فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خطابه طوفانی روحانی ترکی زبان
#جهاد_تبیین_بر_همه_ما_واجب_است
#قسمبهخونشهدا
#اصلحراانتخابکنیم
#پیروزیباحزباللهاست
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
السلام علیک یا ابا عبدالله
💠 (۱۳) تیر
💠 هشتصدو چهلو هفتمین( ۸۴۷)روز
#قرائت_زیارت_عاشورا
وچهل ۴۰ مرتبه ذکر
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
• ••••••••••••••••••••••••
متوسل می شویم به
⬇️⬇️⬇️
کشتی نجات اباعبدالله(ع)
و
شهیدان معززراه اسلام
⬇️⬇️⬇️
🌹#نوید_صفری
🌹#حسین_جعفری
🌹#قدرتالله_رزاقی
🌹#حسن_محمدتبار
•••••••••••••••••••••••
⏰ شروع ⏮
۲۶ بهمن ( ۱۴۰۰ )-- ۱۳ رجب
❇️ ادامه ⏮
تازمانی که پروردگار توفیق عنایت نماید
••••••••••••••••••••••••
دوستان معنوی گرانقدر
اولین نیتمان از
#توسل_به_شهدا_و_زیارت_عاشورا
✅سلامتی وتعجیل در ظهور امام زمان باشد
وپس ازآن⬇️⬇️⬇️
✅نماز اول وقت
⛔️ترک گناه
✅حاجات شخصی
••••••••••••••••••••••••
⏰زمان قرائت #زیارت_عاشورا
ازاذان صبح تا نیمه شب شرعی هرروز می باشد
•••••••••••••••••••••••••
ان شاالله به هرنیتی مهمان شهدای گرانقدر شده اید حاجت روا باشید
#دعای_خیر_در_حق_همدیگر_را_فراموش_نکنیم
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#عکــس_شهــادت
ما ۱۲ نفر از روستایمان حمزه کلاشش پل شهرستان بابل،در عملیات آزادسازی مهران ( کربلای ۱ با رمز باابالفضل العباس ) شرکت داشتیم که شهیدان حسین جعفری وقدرت رزاقی درکنارهمدیگر به شهادت رسیدند( حسین جعفری آرپی جی زن و شهیدقدرت رزاقی کمک آرپی جی اش بود.)
هردو قامتی رشید وعباس گونه داشتند که لباس رزم به قامت بلندشان برازنده بود
.
🌸🍃شهیدحسن محمدتبار با فاصله ای چند دقیقه در تپه ای دیگر با اصابت گلوله به شهادت رسید....جالب اینجاست که هرسه به پیروی از سقای دشت کربلا از ناحیه چشم ، صورت ، ودست مورد اصابت قرار گرفتند و شهادتشان هم براساس رمز عملیات ، عباس گونه بود.
و ما « لنگ لنگان طریقت »
مانده ایم در این روزگار « دور از حقیقت»
.شهادت ۱۲ تیر ۱۳۶۵
منطقه مهران عملیات کربلایک...
راوی برادر حسن شعبانپور
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
شهدا ؛ با دستان بسته نگذاشتند کشور دست نااهلان بیفتد... ما با دستان باز چه خواهیم کرد ؟!
🌷 شهدا رایادکنیم باذکر صلوات 🌷
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُم
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢سرداران #شهید دفاع مقدس!
لطفا گوشتان را بگیرید تا نشنوید !!!
از آنها که بعید نیست.
شاید شما را هم ،که آنگونه دیروز برای
ایران و ایرانی جان دادید ، امروز
برای گرفتن پست و مقامشان
موی دماغ #صدام و #صدامیان بنامند...
#شهداشرمندهایم
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_هفتاد_نه
صمد چایش را برداشت. بدون اینکه شیرین کند، سرکشید و گفت: «قدم! مانده بودم توی دوراهی. نمی دانستم باید چه کار کنم. آخرش تصمیمم را گرفتم و گفتم من فقط یک نفرتان را می توانم ببرم.
خودتان بگویید کدامتان را ببرم. این بار دوباره هر دو اصرار کردند. رفتم صورت ستار را بوسیدم. گفتم خداحافظ برادر، مرا ببخش. گفته بودم نیا.
با آن حالش گفت مواظب دخترهایم باش.
گفتم چیزی نمی خواهی؟!
گفت تشنه ام.
قمقمه ام را درآوردم به او آب بدهم. قمقمه خالی بود؛ خالی خالی.»
صمد این را که گفت، استکان چایش را توی سفره گذاشت و گفت: «قدم جان! بعد از من این ها را برای پدرم بگو. می دانم الان طاقت شنیدنش را ندارد، اما باید واقعیت را بداند.»
گفتم: «پس ستار این طور شهید شد؟!»
گفت: «نه... داشتم با او خداحافظی می کردم، صورتش را بوسیدم که عراقی ها جلوی سنگر رسیدند و ما را به رگبار بستند. همان وقت بود که تیر خوردم و کتفم مجروح شد. توی سنگر، سوراخی بود. خودم را از آنجا بیرون انداختم و زدم به آب. بچه ها می گویند خیرالله درویشی همان وقت اسیر شده و عراقی ها ستار را به رگبار بستند و با لب تشنه به شهادت رساندند.»
بعد بلند شد و ایستاد. گفتم: «بیا صبحانه ات را بخور.»
گفت: «میل ندارم. بعد از شهادتم، این ها را موبه مو برای پدر و مادرم تعریف کن. از
آن ها حلالیت بخواه، اگر برای نجات پسرشان کوتاهی کردم.»
بعد رو به خدیجه و معصومه کرد و گفت: «بابا جان! بلند شوید، برویم مدرسه.»
همین که صمد بچه ها را برد، پدرش از حمام بیرون آمد تا صبحانه اش را بخورد و آماده شود. صمد برگشت. گفتم: «اگر می خواهی بروی، تا بچه ها خواب اند برو. الان بچه ها بلند می شوند و بهانه می گیرند.»
صمد مشغول بستن ساکش بود که مهدی بیدار شد، بعد هم سمیه و زهرا. صمد کمی با بچه ها بازی کرد. بعد خداحافظی کرد. اما مهدی پشت سرش دوید. آن قدر به در زد و گریه کرد که صمد دوباره برگشت. مهدی را بوسید. بردش آن اتاق. اسباب بازی هایش را ریخت جلویش. همین که سرگرم شد، بلند شد که برود. این بار سمیه بهانه کرد و دنبالش دوید. پدرشوهرم توی کوچه بود. صمد گفت: «برو بابا را صدا کن، بیاید تو.»
پدرشوهرم آمد و روی پله ها نشست. حوصله اش سر رفته بود. کلافه بود. هی غر می زد و صمد را صدا می کرد.
صمد چهارپایه ای آورد. گفت: «کم مانده بود یادم برود. قدم! چند تا پتو بیاور بزنم پشت این پنجره ها، دیشب خیلی سرد بود. برای رعایت خاموشی و وضعیت قرمز هم خوب است.»
سمیه و زهرا و مهدی سرگرم بازی شده بودند. انگار خیالشان راحت شده بود بابایشان دیگر نمی رود. صمد، طوری که بچه ها نفهمند، به بهانة بردن چهارپایه به زیر راه پله، خداحافظی کرد و رفت.
چند دقیقه بعد دوباره صدای در آمد. با خودم فکر کردم این صمد امروز چه اش شده.
در را که باز کردم، دیدم پشت در است. پرسیدم: «چی شده؟!»
گفت: «دسته کلیدم را جا گذاشتم.»
رفتم برایش آوردم. توی راه پله یک لحظه تنها ماندیم. صورتش را جلو آورد وپیشانی ام را بوسید و گفت: «قدم! حلالم کن. این چند سال جز زحمت چیزی برایت نداشتم.»
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_هشتاد
تا آمدم چیزی بگویم، دیدم رفته. نشستم روی پله ها و رفتم توی فکر.
دلم گرفته بود. به بهانة آوردن نفت رفتم توی حیاط. پیت نفت را از گوشة حیاط برداشتم. سنگین بود. هنّ وهن می کردم و به سختی می آوردمش طرف بالکن. هوا سرد بود. برف های توی حیاط یخ زده بود. دمپایی پایم بود. می لرزیدم. بچه ها پشت پنجره ایستاده بودند. پتو را کنار زده بودند و داشتند نگاهم می کردند. از پشت پتویی که کنار رفته بود، چشمم به عکس صمد افتاد که روی طاقچه بود. کنار همان قرآنی که وصیت نامه اش را لایش گذاشته بود.
می گفت: «هر وقت بچه ها بهانه ام را گرفتند، این عکس را نشانشان بده.»
نمی دانم چرا هر وقت به عکس نگاه می کردم، یک طوری می شدم. دلم می ریخت، نفسم بالا نمی آمد و هر چه غم دنیا بود می نشست توی دلم. اصلاً با دیدن عکس هزار تا فکر بد و ناجور به سرم می زد. پیت را دوباره برداشتم ببرم توی اتاق که یک دفعه پایم لیز خورد و افتادم زمین.
از درد به خودم می پیچیدم. پایم مانده بود زیر پیت نفت. هر طور بود پیت را از روی پایم برداشتم. درد مثل سوزن به مغز استخوانم فرومی رفت. بچه ها به شیشه می زدند. نمی توانستم بلند شوم. همان طور توی حیاط روی برف ها نشسته بودم و از درد بی اختیار، به پهنای صورتم اشک می ریختم.
ناخن شست پایم سیاه شده بود. دلم ضعف می رفت. بچه ها که مرا با آن حال و روز دیدند، از ترس گریه می کردند. همان وقت دوباره چشمم افتاد به عکس. نمی خواستم پیش بچه ها گریه کنم. با دندان محکم لبم را گاز می گرفتم تا بغضم نترکد؛ اما توی دلم فریاد می زدم: «صمد! صمد جان! پس تو کی می خواهی به داد زن و بچه هایت برسی. پس تو کی می خواهی مال ما باشی؟!»
هنوز پیشانی ام از داغی بوسه اش گرم بود. به هر زحمتی بود، بلند شدم و آمدم توی اتاق. بچه ها گریه می کردند. هیچ طوری نمی توانستم ساکتشان کنم. از طرفی دلم برایشان می سوخت. به سختی بلند شدم. عکس را از روی طاقچه پایین آوردم. گفتم: «بیایید بابایی! ببینید بابایی دارد می خندد.»
بچه ها ساکت شدند. آمدند کنار عکس نشستند. مهدی عکس صمد را بوسید. سمیه هم آمد جلو و به مهدی نگاه کرد و مثل او عکس را بوسید. زهرا قاب عکس را ناز می کرد و با شیرین زبانی بابا بابا می گفت. به من نگاه می کرد و غش غش می خندید. جای دست و دهان بچه ها روی قاب عکس لکه می انداخت.
با دست، شستم را گرفته بودم و محکم فشار می دادم. به سمیه گفتم: «برای مامان یک لیوان آب بیاور.»
آب را خوردم و همان جا کنار بچه ها دراز کشیدم؛ اما باید بلند می شدم. بچه ها ناهار می خواستند. باید کهنه های زهرا را می شستم. سفرة صبحانه را جمع می کردم.
نزدیک ظهر بود. باید می رفتم خدیجه و معصومه را از مدرسه می آوردم. چند تا نارنگی توی ظرفی گذاشتم. همین که بچه ها سرگرم پوست کندن نارنگی ها شدند، پنهان از چشم آن ها بلند شدم. چادر سرکردم و لنگ لنگان رفتم دنبال خدیجه و معصومه.(پایان قسمت هجدهم)
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
Reza Narimani - Boland Shod Alamdar (128).mp3
7.34M
بلندشو علمدار ، علم رو بلند کن ....
#انتخابات
انتخابات 1403
#پیروزیباحزباللهاست
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نیابت از همه شهدا از ته دلمون می گیم
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای الی قیام مولانا المهدی ان شاء الله...
#جانم_فدای_رهبرم_خامنه_ای
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
29.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊زیارتنامه شهدا با قرائت سردار پر افتخار شهید حاج قاسم سلیمانی رضوان الله علیه🕊
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
کارگاه عزت نفس 22.mp3
9.7M
#کارگاه_عزت_نفس ۲۲
#استاد_شجاعی
#انصاف ؛ شاه کلیدِ ورود به سرزمینِ عزّت و محبوبیت است!
رعایت انصاف، فقط با پاگذاشتن رویِ "مَــنِ" تو حاصل میشود!
تمرین کن، حق رو به دیگران بِدی!
#اخلاق_اسلامی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
مهمانان گرانقدر #شهدا
ان شاءالله بنا داریم ضمن بارگذاری مطالب کانال،دین خود را به این دوره ریاست جمهوری و حمایت از #دکتر_جلیلی ادا کنیم و مطالبی جهت آگاه سازی ارسال نمائیم.امیدواریم هر یک از شما بزرگواران نیز ⚠️#رسانه ⚠️باشید و لله کم نگذارید.
#رهبرمسیدعلی
#جبههانقلاب
#دکترجلیلی .
#اللهماجعلعواقبامورناخیراً
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨جمعبندی طوفانی دکتر جلیلی که منجر به قهر پزشکیان از استودیو شد
#قسمبهخونشهدا
#اصلحراانتخابکنیم
#پیروزیباحزباللهاست
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗳حداقل یک میلیون رای تو این مصاحبه خوابیده (تو انتشارش بترکونید)
گفتگو با مردم در مورد افشای فساد در زندگی جلیلی و برنامه های پزشکیان
بنظرت مردم چی گفتن⁉️
#قسمبهخونشهدا
#اصلحراانتخابکنیم
#پیروزیباحزباللهاست
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انتخابات
✅ پزشکیان برای ما تبریزیها خیلی عزیزه ولی ...
بفرستید برای ترکزبانان
#قسمبهخونشهدا
#اصلحراانتخابکنیم
#پیروزیباحزباللهاست
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
💢 اکنون وقت درنگ نیست!
اگر نمیدونی توی ثانیههای باقیمونده برای انتخابات چهکار کنی، توی این سایت، عملیاتهای خیلی خوبی پیشنهاد شده.
🌐 https://jalilifans.ir/nejaatt/
🔻 هم برای بانوان، هم نوجوونها، هم مبلّغها
از دست ندید...
یک فرض و یک سوال 📌⁉️📌
فرض کنیم که ۱۶ تیر شده و در اعلام نتایج مسعود پزشکیان برنده انتخابات است.
با آمدن تمام و کمال، کابینه روحانی دولت سوم او هم حاکم شده، و باز، سالهای سیاه و شوم و درماندگی .....
جوابی که هر ایرانی با وجدان و وطن دوست باید دنبال آن باشد این است که در آن شرایط واقعا کی ضرر کرده؟؟؟
جلیلی!؟
زاکانی!؟
قالیباف!؟
قاضی زاده !؟
به ولله نه!
فقط و فقط ملتی ضرر کرده که نتونسته جانشین خوبی برای رئیس جمهور پرتلاش و جهادی و خستگی ناپذیر و فدائی خود، انتخاب کند...
نگذاریم تاریخ به حماقتمان بخندد وقتی به کسی رای دادیم که بارها گفت: من نمی دانم و کارشناس نیستم و نمی توانم؟؟؟!!
اما با آبنبات چوبی، حمایت از بی حجابی و بی عفتی و قول باز کردن همه قفلهای فضای مجازی و سایت های ضد اخلاقی و اصرار بر مذاکره با آمریکای عهد شکن و اروپای بدعهد که ۸سال بی نتیجه گی آن را تجربه کرده بودیم و برافراشتن پیراهن عثمان و قرآن بر نیزه کردن، و تهمت و افترا و آسمان و ریسمان، ما را چون کودکان گول زد، و میلیونها رای جمع کرد تا یک بار دیگر،
مثلث شوم #جهل_تحریف_نیرنگ
چونان صفین و کربلا، ما را از زمامداری لایق و شایسته، محروم کند و تاریخ و آیندگان ما را که در طرف درست تاریخ نایستادیم، چونان کوفیان قضاوت کنند...
و خسران دنیا و آخرت نصیبمان شود!!؟؟
#مؤمنازیکسوراخدوبارگزیدهنمیشود
#اینتذهبون!؟
#بهعقببرنمیگردیم
#نهبهدولتبیبرنامهپزشکیان
#نهبهدولتسومروحانی
#انتشارحداکثریقربهالیالله
#پیروزیباحزباللهاست
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹