eitaa logo
مهدی واجبِ فراموش شده
438 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
31 فایل
مولای من.... به حشر هم که برانی مرا ز خویش از اینکه نام تو بردم، به تو بدهکارم لینک کانال⬅️eitaa.com/khadem313arbab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرصبح بہ رسم نوڪرے از ما تورا سلام اے مانده در میان قائله تنها،تو را سلام ما هرچہ خوب و بد، بہ درِخانہ‌ے توییم از نوڪران مُنتظر، آقا تو را ســلام #السلام علیک یا سیدی و مولای #العجل...العجل...العجل
#فضیلت_صلوات👆 #ذکر_روز_جمعه_۱۰۰ صلوات #به نیت تعجیل در فرج مولای مُنتَظَر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷زندگیمون رو یه جوری تنظیم کنیم که، مبادا امام زمان.عج. رو اذیت کنیم. 🔷غلام اگر خطا کند، اربابش شرمنده می شود. 🎤 استاد پناهیان 👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عجل علی ظهورک .mp3
4.17M
💞تقدیم به آقا صاحب‌الزمان(عج) ✨عجل علی ظهورک (تعجیل کن در ظهورت) 🎤 حسن سعادت
خیر الامور هر روزم نگاه های توست روز مرا به نگاهی بخیر کن. #سلام بهترینم....🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #کلیپ ⭕️ توصیه استاد #رائفی_پور برای ایجاد محبت و یاری امام زمان (عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴⚪️🔵 روایتی بسیار زیبا و شنیدنی👌 یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام به نام یونس بن یعقوب روایت می کند: همراه چندی از اصحاب در محضر حضرتش بودیم.امام علیه السلام به هشام بن حکم فرمودند: ماجرای مباحثه ات با عمرو بن عبید را تعریف کن. هشام می گوید: یابن رسول الله(صل الله علیه و آله و سلم) ، فدایتان گردم.هیبت و جلال شما به من اجازهٔ صحبت نمی دهد و زبانم در مقابل شما گویا نیست. امام علیه السلام فرمودند: هر چه از شما می خواهم انجام دهید. هشام گفت: باخبر شدم که عمرو بن عبید مجلس درس و بحثی در مسجد بصره تشکیل داده و گروهی به مجلس او حاضر شده و سؤالاتی از او می نمایند. تحمل این وضع برایم دشوار بود؛ لذا برای ملاقات و بحث با او به بصره رفتم... دو زانو در برابر او نشستم و سپس گفتم: ای مرد عالم، من شخص غریبی هستم، اجازه می دهید از شما چند سؤال بپرسم؟ گفت: بپرس. گفتم: آیا چشم داری؟ گفت: پسر جان، این چه سوالی است؟! چیزی که خودت می بینی چرا از آن سوال می نمایی؟ گفتم: سوالات من از این قبیل است. گفت: پسر جان، سوال بنما گر چه احمقانه است. باز پرسیدم: آیا چشم داری؟ گفت: آری. گفتم: با چشم خود چه کار می کنی؟ گفت: با چشم خود رنگ ها و اشیاء و افراد را ا می بینم. گفتم: آیا بینی داری؟ گفت: بلی، بینی دارم. گفتم: با آن چه کاری انجام می دهی؟ گفت: بوها را تشخیص می دهم. گفتم: آیا دهان داری؟ گفت: بلی. گفتم: با آن چه می کنی؟ گفت: مزه ها را با آن تشخیص می دهم. گفتگوی هشام و عمرو ادامه می یابد تا آنجا که هشام می پرسد: آیا قلب هم داری؟ گفت: بلی. گفتم: با آن چه کاری انجام می دهی؟ گفت: هر چه را که با اعضاء و حواس خود احساس می کنم به وسیله قلب است که تشخیص می دهم. گفتم: آیا این اعضاء و جوارح می توانند از قلب بی نیاز باشند؟ گفت: نه. گفتم: چگونه با این نیروها باز محتاج به قلب هستی در حالی که همهٔ آنها صحیح و سالمند؟ گفت: پسرم، هنگامی که اعضاء و حواس من در احساس خود تردید داشته باشند به قلب رجوع می کنند تا به یقین قطعی برسند و تردیدی برایشان نماند. گفتم: پس خداوند قلب را برای رفع شک و تردیدِ هر یک از حواس قرار داده است. گفت: بلی، چنین است.... گفتم: خداوندی که نیروها و حواس تو را به خود وا نگذاشته بلکه برایشان امام و سرپرستی گمارده است که ادراکشان را تصحیح نماید و شکّشان را رفع کند، چطور ممکن است جامعه بشری و اهل ایمان را به خود وا گذارد و در مواضع شک و تردید و اختلاف، امامی تعیین ننموده که با رجوع به او شک و اختلاف از میانشان برود؟! سخن که به اینجا رسید عمرو بن عبید سکوت کرد و هیچ نگفت... راوی می گوید: امام صادق علیه السلام از شنیدن سخنان هشام تبسمی کردند و فرمودند: ای هشام، این حقایق را از کجا آموختی؟ هشام گفت: ناخودآگاه بر زبانم جاری شد. امام علیه السلام فرمودند: به خدا سوگند این حقایق در صحف ابراهیم و موسی علیه اسلام آمده است. 📚 کلید فرج، ص ۱۱