eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.4هزار ویدیو
165 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تحصیلات عباس هوش و استعداد خوبی داشت، در دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان برای ارتقاء تحصیل خودش همواره تلاش میکرد و همیشه جزو شاگردان ممتاز کلاس بود. اوج تلاشش در مقطع پیش دانشگاهی بود، ساعات روزانه خود را برنامه ریزی کرده بود و اکثر وقت های روزانه خود را در سالن مطالعه کتابخانه مرکزی سمنان میگذراند او با اراده ای قوی میخواست بهترین نتیجه را در کنکور بگیرد. در نهایت هم توانست با رتبه خوب در دانشگاه سمنان در رشته مهندسی کامپیوتر(نرم افزار) قبول شود.   همزمان با شرکت در کنکور سراسری؛ به خاطر عشق و علاقه ای که برای ورود به سپاه پاسداران داشت در آزمون ورودی دانشگاه امام حسین(ع) هم شرکت کرد. خبر قبولی در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع)، تقریبا همزمان با خبر قبولی در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه سمنان به عباس داده شد. قبولی در هر دو آزمون، او را حدود یک هفته در فکر فرو برد که کدام راه را انتخاب کند.   از دوستان  زیادی مشورت خواست، اکثر دوستان و آشنایان به او پیشنهاد دادند که در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل بدهد ولی او در نهایت دانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب کرد و بعدها به دیگران میگفت در سپاه بهتر میتوان به اسلام خدمت کرد.   عباس در پنجم مهر ماه سال هزار و سیصد و نود ؛ و در حالی که 18 سال داشت وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد. جوّ مذهبی و عقیدتی دانشگاه، محیط مناسبی را برای رشد بیش از پیش برای او فراهم کرد، عباس در طول دوره آموزش افسری و پاسداری مدام به فکر افزایش سطح تفکر و آگاهی خودش بود و توانست همزمان با دوره آموزش نظامی، مطالعاتش را در موضوعات مختلف خصوصا موضوعات عقیدتی فزونی بخشد. او تا قبل از اعزام اکثر کتاب های شهید مطهری را خوانده بود و از مرکز بینش مطهر گواهی سطح یک را گرفته بود. مطالعه زیاد در عمق دید و وسعت نظر عباس تأثیر بسیار مثبتی گذاشت و کم کم او را به مرحله شعور و خودشناسی رساند (وصیت نامه و دلنوشته هایش گویای این تاثیر است).   در دانشگاه با دو نفر از هم دوره ای هایش توانسته بود حلقه های معرفتی تشکیل دهد که بعدها پایه گذار یکی از کانون های فعال تربیتی و مذهبی دانشگاه شده بود تا جایی که حتی طرح مطالعاتی و تشکیل چنین کانونی را به مسئولین دانشگاه ارائه داده بودند و قرار بود آن طرح اجرایی شود.   عباس گزینش سپاه استان سمنان بود وبعد از اتمام دوره آموزش افسری در تابستان 92‌، باید به سمنان می آمد. اما به خاطر فعالیت های فرهنگی اش مورد توجه فرماندهی دانشگاه قرار گرفت و همان فعالیت ها در نهایت سبب شد تا عباس و دو دوستش با تأکید فرمانده دانشگاه به جای رفتن به رده معرفی کننده، در دانشگاه ماندنی شوند تا محیط دانشگاه و دانشجویان بیشتر از وجود آنان بهره ببرند.   بعد از یک سال در دفتر جانشین فرماندهی دانشگاه مشغول به کار شد. او با استفاده از فضای معنوی دانشگاه و با مطالعه توانست بنیه ی اعتقادی و اخلاقی خود را روز به روز کامل تر کند. در این مسیر سردار اباذری معلمی دلسوز برای او بود. از دست نوشته های مناجات او با خداوند متعال برمی آید که در او تحول عظیمی رخ داده بود و پیوسته خود را در محضر خدا می دید و از اعمال روزانه خودش حساب می کشید. 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
💠 کودکی عباس دانشگر فرزند مؤمن؛ هیجدهم اردیبهشت سال یک هزار و سیصد و هفتاد و دو در شهرستان سمنان در خانواده ای متدین به دنیـا آمد. او تحت تربیت مذهبی پدر و مادر، از همان دوران کودکی با احکام و قرآن و تعالیم دینی آشنا شد. پدرش او را مرتب به همراه خود به مسجد محل می برد و این حضور مداوم در مسجد الزهرای شهرک تعاون سمنان و در نوجوانی در پایگاه بسیج محمد رسول ا... (ص) باعث شد که به منشی بسیجی وار و رفتار و گفتارش با آداب و اخلاق اسلامی آراسته شود.   تقریبا از سن هشت سالگی به بعد مرتب در نماز جماعت مسجد محل حضور داشت و با دوستانش هر سال در اعتکاف ماه رجب شرکت می کرد. بزرگتر که شد زیاد هیئت میرفت، به قول معروف بچه هیئتی بود، پا منبری ثابت اکثر سخنرانی هایی مسجد محل و دیگر مساجد شهر  محسوب میشد و علاوه بر شرکت در مراسمات مذهبی مثل عزاداری های ماه محرم و شبهای قدر و تلاوت جزء خوانی قرآن در ماه مبارک رمضان، در طول سال نیز خصوصا پنجشنبه شب ها در دعای کمیل امام زاده یحیی سمنان و جمعه صبح ها در دعای ندبه شهرستان (بیشتر در مسجد المهدی سمنان) حضوری مرتب و فعال داشت و همین حضور فعال او زمینه ای برای ساخته شدن شخصیت اجتماعی و معنوی او در سال های بعد شد. بخشی از روحیات مذهبی عباس بالطبع از خانواده نشات میگرفت اما بخش بسیار زیادی از آن ناشی از کوشش هایی بود که عباس خصوصا در دوران جوانی در خودسازی و پرورش روح ایمان خودش داشت.   💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
💠 لبخندی به رنگ شهادت شجاع و نترس بودن یکی از مشخصه های دوران کودکی و نوجوانی او بودو خنده ای که همیشه بر لب داشت. در ارتباط با دیگران روابط عمومی بالایی داشت و در اولین برخورد آنقدر گرم و صمیمی بود که رابطه ای صمیمی و عاطفی با اطرافیان برقرار میکرد. 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯  
  عباس در طول سال 94 بارها از فرمانده اش اجازه اعزام به سوریه را مطرح کرده بود اما رفتنش به سوریه تا نامزدی اش به تعویق افتاد.   عباس در بیست و سوم بهمن سال یک هزار و سیصد و نود و چهار دختر عموی خود را به همسری برگزید و صیغه موقت خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی نمی گذشت که مقدمات سفر به سوریه فراهم شد. در جواب فرمانده اش، سردار اباذری که به او گفته بود: " شما تازه صاحب همسر شدی، هنوز دو ماه از نامزدی ات هم نگذشته؛" گفته بود میترسم زمین گیر شوم و توفیق از من سلب شود. عباس اعتقاد داشت حضور در جبهه مقاومت واجب عینی است و باید از حرمین شریفین با تمام توان دفاع کنیم. خانواده اش نیز مانع تصمیمش نشدند و حقیقت راهی که عباس انتخاب کرده بود ایمان داشتند. در نهایت او با اصرار زیاد به فرمانده اش، در اول اردیبهشت سال یک هزار و سیصد و نود و پنج داوطلبانه عازم سوریه شد.   💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
💠 شهادت روزهای پایانی مأموریت او بود مدت پنجاه روز در محور های متعدد درگیری در نقش فرماندهی گروهان در کنار گروهی از شیعیان نبل و الزهرا ( دو شهر در سوریه) و جمعی از گروه النجبای عراق مجاهدت کرد و در سخت ترین شرایط در نزدیکی دشمن دلاورانه جنگید. دوستان سوری و عراقی اش به او علاقه مند شده بودند و حتی یکی از آنها انگشترش را به عباس هدیه داده بود. از روحیات و رفتارش در میدان نبرد که بعد از شهادت، دوستانش نقل کردند مشخص است که  عباس خود را آماده شهادت کرده بود.   عباس در بیستم خرداد یک هزار و سیصد و نود و پنج در حالی که بیست و سه بهار از سن او می گذشت در منطقه خلصه در حومه جنوبی حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. فرمانده اش سردار اباذری به او لقب " جوان مومن انقلابی" داد و با دلی پر از اندوه این چنین گفت: " مجموعه سپاه یکی از فرماندهان شجاع و مدیر خود را از دست داد. "   پیکر مطهر شهید عباس دانشگر پس از تشییع باشکوه در دانشگاه امام حسین(ع) به زادگاهش سمنان آورده شد و در شهرستان سمنان هم پس از تشییع مردم شهید پرور در امامزاده حضرت علی اشرف(ع) به خاک سپرده شد.   💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮          @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
﷽ / مفاتیح و زندگی ❌شبهه یه سر به بزنید، میبینید اگه کسی بخاد مسلمون باشه باید کلا زندگی را تعطیل کنه، بشینه صبح تا شب دعا بخونه. همیناست که پیشرفت نمیکنیم ✅پاسخ گرچه در کتاب‏های ، همچون مفاتیح الجنان، برای تمام ساعات روز و تمام روزهای سال دعا نقل شده است، اما این مثل آن است که وقتی شما به ترمینال اتوبوس یا فرودگاه یا ایستگاه قطار مراجعه می‏کنید، می‏بینید که در تابلو نوشته شده است: برای تمام ساعات شبانه روز، وسیله آماده سفر دارند، ساعت ۸ صبح، ۹ صبح، ۱۰ صبح تا آخر شب. معنای این تابلو این نیست که همه مردم در همه ساعات مسافرت کنند، بلکه به معنای آن است که هر مسافری در هر ساعتی تصمیم سفر گرفت وسیله هست. در دعا هم شاید منظور این باشد که هر کس در هر ساعت، قصد خواندن دعایی داشت، دعای مخصوص آن ساعت هست. به علاوه، دعاهای کوچک، به خصوص اگر انسان آنها را حفظ کند لطمه‏ ای به کس نمی‏زند و می‏تواند در ضمن کار و فعالیتهای روزانه اش به دعا هم مشغول باشد. ╔═.🍃.═══════╗ 🌼@khademngoo🌼 ╚═══════.🍃.═╝
13.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 مرکز شفا 🌴 🎥 استاد خیرآبادی ╔═.🍃.═══════╗ 🌼@khademngoo🌼 ╚═══════.🍃.═╝
⚠️ ‼️ دقت کردی؟! بعضی وقتا شیطونــه کنارِ گوشمون زمزمه میــکنه: تا جوونی از زندگیــــت لذت ببر❗️ هر جور که میشه خوش بگذرون اما حواســِ🔔ـــمون باشه نکنه خوش گذرونیمون به قیمتِ شکســ💔ـــتنِ دل امام زمانمون تموم بشه... مبادا با خوش گذرونیای آمیخته به گناهـــ♨️، ظهورش رو عقب بنــدازیم... تا دیر نشده باید فکری🤔 کرد ... بیاییم با مـ♡ـولامون معامله کنیم... یه معامله دو طرفه و سوداور...💰 ↯ بعشقش یه گناه، فقط یک گناه رو ترک کنیم. مـ♡ـولامون هم لحظات مرگ به فریادمون برسه ... جایی که هیچ کس و هیچ چیز به دادمون نخواهد رسید... اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
آیت الله مجتهدی تهرانی : هیچ و را نشمارید.. 💠هیـچ را نشمـارید و به کوچـکی آن نـگاه نکنیـد. نــگاه کنیـد ببینیـد چه را کردیـد. شایـد خـــدا در گناه باشد. 💠از آن طــرف، هیـچ را هـم نـشماریـد، شایـد که در عبادت باشد. 💯دست کوری را می گیری و از این طرف خیابان به آن طرف می بری، نگو این که چیزی نیست, یک وقت می بینی که همیـن کـــارِ کوچـک، تـو را بهشتـی کـرد 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
💎 دو مفهوم کلیدی نماز 💎 💙 احکام واجب نماز طوری طراحی شده است که با تکرار چندباره آن در هر روز دو مفهوم کلیدی یعنی «بزرگی و عظمت خدا» و «حقارت انسان در برابر خدا» را به انسان القا می‌کند. 💙 ذکر محوری نماز «الله اکبر» است در قسمت های دیگر هم که اذکار دیگری غیر از «الله اکبر» بر زبان جاری می شود توجه به عظمت و علوّ خداوند است. 💙 در «سبحان ربی العظیم و بحمده» دوباره سخن از بزرگی خداست. در «سبحان ربی الاعلی و بحمده» دوباره سخن از برتری و بزرگی خداست. 💙 در نماز هم سجده داریم و هم رکوع که بالاترین نمادهای تعظیم هستند [کوچکی و حقارت انسان در این حالت بیشتر نشان داده می‌شود] گویا نماز چیزی جز القاء کبریایی خدا در دل انسان نیست. 📚 ، چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ صفحه ۷۸. 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🔹 نگاه زیبا به نماز 🔹 🌟 قبل از هر چیز چشم گفتن به خدا و اطاعت فرمان اوست و این خیلی زیباست. سعی کن با این دید به نماز نگاه کنی. 🌟 سر نماز نشان بده که از خدا حساب می‌بری. [مثلاً خدا دستور داده کنی] صورت به خاک بگذار و بگو: خواستی صورت به خاکم بنگری؟ بهر مویت در هلاکم بنگری؟ 📚 ، چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ صفحه ۵۸. 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا