🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🍂🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂 فصل اول قسمت 6⃣2⃣ ان شآلله خانه ی هر دوی ما
زندگینامه شهید حاج محمد
ابراهیم همت
🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
فصل دوم
قسمت 7⃣2⃣
بوۍ مرغ،بوی تعفن فضله ی مرغ
در آن اتاقک آن قدر زیاد بود که
ژیلا گلویش می سوخت،چشم
هایش می سوخت،وبه سرفه می
افتاد😔😔😞😞
مدام سرفه می کرد آن قدر که
ریه هایش از فشار سرفه به درد
می آمد.ریه هایش می
سوخت.😔😭
وقتی سرفه میکرد،سرفه هایش
آن قدر شدید بود که انگار ناله
می کرد.😞😞😔
واین ناله گاهی آن قدر طولانی و
دردناک بود که مرغ هایی را که در
گوشه و کنار آن مرغدانی بودند ،به
وحشت می انداخت.😞😔
از ترس فریادی که از گلوی ژیلا
برمی خواست ،دور هم جمع
می شدند و با هر سرفه و ناله ی
گوش خراش او ((قد قد)) و
سروصدا می کردند و این صداها
که در هم می پیچید ژیلا را هم
می ترساند .😔😭😫
زهرا خانم وبچه هایش هم دیگر در
آن جا نبودند که باعث دلگرمی اش
شوند😫😫😫😢😢
صاحب خانه از ترس
موشک باران های پیاپی دزفول زن
و بچه اش را هم با خودش به
منطقه ای امن تر برده بود.😒😞
گرچه دیگر هیچ کجای دزفول و
اطراف ان امنیت نداشت .😖😒😔
موشک های صدام ،هر روز ده ها
مرتبه دزفول را بمباران
می کردند.😭😭
ناله و فغان همسایه ها را می شنید
گاهی این ناله ها آن قدر شدید و
آن قدر نزدیک بودند که ژیلا
دیوانه وار از پله ها پایین و از
حیاط بیرون می رفت دو کوچه
آن طرف تر،چند خانه آن سوتر
ویران شده بودند😭😭😭
و مردم زن و بچه ها را از لای
خشت و گل،از لای آهن و سیمان،از
لای خاک وخون بیرون
می کشیدند😭😭😭
تکه تکه،له شده،مرده،زنده و باز هم
((الله اکبر،خمینی رهبر))😭😭😭
🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
ادامه ی این داستان فردا در کانال
🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
مراقبت های چله پنجم 👇👇👇 💫🌟هدیه اعمال خیرمان از طرف شهید روز به بقیه الله الاعظم عج 🌟💫 ✅ 1_ رفت
سلام علیکم💐
هجدهمين روز از چله 🌟پنجم🌟 مهمان سفره شهید 🌷 محمدرضا ایزدی 🌷 هستیم.
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
🔅 در وصیتش هم گفته بود:”آیا می شود که من شیعۀ حسین بن علی (ع) و علی بن ابیطالب (ع) باشم و با سر از دنیا بروم ؟”
یک روز قبل از شهادتش هم با او مصاحبه می کنند و می گوید من دوست دارم مثل مولایم حسین شهید شوم, زشت با سر خدمت اقا برسم!
روز بعد, ترکش گلویش را برید, تا همان جور که دوست داشت بی سر, خدمت اقا وارد شود و پیکر بی سرش کنار برادرش رسول دفن شود.
🎙 راوی:خانم کلاهی(مادر شهید)
🌷 #ﺳﺮﺩاﺭﺷﻬﻴﺪﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎاﻳﺰﺩﻱ
شلمچه در سوم اسفند ماه 1365 بعد از انفجار گلولۀ توپ دشمن ، از قطره قطرۀ خون وی رنگین گردید و این سردار شهید آن گونه که آرزوکرده بود با تنی بی سر ، به دیدار دوست شتافت . پیکر مطهر او چند روز بعد ، در هلهلۀ آتش و اسپند بر دستهای مردم قدر شناس شیراز تشییع و در گلستان دار الرحمۀ این شهر به خاک سپرده شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷به یاد سرداردلها
#حاج_قاسم_سلیمانی
و
#شهید همت
بازپنجشنبه وشب جمعه وپروازی عاشقانه
مگه میشه یادان عزیز ازدلهافراموش بشه
مگه میشه پنجشنبه ای برسه وازشهدا بگوییم،بنویسیم ویادان عزیز نباشیم
شادی روحش صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khademe_alzahra313
╭━═━⊰❀ 🌺❀⊱━═━╮
🕊 اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج 🕊
╰━═━⊰❀ 🌺❀⊱━═━╯
✍مُهم نیست که شانه هایت تجسم است
و آغوشت خیال !
همه یادت اینجاست
نگاهت، صدایت، خنده هایت...
دیگر چه میخواهم ...
#پنجشنبههای_دلتنگی
@khademe_alzahra313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙وقتی مربی میشه حاج احمد!
🔰 با روایت حاج #حسین_یکتا
@khademe_alzahra313
💕🕊💕
💌#وقت_سلام ✋
نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه میخواهد
کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه میخواهد
عطش دارم،تو درجریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد
💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐
☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸
#التمــاس_دعـا
❤️زندگیتون امام رضایی❤️
#لطفا_نشر_حداکثری
👈 #فوروارد_یادتون_نره 🌹
🍃🌺 @khademe_alzahra313 🌺🍃
✨روز ظهورتو چه سرافکنده می شوند،آنان که درخواندن دعای فرج تو کم گذاشتند✨😔
🌹مابرانیم که این ذکر جهانی بشود🌹
✅ ما را به دعا کاش فراموش نسازند
رندان سحرخیز که صاحب نفسانند
🔸🔸🔸🔸
💠السلام علیک یا اباصالح المهدی عج💠
🔔قرار دل به رسم هرشب ساعت
🌺دعایی که درزمان غیبت بایدهرروز خوانده شود 👇🌺
اللهم عَرِفنِی نَفسَک،فَاِنَک اِن لَم تُعَرِفنِی
نَفسَک لَم اَعرِف رَسُولَک،،،،
اللهم عَرِفنِی رَسُولَک،فَاِنَک اَن لَم
تُعَرِفنِی رَسُولَک،لَم اَعرِف حُجَـتـَک،
اللهم عَرِفنِی حُجـَتـَک فَاِنَک اِن لَم تُعَرِفنِی حُجَـتَک،ظَلَلتُ عَن دِینِی،،،
یااَللهُ،یَا رَحمـٰنُ،یَارَحیم،یَامُقَلِبَ القُلُوب،
ثَبِت قَلبِی عَلیٰ دِینـِک،اِنَّهُم یَرَونَه بَعیدًا وَ نَـرَاهُ قَـرِیبَا،،،،،
🌸دعای فرج🌸
🌿🌹بِسْمِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ🌹🌿
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاء،ُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ
وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ
فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب،ُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ، يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ، اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
يا اَرْحَمَ الرّاحِمين بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرين..
✨وبراي سلامتي حضرت ولیعصر روحی و ارواحنا لتراب مقدمه الفداء✨
اَللّـهُمَّ كُنْ لِّوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه، في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة، وَلِيّاً وَحافِظاً
وَقائِداً وَناصِراً، وَدَليلاً وَعَيْنا
، حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً، وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
اَللَّهُــــمَّ صَلِّ عَلـــَی مُحَمـّــــــَدٍ وَآلِ مُحَمـّـــــَدٍ وَعَجّـــِــلْ فــَرَجَهُــــــمْ وَالــْعَــنْ أعْدائــَهــُــمْ أجْمَعیـــــــنْ
🌿 اللهم عجل لولیک الفرج🌿
🌿واحفظ قائدنا الامام الخامنه ای🌿
دعا برای رزمندگان و مدافعان حرم فراموش نشه.🌹
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
@khademe_alzahra313
جمعه صبحست
به نرگس برسان اين پيغام💌
سوخت بی عطر تو اين باغ🍁
كمی زود بيا😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#جمعههای_مهدوی
@khademe_alzahra313
❄️🍃🌹🍃❄️
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_44
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
❄️🍃🌹🍃❄️
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
صبح زد از خنده رویی
غوطه در خون شفق💔
تا چه گلها بشکفد✨
از چهره خندان تُرا...😍
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتون_متبرک_به_لبخندشهید🌹
@khademe_alzahra313
🌷 امام صادق💚 علیه السلام
💫سنگین ترین عملی که روز #قیامت در ترازوی اعمال گذاشته می شود، صلوات بر محمد💚صلیاللهعلیهوآله و اهل بیت ایشان است.
📗 وسائل شیعه، ج۷
ذکر روز جمعه ۱۰۰مرتبه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@khademe_alzahra313
4_6019210109144544137.mp3
584.8K
📝 علت نهی از ذکر نام اصلی امام زمان(عج) در زمان غیبت⁉️
#استاد رائفی پور
@khademe_alzahra313
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🍂🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂 فصل اول قسمت 6⃣2⃣ ان شآلله خانه ی هر دوی ما
زندگینامه شهید حاج محمد
ابراهیم همت
🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
فصل دوم
قسمت 8⃣2⃣
ژیلا بر می گشت و ابراهیم هنوز
برنگشته بود .ژیلا ناراحتی ریه
پیدا کرده بود.سرفه هایش هرروز
خون آلودتر،بدتر و دردناک تر
می شد.😭😭😞
و از ابراهیم ،چند روز بود که از
ابراهیم خبری نداشت.😔😔
خبری نشده بود.بوی شدید و
آزاردهنده ی تعفن اتاق باعث شد
ژیلا از بازار دو سه تا شیشه گلاب
خرید و آن ها را بر کف مرغدانی
(همان اتاق محل سکونت اش) و بر
در ودیوار پاشید.مرغدانی معطر
شد اما بوی فضله ی مرغ همچنان
بود حتی بدتر هم شده بود.😔😭
بدتر هم شد.بوی عطر و گلاب با
بوی فضله ی مرغ در هم آمیخت و
تنفس ژیلا را سخت تر و
سرفه هایش را بیشتر و شدید تر
کرد.😭😔
سرما ، سرفه های خون آلود ،
ناله های مرغ ها،و صدای مدام
موشک باران شهر،از سویی و هول
و هراس تنهایی از دیگر
سوی،ژیلارا محاصره کرده بود.😭
سه شبانه روز بود که ژیلا تنها شده
بود و می ترسید.تب و سرما هم به
ترس و سرفه و درد های او اضافه
شده بود.😭😔
هیچ کس در حیاط نبود.تلفن هم
نداشت که بتواند ابراهیم خبری
بدهد که بتواند به خانواده اش
زنگ بزند.😔😭😔
پول هم نداشت.آخرین سکه هایش
را برای خریدن گلاب داده بود و
پاشیده بود به در و دیوار مرغدانی
که با عفونت در آمیخته و گاهی
بوی بد آن حالش را بر هم مے زد
😭😔😭😔😭
🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
🌷❤شهید_همـت _ هادی❤🌷
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹 فصل دوم قسمت 8⃣2⃣ ژیلا بر می گشت و ابراهیم هن
زندگینامه شهید حاج محمد
ابراهیم همت
🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
فصل دوم
قسمت 9⃣2⃣
آن قدر که می خواست بالا بیاورد
اخرین ریال های پولش را هم داده
بود برای خریدن یکی دو تا نان و
یک کیلو ماست و یکی دو سیر
پنیر و دیگر هیچ پولی برایش
نمانده بود.ریالی حتی.😭😭
کجایی ابراهیم؟؟😭😔
و می دانست که ابراهیم
کجاست.ابراهیم را در میان آتش و
خون ،در میان آتش و دود
می دید.😔😭
ابراهیم به این سو و آن سو
می دوید.بچه های لشکرش را
سر وسامان می داد و آن ها را به
مقاومت و پیشروی و عقب راندن
دشمن تشویق می کرد😔😭
و خودش هم در کنار آن ها و
پیشاپیش آن ها تفنگ بر دوش
می دوید و می جنگید.ژیلا این را
هم پیش چشم خود می دید و از
اینکه در گوشه ای نشسته است و
نمی تواند در کنار ابراهیم بجنگد
ناراحت بود.😔😔😞
ناراحت بود و سرفه می کرد.سرفه
می کرد و چشم به در داشت.😔😔
شب بود وهوا تاریک بود.تاریک
تاریک و ژیلا نمی توانستدبفهمد که
در چه موقعیتی است و اصلا در
کجاست؟؟😔😔😞😞
در اصفهان ،در شهرضا،در پاوه ،و
یا.. در دزفول،ترس و تردید و درد
و هجوم یاد او را بیشتر در خود
مچاله کرد.😖😖😔😔😞😭
پتو را دور خودش پیچید و نفسش
را حبس کرد.😔😭
🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷
ادامه ی این داستان فردا در کانال
#مراقب_حق_الناس_باش...
امام خمینی در بخشی از یک نامه عرفانی به پسرش میفرماید : پسرم ، با حق النّاس از این جهان رخت نبند که کار بسیار مشکل میشود...