eitaa logo
خبرگ
4.3هزار دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
100 فایل
♻️گلچین اخبار اردکان، میبد و استان یزد 📢 💠طرفدار انقلاب، بیزار از چپ و راست ❌️بدون تعصب و نگاه جناحی ✅️انعکاس اخبار محلی ✍️🏼آخرتم را فدای دنیای کسی نمیکنم 📲ارتباط با ما و ارسال سوژه ها: @JavanEnghelabi313 متعهد به محفوظ ماندن اطلاعات ارسال کننده
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️دستگیری زن توزیع کننده موادمخدر در اردکان فرمانده انتظامی شهرستان اردکان: 🔹با اعلام گزارش‌هایی از شهروندان در خصوص فعالیت فردی در یکی از محله‌های شهرستان در امر تهیه و توزیع موادمخدر، پس از انجام تحقیات مقدماتی مشخص شد خانمی اقدام به توزیع موادمخدر در سطح شهرستان می‌کند. 🔹 در بازرسی از محل فعالیت این فرد مقداری موادمخدر و آلات و ادوات توزیع و مصرف کشف که در این خصوص پرونده تشکیل و متهمه جهت سیر مراحل قانونی به دستگاه قضائی معرفی شد./اردکان خبر •┈•••═❁🏴ا🇮🇷ا🏴❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾بزرگترین رسانه ایتایی استان یزد✾
امروز مردم ایران آرزوی دلار 8000 و سکه 5 میلیون تومانی رو دارند اما سالها قبل از همین دروغ های انتخاباتی ترسیدند به یک بی تدبیر رای دادند و اکنون همان دروغ ها آرزویشان شده/وطن امروز •┈•••═❁🏴ا🇮🇷ا🏴❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾بزرگترین رسانه ایتایی استان یزد✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ مخرب تر از زلزله 3 تا بچه سه قلو رفتن خونه زن همسایه که بازی کنن ...مادر ۳قلوهام تو کوچه با زن همسایه مشغول صحبت کردن بوده و به زن همسایه میگه نزار برن داخل زن همسایه گفته چکارشون داری بزار برن بازی کنن. بعد دوساعت توکوچه نشستن رفته داخل با این صحنه مواجه شده حالا رفته شکایت کرده😂 زلزله اینقدر خرابی به بار نمیار که اینها سر خونه و وسایل اوردن!!!😂 منبع/هادرون •┈•••═❁🏴ا🇮🇷ا🏴❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾بزرگترین رسانه ایتایی استان یزد✾
دیدار کادر با نماینده محترم مردم شریف اردکان آقای دکتر دشتی ٢۴مهر١٣٩٩ •┈•••═❁🏴ا🇮🇷ا🏴❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾بزرگترین رسانه ایتایی استان یزد✾
بسم الله الرحمن الرحیم به اطلاع مؤمنین و اهالی محترم نماز جمعه می رساند، متأسفانه با توجه به مجدد بیماری کرونا، علی رغم رعایت حداکثری دستور العملهای بهداشتی در مصلی بزرگ امام خمینی رحمت الله علیه، بنابر مصوبه ستاد استانی مبارزه با کرونا، این هفته اردکان در تاریخ ۹۹/۷/۲۵ و و به ساحت مقدس رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم و امام حسن مجتبی علیه السلام در سطح شهر اقامه می گردد. ◀️ستاد نماز جمعه اردکان •┈•••═❁🏴ا🇮🇷ا🏴❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾بزرگترین رسانه ایتایی استان یزد✾
📍متن نامه وزیر بهداشت به رییس جمهوری برای بسته شدن جاده های از مسیرهای : تهران، کرج، ارومیه، مشهد و اصفهان ▪️لازم به ذکر است این یازدهمین نامه وزیر بهداشت در این خصوص در هفت ماه گذشته است! ▫️گویا این بار هم اقای روحانی مخالفت کردند و اقای نمکی‌توانست با نامه نگاری با یک مقام عالی رتبه موضوع را حل کند 👌 منبع/محرمانه •┈•••═❁🏴ا🇮🇷ا🏴❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾بزرگترین رسانه ایتایی استان یزد✾
📜ماجرای شهادت پیامبر اعظم (ص) از کتاب اسم او احمد است/جلد دوم در دست چاپ (قسمت اول) 🖋تألیف علی سپهری اردکانی ⚫️یک روز به اتفاق چند نفر از اصحاب به دیدار پیامبر رفتیم، پیامبر در کنار اتاق در بستر خوابیده بود، میان اتاق پرده‌ای کشیده شده بود که زنها در آن طرف پرده بودند. پیامبر که به علت شستشوی پاهایش کمی تبش پایین آمده بود، رو کرد به اصحاب و فرمود : کاغذی بیاورید و دواتی تا عهد نامه‌ای برای شما بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید. عمر با شنیدن این در خواست پیامبرگفت : «درد و بیماری بر پیامبر چیره شده است. این مرد هذیان می‌گوید. إن الرجل یهجر. شما که قران دارید، قران برای ما بس است». در این موقع زنها گفتند: این خواسته رسول خدا را برآورید، بگو، مگو شروع شد. زینب همسر رسول خدا گفت : آیا به پیامبر و فرمانش گوش نمی‌دهید که برای شما عهد نامه بنویسد. اما در کمال ناباوری دیدم اصحابی که ادعا داشتند از نزدیکترین یاران پیامبر هستند نه تنها کاغذ و دوات نیاوردند بلکه در حضور پیامبر با یکدیگر در مورد اجرای دستور پیامبر آن هم در این موقعیت حساس و برای نوشتن چیزی که بنا به فرموده پیامبر بعد از آن هرگز گمراه نشوید به جر و بحث پرداختند. این سخن چنان برای پیامبر سخت آمد که فرمود : برخیزید بروید. ( پاورقی ، نهایه الارب ج3 ص334) پیامبر که در روزهای آخر عمر نقشه‌های خود را بر آب می‌دید، نه سپاه اسامه حرکت کرد و نه بزرگان اصحاب از مدینه خارج شدند، حالا در آخرین لحظات زندگی به این فکر افتاد که با نوشتن عهد نامه یک سند کتبی برای امت بر جا بگذارد که بعد از او هرگز گمراه نشوند. اما باز هم بزرگان صحابه حاضر به اطاعت از پیامبر نشدند و حتی کلمه‌ای بر زبان جاری کردند که پیامبر مجبور شد عذر همه را بخواهد و بفرماید این زنها از شما بهتر هستند و آنها را از خانه بیرون نماید.( نهایه الارب ج3 ص 335) عبد الله بن عباس وقتی از خانه پیامبر بیرون آمد گفت : وای از این بدبختی و مصیبت که بواسطه اختلاف و گفتگوی بی مورد مانع این شدند که پیامبر چیزی مرقوم فرمایید. در میان زنها، فاطمه دختر پیامبر از همه غمگین‌تر و نگران‌تر بود، یک روز که برای دیدن پیامبر رفته بودم دیدم پیامبر قدحی از آب در کنارش گذاشته و دستش را در آب فرو می‌برد و بر صورت خود می‌گذارد تا از شدت تبش کاسته شود. حضرت فاطمه بیتابی می‌کردند، پیامبر چون بیتابی فاطمه را دید او را نزد خود خواند، و در گوش او چیزی گفت: فاطمه سخت گریست، بار دیگر پیامبر او را صدا زد و در گوش او حرفی زد، فاطمه با شنیدن آن خندید، این حرکت فاطمه و پیامبر مرا به تعجب وا داشت، من در آن لحظه صلاح نبود که علت این خنده و گریه را جویا شوم، بعد از رحلت پیامبر موضوع را پیگیری کردم، فهمیدم که عایشه از فاطمه علت این گریه و خنده را سؤال کرده و فاطمه گفته است: پیامبر (ص) نخستین بار به من فرمود : من از این بیماری از دنیا می روم که سخت گریستم و برای بار دوم به من گفت: تو نخستین کسی هستی که از خاندان من به من می‌پیوندی که من خندیدم. این هم برای من جالب بود که پیامبر در هنگام مرگ به تنها دخترش خبر پیوستن به خودش می‌دهد و دختر جوانش که با چهار بچه خردسال، با شنیدن نزدیک بودن مرگش خوشحال می‌شود و می‌خندد، اصلاً این خاندان مثل اینکه مال این دنیا نیستند. مرگ موجب خوشحالی آنها می‌شود. پیامبر به علی می‌گوید: قرار است در محراب کشته شوی خوشحال می‌شود، به دختر جوانش می‌فرماید تو اولین کسی هستی که به من ملحق می‌شود می‌خندد، ما در چه خیالیم و فلک اندر چه خیال. این روزها در کوچه و بازار ، مسجد و محراب همه حرف از نزدیک بودن فراق محمد است، محمدی که یک روز به عنوان یک کودک یتیم در خانه عبدالمطلب زندگی می‌کرد و در اوج بت پرستی او به پرستش خدای بزرگ مشغول بود، ولی امروز بیش از نصف شبه جزیره عربستان را موحد کرده و آوازه شهرتش به اقصی نقاط دنیا مانند ایران و روم و مصر و شام وحبشه و غیره رسیده، اینک در بستر بیماری افتاده و گاه و بیگاه خودش خبر روزهای سختی را به مردم می‌دهد، اما آنچه تا کنون مرا قانع نکرده این است که بحیرای راهب گفت: این پیامبر را با زهر زن یهودی به شهادت می‌رسد ولی امروز پیامبر بیمار است وممکن است از این بیماری از دنیا برود. نمی‌دانم این حرف راهب چگونه تحقق می‌یابد. برای همین اغلب روزها در اطراف خانه محمد پرسه می‌زنم تا ببینم چه اتفاق جدیدی خواهد افتاد. ادامه دارد... •┈•••═❁🏴ا🇮🇷ا🏴❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾بزرگترین رسانه ایتایی استان یزد✾
✅ امروز برای جلسه ریاست اداره اوقاف اردکان با اصحاب رسانه به اداره اوقاف اردکان رفته بودم. یک حرکت زیبایی که این اداره انجام داده بود اولویت قرار دادن مباحث محیط زیست برای انجام وقف‌های جدید بود. جا دارد از این تریبون از برنامه ریزان جهت این کار خیر تشکر کنیم و خوانندگان را دعوت مینماییم برای امور محیط زیست هم وقفیاتی داشته باشند. انشاالله به این مورد بیشتر خواهیم پرداخت. 🖋انجمن دوستداران محیط زیست اردکان •┈•••═❁🏴ا🇮🇷ا🏴❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾بزرگترین رسانه ایتایی استان یزد✾
⬛⬛⬛⬛⬛⬛⬛ نامِ کریم اهل بیت که می‌آید، غمی در دلم تازه می‌شود، نمی‌دانم از کدام درد باید نالید؟! از داغِ کوچه‌های بنی هاشم؟ از نامردانِ منفعت طلب؟ از یارانِ بی‌اخلاصِ خیانتکار و حق ناشناس؟ از بیعت‌های سُست؟ از طعنه‌ها و زخمِ زبان‌ها؟ از جگرِ سوخته‌اش؟ از تشییعِ غریبانه‌ی پیکرش که آماج تیرهای کینه شد؟ از غربتی که در خاندان پیامبر (ص) موروثی است و تا همین امروز هم ادامه دارد؟ از مردمانی که امام زمانشان را تنها می‌گذارند؟ ای کاش تمام شود این همه غربت. کاش درس بگیریم از این همه مصیبت و با زهرِ دنیادوستی، ریا، تفرقه، جهل و ناآگاهی، جگرِ مجتبای زمانمان را نسوزانیم. کاش برای آمدنش کاری کنیم. تا هرچه زودتر بیاید و تمام شود این همه مظلومیت. ◾شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی علیه‌السلام را خدمت امام زمان (عج) و شما تسلیت عرض می‌کنیم. ⬛⬛⬛⬛⬛⬛⬛ •┈•••═❁🏴ا🇮🇷ا🏴❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾بزرگترین رسانه ایتایی استان یزد✾
📜ماجرای شهادت پیامبر اعظم (ص) از کتاب اسم او احمد است/جلد دوم در دست چاپ (قسمت دوم) 🖋تألیف علی سپهری اردکانی ⚫️ اتفاقا یک روز دیدم که خواهر بشر بن براء که برادرش در جنگ خیبر با زهر زن یهودی به شهادت رسید برای عیادت از حضرت محمد می‌رود، من هم به همراه او وارد خانه پیامبر شدم، خواهر بشر در کنار بستر ایشان نشست، حضرت پس از احوالپرسی به او گفت: هم اکنون اثر آن لقمه مسمومی که با برادرت بشر در خیبر خوردیم در رگ حیات خود درک کردم ودر یافتم که موجب قطع حیات من گردید.( پاورقی سیره ابن هشام ج2 ص 232) حالا فهمیدم که آخرین پیش گویی بحیرای راهب نیز تحقق یافته و به زودی جهان از آخرین فرستاده الهی خالی می‌شود و دنیای آینده دنیایی بدون پیامبر است و تنها باقی مانده‌، از خاندان رسالت در روی کره زمین اهل بیت و عترت پیامبر هستند که به همراه قران راهنمای بشر می‌باشند و تمّسک به آن دو می‌تواند سعادت بشر را در آینده تظمین نماید. مسلمانان که با اسامه بیرون رفته بودند برای وداع با رسول خدا آمدند، عمر بن خطاب هم میان آنها بود، رسول خدا امر فرمود: زود اسامه را راه بیندازید، در این موقع ام ایمن داد زد و گفت : ای رسول خدا اگر مصلحت بدانید اجازه فرمایید که اسامه بماند تا شما بهبود یابی که اگر در این حال بیرون برود او نگران است، پیامبر (ص) باز هم فرمود: اسامه را روبراه کنید و راهش بیندازید، مردم به محل اردوگاه رفتند و شب را آنجا گذراندند، صبح روز بعد ( یک شنبه ) اسامه برای ملاقات رسول خدا آمد و آن حضرت حالش سخت شده بود، و زنان رسول خدا برگرد آن حضرت نشسته بودند، اسامه با چشم گریان سر خود را خم کرد و رسول خدا را بوسید. پیامبر (ص) قادر به صحبت نبود و دست خود را به سوی آسمان بلند فرمود و به اسامه اشاره کرد تا زود تر حر کت کند. اسامه به لشکرگاه برگشت ولی به سوی روم حرکت نکرد. صبح روز بعد دوباره به حضور پیامبر آمد . حال آن حضرت کمی بهتر شده بود، چون اسامه پیش پیامبر آمد فرمود : همین امروز صبح در پناه خدا حرکت کن‌، اسامه با رسول خدا (ص) وداع کرد. در این وقت ابوبکر هم به حضور پیامبر آمد و گفت : امروز بحمد الله حال شما بهتر است، امروز هم که نوبت دختر خارجه است. اجازه بدهید که بروم، پیامبر اجازه فرمود و او به محله سُنح در منطقه شمال مدینه رفت. اسامه از خانه پیامبر بیرون آمد، از او پرسیدم قرار است چکار کنی، آخر حرکت می‌کنی یا نه، اسامه در حالی که سوار اسب می‌شد گفت: همین امروز حرکت می‌کنم. من هم به دنبال او به منطقه جُرف رفتم، چند ساعت از روز بالا آمده بود ، اسامه دستور حرکت صادر کرد. درست هنگامی که سپاه می‌خواست حرکت کند، فرستاده‌ ام‌ایمن از راه رسید و به اسامه گفت: پیامبر در حال احتضاراست، اسامه بلافاصله به همراه ابو عبیده جراح به مدینه بازگشت، من هم خودم را به خانه پیامبر رساندم پیامبر در حال احتضار بسر می برد. مسلمانانی که در جُرف اردو زده بودند به مدینه بازگشتند و بُریدة بن حُصیب لوای اسامه را همچنان بسته به مدینه آورد و در کنار خانه رسول خدا قرار داد. ⚫️فاجعه چگونه آغاز شد⚫️ صبح روز دوشنبه 28 صفر سال یازدهم هجرت حال پیامبر به شدت وخیم شده بود. من در کنار درب منزل پیامبر ایستاده بودم یکی از زنها از خانه پیامبر بیرون آمد وگفت: پیامبر فرموده برادرم را صدا بزنید. گفتم حالا می خواهی چه کسی را صدا بزنی؟ گفت : برادر رسول خدا. گفتم؟ برادرش گیست؟ گفت: الان اورا حاضر می کنم، چند لحظه بعد دیدم علی بن ابی طالب به همراه آن زن آمدند و وارد خانه پیامبر شدند. تانزدیک ظهر بود همچنان مظرب و نگران ایستاده بودم که نا گاه صدای گریه از خانه رسول خدا بلند شد. آنقدر ناراحت شدم که نزدیک بود روح از بدنم پرواز کند. من شاهد تولد، بعثت و هجرت پیامبر بودم، هیچ وقت نمی‌خواستم شاهد رحلت آن حضرت باشم، قسمت همین بود یا بهتر بگویم خواست خدا این است و ما باید تسلیم خواست او باشیم، سعی کردم آرامش خود را حفظ کنم تا وقایع بعد از پیامبر را ببینم. چند لحظ بعد ابن عباس از خانه رسول خدا بیرن آمد ، جلوی او را گرفتم. گفتم: رسول خدا چه شد؟ گفت: رسول خدا در حالی که سرش در آغوش علی بود روح از بدنش پرواز کرد. پرسیدم آخرین جمله رسول خدا چه بود گفت: «مع الرفیق الاعلی» •┈•••═❁🏴ا🇮🇷ا🏴❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾بزرگترین رسانه ایتایی استان یزد✾
✅ چرا یک مجموعه فرهنگی با سابقه باید تعطیل شود؟! ✍حامد کمالی اردکانی دیروز در یکی از گروه های فضای مجازی پیامی دیدم که برای دغدغه مندان عرصه فرهنگ بسیار ناراحت کننده است. اینکه اردکان که قدمتی 15 ساله دارد به علت مسائل و مشکلات مالی و عدم حمایت از جانب متولیان و ، رسما وسائل مغازه ی خود را به فروش گذاشته بسیار تاسف برانگیز است. فارغ از تمام ضعف ها و کاستی های این مجموعه فرهنگی و انتقاداتی که احیانا ممکن است به این مجموعه - مثل همه مجموعه های دیگر- وارد باشد سوال این است که در این شهر با نهادی نیست تا از این مجموعه فرهنگی کند؟ صد البته اگر در این 15 سال حمایت بود کار به اینجا نمی کشید اما حال که کار به این جا کشیده شده باز هم احساس دغدغه و ندارند؟ .. چگونه است که مسئولان فرهنگی شهرمان این اندازه برای مسائل فرهنگی ارزش و اهمیت قائل نیستند حال آنکه در اهمیت مسأله فرهنگ فرمودند گاهی خواب را از چشم انسان می برد و بارها فرمودند مجموعه های فرهنگی مردمی را حمایت کنید! خبر بسیار تلخی بود .. به امید آنکه با حمایت و پیگیری مسئولان فرهنگی شهرمان این مجموعه فرهنگی باسابقه نگردد. •┈•••═❁🏴ا🇮🇷ا🏴❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾بزرگترین رسانه ایتایی استان یزد✾