد @khabar_basij_mahallat