✨تلنگرانه✨
🌹ما نخواستیم شهید نشدیم
🌹رفقا تا بند ناف رو قیچی نکنی
تا تعلقت تموم نشه وصل انجام نمیشه
🌹 رفقا شهادت خواستنیه دادنی نیستا
🌹بخوای راست بگی راست بخوای میری
🌹آنی میری ، آنی...
🌹تو شیراز تو هیئت رهپویانم باشی میری
🌹تو تهرون تو شمال تهرونم باشی صیاد باشی میری
🌹تو بازار بی و شاقم باشی شهید لاجوردی میری
🌹وسطای رملای فکه بعد جنگم باشی سید شهیدان اهل قلم ...میری
🌹احمدی روشنم باشی میری
🌹مهم اینه...
🌹شهید علم الهدی که علم الهدی شد خیلی رو خودش کار کرد
🌹رفقا سوز میخرن دود نمیخرن...
🌹غرغر نمیخرن ، حرف نمیخرن ، عمل میخرن
🌸حاج حسین یکتا
🌸به قول شهید آوینی:
🌹شهادت بال نمیخواد حال میخواد
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
4_5994379790809827651.mp3
974.9K
🍃میدونی حاجت منو؛
ولی بزار بازم بگم😭👇
۳ کلمس فقط آقـــــا
پیــ🚶ــاده؛ اربعیــن حـــــرم
🎤 سید رضا_نریمانی
#ما_ملت_امام_حسینیم
#کلام_شهید
«من مانند کسی هستم که سوار تاکسی شده و به مقصد می رسم ولی پولی ندارم، از خدا خجالت می کشم، ولی به لطف و رحمت خدا امیدوارم.»
#شهید_حسین_محرابی🌷
#سالروز_ولادت
@khademe_alzahra313
#خاطرات_شهدا
🔸کارهای اعزامش جور نمی شد، احساس من این بود که همه یک جوری دست به سرش می کنند از این موضوع خیلی ناراحت بود، یکبار گفت: دیگر به هیچ کس برای رفتن به سوریه رو نمی زنم.
🔹 آن روز وقتی به حرم حضرت رضا (ع) وارد شدیم حال عجیبی داشت. چشم هایش برق خاصی داشت. وارد صحن که شدیم رو به حرم سلام داد، تا پنجره فولاد گریه کنان با حالت تند راه می رفت، خودش را چسباند به پنجره فولاد، از قسمت خانم ها می دیدمش که زار می زد و می گفت: ببین آقا دیگه سرگردون شدم، برای دفاع از حرم آواره ی شهرها شدم، رسوا شدم، تو مزار شهدا انگشت نما شدم.
🔸طاقت نیاوردم رفتم داخل حرم، دلم خیلی برایش سوخت، یک زیارت نامه از طرف خودم برایش خواندم. آمدم داخل صحن دیدم کمی آرام شده است.
🔹نشسته بود رو به روی پنجره فولاد، نزدیکش شدم بهم لبخند زد، تعجب کردم، گفت: حاجتم را گرفتم تا ماه دیگر اعزام می شوم، شک نکن. محکم شده بود. گفت: امام رضا (ع) پارتی ام شد. درست ماه بعد اعزام شد همانطور که امام رضا (ع) بهش گفته بود.
✍به روایت همرزم شهید
#شهید_حسین_محرابی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۵۶/۶/۳۰ نیشابور
شهادت : ۱۳۹۵/۹/۱۰ حلب
@khademe_alzahra313
🍁 #یه_سلام_دوباره
آسمون قلب آدمهای پاک،
وسعتی داره
به اندازه دلتنگیها ...
به اندازه آرزوهای قشنگ ... 💕
برای همین،
کافیه دلت، هواییِ
یه حرم پر از نور بشه تا
با پَر محبت، سمتش
پرواز کنی 🕊
امروز
با یه سلام ساده،
همسفر مهربون ما باش:
#سلام_امام_خوبم 💚
اللهّـــمَ صَلّ عَلی عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّتكَ
عَلی مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری
اَلصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَّة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَـرادِفَـــه كاَفْضَل
ما صَلّيَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🌸🍃
ڪلیڪ ڪنید 👇 📥
🍃🌸🍃
👇👇
🌺🍃 @khademe_alzahra313
┄┅✵•○✫🌺✫○•✵┅┄
❣️جمالش قبلهٔ دلها ،دَمَش حلّال مشکلها
❣️به پشت پردهٔ غیبت ،حقیقت همچنان باقیست
❣️دعا کن تا که بازآید ،جمالش جلوه گر گردد
❣️نیاید یوسف زهرا ، مصیبت همچنان باقیست
💞اللهم عجل لولیک الفرج💞
ڪلیڪ ڪنید 👇 📥
🍃🌸🍃
👇👇
🌺🍃 @khademe_alzahra313 🌺🍃
┄┅✵•○✫🌺✫○•✵┅┄
••●❥🦋✧🦋❥●••
#دعای_فرج
🌑 انا لله و انا الیه راجعون 🌑
🥀 باکمال تاسف درگذشت مادر ارزشمند ومهربان سردار بزرگ خیبر شهید حاج محمدابراهیم همت به ملکوت اعلی و به میهمانی فرزند دلاور شهیدش سردار دلها پیوست.
🥀 در آستانه ی هفته دفاع مقدس و یادآوری رشادتها و دلاورمردی های شیرزنان و دلیرمردان ایران بزرگ، لحظاتی قبل مادر سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت حاجیه خانم نصرت همت بعد از سالها درد و فراق به دیدار معبود و عزیز ودردانه اش شهید همت شتافت...
🌑 روح این مادر بامحبت ومهربان قرین رحمت واسعه الهی.
@khademe_alzahra313
*وقتی مادر خبر شهادت محمد ابراهیم را شنید بیهوش شد
اما خبر شهادت سخت تر بود. مادر شهید همت می گوید: داشتم شیشههای خانه را برای عید پاک میکردم که دامادم وارد خانه شد و گفت حال ابراهیم خوب نیست و در یکی از بیمارستانهای اهواز بستری شده است. خیلی نگران شدم و بی تاب این بودم که یک نفر مرا ببرد تا پسرم را ملاقات کنم. بیقراری امانم را بریده بود. تا اینکه که پسر بزرگترم آمد و بدون هیچ مقدمهای وقتی این حالات مرا دید گفت منتظر کی هستی مادر؟ ابراهیم شهید شده است. با شنیدن این خبربیهوش شدم. پدر ابراهیم هم از حال رفت و روی زمین افتاد. چند ساعتی اصلا توی این دنیا نبودیم. از او میپرسم با این همه فعالیت ابراهیم، هیچ گاه خودتان را برای شنیدن خبر فرزندتان آماده نکرده بودید؟ سری تکان میدهد و میگوید: چرا منتظر شهادتش که بودم، اما خوب هرچه که باشد مادرم، دلم نمیآمد خار به پای بچهام فرو رود. میگفتم ان شاءالله ابراهیم میماند و به اسلام خدمت میکند.
صدام از بی بی سی اعلام میکند، هر فردی سر همت را برای ما بیاورد، جایزه دارد. وقتی حاجی شهید میشود، دوباره صدام در بی بی سی اعلام میکند، خمینی دیدی همتت را هم کشتیم! امام هم این را میشنود ... آن موقع امام دستور میدهد، تشییع جنازه باشکوهی برای او برپا کنید.
پیکر مطهر حاج ابراهیم همت به تهران میرود و ۲۴ ساعتی آنجا میماند. بچههای لشگر ۲۷ محمدرسول الله میخواهند حاجی را تهران در بهشت زهرا دفن کنند، ولی بیتابیهای مادر اجازه نمیدهد و او را برای تشییع و تدفین راهی شهرضا میکنند. مادر میگوید: «جنازه پسرم را میخواستند تهران دفن کنند، بهشت زهرا ! خودش هم همان روزهای آخر که رفته بود آنجا، پایش را زده بود کنار قبر شهید چمران و به محسن رضایی گفته بود، اینجا جای من است! وقتی هم که شهید شد، کنار قبر چمران را برایش آماده میکنند تا آنجا دفن شود، اما پسر بزرگم از راه میرسد و اجازه نمیدهد. میگوید مادرم این سالها به اندازه کافی چشم انتظار ابراهیم بوده است. جنازهاش را باید ببریم شهرضا.»
خواهر ادامه میدهد: خلاصه سر آوردن جنازه داداش به شهرضا دعوا بود و دردسر داشتیم. بچههای تهران و لشگر ۲۷ محمدرسول الله به هیچ وجهی راضی نمیشدند جنازه را به ما بدهند، ولی ما با هر سختی که بود و به خاطر مادرمان آوردیمش اینجا! بهشت زهرا هم سنگ یادبودی گذاشتیم و اورکتش را آنجا دفن کردیم. تابوت حاجی از لبنان میرسد و یک شبانه روز در خانهشان میماند. مادر میگوید: «یک تابوت زیبا و بی نظیری بود. بوی عطرش خانهمان را برداشته بود. » البته هفت تا خنچه دامادی هم برای حاجی میآورند که لباسهای جبهه و وسایلش را در آن تزیین کرده بودند.
بچههای لشگر ۲۷ محمد رسولالله، همرزمانش در کردستان ... همه و همه، دوست و آشنا میآیند و خانه پدری ابراهیم، دیگر جای سوزن انداختن ندارد. به قول مادر، «یک هفتهای خانه مان پر از آدم میشد و خالی میشد. خیلیها آمدند. مراسم تشییع و تدفینش هم که بسیار باشکوه در شهرضا برگزار شد. شام غریبان هم برایش گرفتند۰
🌹کانال شهید ابراهیم همت🌹
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_127
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
@khademe_alzahra313