•♡•
خواهم که در این #میکده آرام بگیرم.
#گمنام سفر کرده و گمنام بمیرم.
عمری است مرا مونس جان نام #حسین است.
دل خواست که در سایه این نام بمیرم....
•♡•| @khademalshohada72
بغض کرده بود!
از بس گفته بودند: بچه است،
زخمی بشود آه و ناله میکند و عملیات را لو میدهد. شاید هم حق داشتند.
نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی ها.
اگر عملیات لو میرفت، غواص ها (که فقط یک چاقو داشتند) قتل عام میشدند.
فرمانده ک بغض و اشتیاقش را دید، موافقت کرد.
توی گل و لای کنار اروند،
در ساحل فاو دراز کشیده بود.
جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بود.
یا کوسه برده بود یا خمپاره ...
دهانش را هم پر گل کرده بود
تا عملیات را لو ندهد ...
بچه بود اما درس مردانگی میداد ...:)
#پیام_شہیـد
@khademalshohada72 🌸🍃
اگه طپش دلت تند شد و هوایی حرم شدی
فرقی نمیکنه دوری یا نزدیک
دستتو بذار رو سینه ات و با تمام وجود زمزمه کن :
⚡️السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ...
#امام _رضایی💛
#فـرزنـدشـهیـد😔🌹
#گوجه_سبز😍😋
عاشقانه دوستم داشت
خیلے لوسم ڪرده بود ...
هر سال همان اول هر چہ نوبرانہ مے آمد برایم میخرید...😋
جورے ڪه فڪر میڪردم اولین نفرے هستم ڪه امسال فلان نوبرانہ را مے خورم...😎
از همه بیشتر عاشق #گوجه_سبز بودم!
عاشق ڪ نه!
دیوانه اش بودم...😍
سال آخر اولیڹ نوبرانه اے ڪه آمد گوجه سبز بود...
آن روز را هیچ وقت یادم نمیرود...
ظهر بود...
نیمه یا اواخر فروردین...
بسته اے ڪادو گرفته و ربان پیچ شده به طرفم گرفت.🎁
آن را با احتیاط باز ڪردم.
بسته اے گوجه سبز ریز ڪه معلوم بود واقعا نوبر هستند را ڪادو گرفته بود...
هم بسیار خوشحال بودم و هم متعجب!😳😍😍
زودتر از آنڪه خود لب باز ڪنم نجوا ڪرد:
خواستم امسال برات خاطره بشہ!❤️
به طرفش رفتم گونہ هایش را بوسیدم و تشڪر ڪردم...
گذشت...
مهربان #پدرم شهید شد!
از آن سال به بعد ڪسے را نداشتم ڪه برایم نوبرانه بخرد...!
از آن سال به بعد هر وقت #گوجه_سبز میبینم
مے شڪند...
قلبم و بغضم!💔😭
مے دانست ڪہ سال آخرے هست ڪه برایم گوجہ سبز نوبرانہ میخرد!
از آن سال بہ بعد
مزه ترش و دلچسب گوجه سبز،
برایم تلخ ترین شد...!
مے بینید؟
#منم_روزی_بابا_داشتم...❣😔
📝|ڪ.م|
@khademalshohada72