🌼🌼🌼🌼
🌺🌺🌺
🌼🌼
🌺
#رمان_قدیس
#قسمت_شصت_ششم
آخرین نامه متعلق به ابراهیم شامی است ؛ او نوشته است افرادی از یاران علی و مردم کوفه، معاویه را دشنام می دهند و لعن می کنند . روزی که عدهای در محضر علی بودند، یکی از یاران او معاویه را دشنام داد . علی برافروخته گردید و گفت:( بس کنید!)
گفتند:( یا امیرالمومنین! آیا ما بر حق نیستیم؟)
علی گفت :(چرا شما برحقید.)
پرسیدند:( آیا آنان باطل نیستند ؟)
علی پاسخ داد:( چرا آنان باطلند.)
گفتند:( پس چرا ما را از دشنام دادن به آنان منع می کنید در حالی که آنان پیوسته ما و شما را لعن می کنند و دشنام میدهند ؟)
علی گفت :(دوست ندارم شما لعنت کننده و دشنام دهنده باشید . دلها و دهان های خود را از آنچه خداوند نمی پسندد، پاک کنید . دشنام هایی که به من می دهند، با دشنام پاسخ ندهید . به خدا سوگند آنها کور دلند و حقایق را نمی بینند . من از پیشتازان لشکر اسلام بودم ، تا آنجا که صفوف کفر و شرک تار و مار شد. هرگز ناتوان نشدند و نترسیدم . هم اکنون نیز همان راه را می روم . پرده ی باطل را می شکافم تا حق را از پهلوی آن بیرون آورم. به جای لعن و دشنام دعا کنید ، از خدا درخواست پیروزی و رستگاری نمایید . میان شماو او پرده و مانعی نیست و دری به روی شما بسته نمی گردد....)
نکته جالب توجه اینکه علی کراراً برای یاران خود، پیرامون خدا سخنانی از این دست می گوید و اعتقاد دارد که برندگان واقعی جنگ، تقوا پیشگان هستند، نه دورویان و دروغگویان. والسلام.
این نامهها را عیناً در مکتوب خود نوشتم تا آیندگان بدانند که حق و حقیقت، در میدانهای جنگ معین میشود و حقیقت یعنی قدرت نظامی و سپس مکروحیله. در میدان رزم با موعظه و خدا خدا گفتن نمی شود پیروز میدان جنگ بود. پس ای علی! باش تا در میدان جنگ پاسخ سخنانت را بدهیم.
🌸🌸🌸🌸
#ادامه_دارد.....
🌹@khadem_mayamey🌹