مجتبی با این وجود که یک ارتشی بود و همه از نظامی یک فرد خشک را تصور میکنند. ولی مجتبی اینگونه نبود😊. او هر ماه برای بچه ها کادو می خرید. گاهی ماشین، هلیکوپتر، تفنگ و... هر وقت به خانه می آمد.☝️ آنقدر در شور و هیجان بازی بود که صدای او از بچه ها بالاتر می رفت. کودک درون او زنده بود و هم بازی خوبی برای بچه ها بود .😃
مجتبی دلداده اهل بیت (ع) بود . در روزهای ولادت شیرینی می گرفت و برای اهل خانه می آورد. یا در پادگان بین سربازان پخش می کرد.🌹 میلاد امام رضا (ع) بود. ما جهرم بودیم. مجتبی از پادگان تماس گرفت و گفت :" مقداری پول به حسابم واریز کن . توی مسجد پادگان جشن داریم ، می خواهم برای سربازها کیک بخرم."❤️
مجتبی عاشق شهادت بود و برای رسیدن به هدفش سختی های زیادی کشید 🍀او روز های آخر در دفتر خاطراتش می نویسد: امیدوارم سالی همراه با تغییر و دگرگونی در درون و احوال ما به دست و سوی احسن حال خداوند رقم بزند. عاقبت هم ختم به خیر شود و نهایت عمر من هم به شهادت در راه خدا رقم بخورد.💔
شهید مدافع حرم مجتبی ذوالفقار نسب🌹
👉join👇
🌷 @khadem_shohadajahrom
🌺 ماجرای شهیدی که میگفت: کاش خوشگل نبودم...
#متن_خاطره
چهرهاش زیبا بود و به خاطر مویِ طلاییاش معروف شد به حسن سرطلا. گریه میکرد و میگفت: محمد! ای کاش چهرۀ زیبایی نداشتم! تویِ شهر شیطان بدجوری افتاده به جونم تا منو به گناه بندازه ... حسن مقاومت کرد و اهل گناه نشد، تا اینکه شبِ عملیات کربلای ۴ تیر خورد توی سرش. جنازه اش موند و نشد برگردونیمش عقب. بعد از دوازده سال استخونهاش برگشت. درست چهل روز بعد از فوتِ پدرش ...
.
🌺خاطرهای از زندگی غواص شهید حسن فاتحی
✍برگرفته از روایتگری آقای محمد احمدیان در نهر خیّن
#شهیدفاتحی #تقوا #مبارزه_با_نفس #توسل
@khadem_shohadajahrom
ما از تو درس مبارزه با طاغوت و مستکبران را آموختیم
ما از تو درس ایستادگی در برابر شیطان بزرگ(آمریکا) را آموختیم
روزت مبارک آقا❤️
@khadem_shohadajahrom
حاج حسین یکتا:
دشمن میخواهد دل مردم را خالی کند و آتش به اختیاری که مقام معظم رهبری فرموند یعنی به وسط آتش برویم و آتش غصه مردم را به دل بکشیم.
@khadem_shohadajahrom
✿﷽✿
#سلام_بر_سیدالشهـدا ♥️✋
به جز سلام
به شما آن هم اکثرا از دور
چه کرده ایم
در این عمری از تباهی ها
#السلام_علےساڪن_ڪربلا❤️
#صلی_علیک_یا_ابا_عبدالله
@khadem_shohadajahrom
🌼دعای روز هشتم ماه مبارک🌼
🌷اللهم ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ و إطْعامَ الطّعامِ وإفْشاءَ السّلامِ وصُحْبَةَ الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین.
خدایا روزیم کن در آن ترحم بر یتیمان و طعام نمودن بر مردمان و افشاء سلام و مصاحبت کریمان به فضل خودت ای پناه آرزومندان🌷
@khadem_shohadajahrom
#ڪلام_شهید :
از #بزرگترین خطراتے
ڪہ انقلاب را تهدید مےڪند،
آفت نفوذ خطوط انحرافے در خط
اصلے #انقلاب یعنے همانا خط امام است؛
پس خط امام را دنبال ڪنید و امام را تنها نگذارید، ڪہ نمےگذارید.
#شهید_محسن_وزوائی
@khadem_shohadajahrom
🕊مواسات در سیره سردار شهید #علی_چیت_سازیان
♦️از منطقه داشتیم برمی گشتیم شهر، در آن سرمای زمستان یک مرد کرد با زن و بچه اش کنار جاده ایستاده بودند. علی آقا تا آنها را دید زد روی ترمز و رفت طرفشان
می گفت: «میخواستم بروم کرمانشاه».
علی پرسید: «رانندگی بلدی؟»
گفت: بله.
مرد کرد نشست پشت فرمان و زن و بچه اش کنارش و ما هم رفتیم پشت ماشین. باد و سرما می لرزاند مان.
لَجَم گرفت و گفتم« آخر مگر این آدم را می شناسی که به او اعتماد کردی؟»
در حال لرزش خنده ای کرد و گفت: بله! می شناسمش. این ها از همان کوخ نشینانی هستند که امام فرمود به تمام کاخ نشینان شرف دارند. تمام سختی های ما به خاطر این هاست.
✍️راوی: سعید چیت سازیان؛ پسر عمو و هم رزم شهید علی چیت سازیان
#صلوات
@khadem_shohadajahrom
#وصیتنانه_آغشته_به_خون📜
🕊اے مولاےمن، من بهشت، میوه ها و جاودانگی اش را نمیخواهــم ⛔️
🕊من به چیز #بزرگتری طمع دارم بهشت🌸 من همنشینی #اباعبدالله الحسین است😭😭
#شهید_علی_مصطفی_حیدر
@khadem_shohadajahrom
شهیدحمید سیاهکالی
سبک زندگی برگرفته از کتاب یادت باشد
امر به معروف و نهی از منکر
شهید سیاهکالی روی مسئله نهی از منکر حساس بودند و همیشه با خوشرویی تذکر خود را مطرح می کردند؛
مثلا به راننده تاکسی که صدای ترانه یک خواننده خانم را پخش می کرد به شوخی گفته بودند: صدای این حاج خانوم رو عوض کن یه آقا بذار!
همین نوع بیان و رفتار احترام آمیز باعث شده بود راننده تاکسی باب رفاقت با ایشان را باز کنند و نهی از منکر شهید در ایشان اثر بگذارد
مثل شهید باشیم
شهید می شویم
@khadem_shohadajahrom
*زنده زنده سوخت....*
*اما آخ نگفت....*
😭😭
حسین خرازی نشست ترک موتورم🏍 بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش🔥 می سوخت.
*فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد؛ من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.
گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش🔥 جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا ضجه و ناله نمی زد❌ و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!
بلند بلند فریاد می زد:
خدایا!
الان پاهام داره می سوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی☝️
*خدایا!*
الان سینه ام داره می سوزه😭
این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه
خدایا!
الان دست هام سوخت
می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم🤲
نمی خوام دست هام گناه کار باشه!
*خدایا!*
صورتم داره می سوزه!
این سوزش برای امام زمانه♥️
برای ولایته
*اولین بار "حضرت زهرا" این طوری برای ولایت سوخت!*
آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمی تونم،
دارم تموم می کنم.
لااله الا الله😭
*خدایا!*
خودت شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم😭
آن لحظه که جمجمه اش ترکید💥 من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد😭 و می گفت:
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم⁉️
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد.
#شهید_حسین_خرازی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@khadem_shohadajahrom
خوشـا آن روز بر صَـحنَش بشینیـم
ضَریــح و گُنبـَـــدِ زردش ببینیــم
خوشـا آن روز با یڪ ياحسین جان
میـــانِ ڪربــلا آرام بِمیـریـــم....
#اللهم_ارزقنا_کربلا
@khadem_shohadajahrom