🌹🌿🌹🌿🌹
🌿🌹🌿🌹
🌹🌿🌹
🌿🌹
🌹
|📄🙃 #تایم_رمان |
♥️ #رمان_عشق_با_طعم_سادگی
🖇 #قسمت_20
سرو صدای دوقلوها امکان کشیدن نفس عمیق دوم رو ازمن گرفت و نگاهم ثابت شد روی
محمدی که شبیه بابا بود و محسنی که شبیه مامان!
_شما دوتا دیگه کجا ؟
محمد ابرو انداخت بالا
_خونه عمه ! مشکلیه؟
چشمهام رو ریز کردم
_اونوقت کی گفته شمادوتاهم دعوتین؟
محسن باصدای لوسی گفت_وا محنا جون خونه عمه که دعوت نمی خواد!
صورتم و جمع کردم
_بی مزه ها
بابا طبق عادت سوئیچ ماشینش رو توی دستش میچرخوند و بیرون اومد
بازم با اعتراض گفتم: باباجون خودم باآژانس میرفتم روز جمعه ای روز استراحتتونه!
به پیشونی بابا چین مصنوعی افتاد بایک لبخند واقعی پدرانه روی لبهاش
_ این یعنی دختر بابا از
الان تعارفی شده؟؟!
محمد پوفی کرد
_نخیر باباجون این یعنی این یکی یکدونه باز داره خودش رو لوس میکنه
محسن هم دهنش رو کج کرد
_ خودشیرین!
بابا به جای من چشم غره ای به هردوشون رفت و با ریموت در ماشینش رو باز کرد ...رفتم تا
صندلی جلو بشینم کنار بابا دختر بودم خب یکی یکدونه بابا!
_آی خانوم مامان هم داره میادها !
گیج به محسن نگاه کردم
_مامان؟!
محمد دیگه روی صندلی عقب کنار شیشه جا گرفته بود_بله مامان... دسته جمعی میخوایم بریم در
خونه عمه تحویلت بدیم بعد خودمون بریم دوردور ...آخ چه صفایی داره حالا بیرون رفتن ...چه
خوب شد عروسش کردن نه محسن؟
محسن منتظر شد من بشینم تا اون هم کنار شیشه بشینه
_آره والا دعاش رو باید به جون امیر
علی بکنیم که از شر این دردونه راحتمون کرد
با اعتراض و لوس گفتم: بابااااا
مامان که بیرون اومده بود فرصت به بابا ندادو اینبار اون طرفدارم شد
_صددفعه گفتم نزنین این
حرفها رو.. دخترمم اذیت نکنین!!!
تاثیر نکرد لحن تند مامان روشون و تازه با خنده ریزی به هم چشمک زدند.
عطیه در رو باز کردو بادیدنم دست به کمر شد
_واچه عجب نمیومدی! دست مامانم درد نکنه با این
عروس آوردنش تالنگ ظهر می خوابه!
اوف بلندی گفتم: بی خیال شو دیگه عطی جون دقت کردی جدیدا داری میری تو جلد خواهر
شوهرای غرغرو
با کیفم زدم به بازوش
_حالا هم برو کنار اگه همینجا بمونم تا شب می خوای برام دست به کمر
سخنرانی کنی!
عطیه بازوش رو ماساژ داد
_دستت هرز شده ها...صددفعه هم بهت گفتم اسمم رو کامل بگو
شانس آوردی امیرعلی اینجا نبود وگرنه حالت رو جا میاورد بدش میاد اسم ها رو مخفف بگن!
ضربان قلبم بالا رفت انگار با حرف عطیه تازه یادم افتاد امروز به عنوان خانوم امیر علی پا گشا
شدم و نیامدم دیدن عطیه!
شیطنتم خوابید
_جدی نمی دونستم
لبخند دندون نمایی زد
_نگو از داداشم حساب میبری؟!جون من؟!
خنده ام گرفت از لحن بامزه اش و قدمهام رو برداشتم سمت آشپزخونه و بلند گفتم:نه بابا! من؟!
صدای پر خنده اش رو شنیدم
_آره جون خودت... خالصه آمار کارها و حرفهایی که امیر علی
ازشون متنفره رو خواستی با کمال میل حاظرم بهت بگم که سوتی ندی جلوش میشناسیش که اخماش ازصدتا دعوا و کتک بدتره...
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/khademngoo
🖊 #مقام_معظم_رهبری:
قالْ وَ أَغفَلُ النّاس مَن لَم یَتَّعِظ بِتَغَیُّرِ الدُّنیا مِن حالٍ إِلی حال
غافلترین مردم آن کسی است که از این تغییرات و تبدّلاتی که در عالم وجود و در میان انسانها بالخصوص به وجود میآید موعظه نگیرد، پند نگیرد، این [شخص] غافل است. چون پُر است این دنیا از موجبات پند.
وَ سَکَنتُم فی مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم این آیات کریمهی قرآن به کسانی که به دولت و مقامی رسیدند تذکر میدهد که اینجایی که شما امروز نشستهاید، قبل از شما یک عدهی دیگری نشسته بودند، آنها رفتند، شما آمدید. این تبدّل حالات است.
انسان باید از این تغییر مسیر تاریخ بشر، بالا رفتنها و پایین آمدنها در عالم پند بگیرد. پند هم انواع و اقسامی دارد؛ یعنی فقط این نیست که انسان احساس کند که این نعمت زوالپذیر است -این یکی از پندها است- اگر من و شما امروز نعمتی داریم، دیگرانی هم قبل از ما بودند که این نعمت را داشتند و از آنها گرفته شد.
در سطح دنیا هم همینجور است؛ از من و شما هم این نعمت ممکن است گرفته بشود؛ تصور نکنیم [این نعمت] ابدی است، تصور نکنیم امضاشده و تضمینشده و قطعی است؛ این نعمت را بایستی با شکر الهی و ادای وظیفهی نعمت حفظ کرد.
26.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 #طبق_برنامه_یکشنبه_ها:
✅#خلاقیت #ترفند 👌 #هنر
🔴 ببین چطوری قوطی نوشابه رو، تبدیل به دیگ فانتزی میکنه 👆👆
🔵#خلاق_باشید
✿⃟🌸 • @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
13.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 #طبق_برنامه_یکشنبه_ها:
📽#انیمیشن 🇮🇷 #کارتون_انقلابی
🌷#دهه_فجر
🇮🇷 #کارتون خنده دار بهمن و بختک
🇮🇷 این قسمت :مرغ طوفان
✿⃟🌸 • @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
گروهی از دوستان ملاقاتی با استاد مسن
دانشگاه خود داشتند، گفتگو خیلی سریع
به مشاجره درباره استرس و تنش در زندگی
تبدیل شد
استاد به شاگردان پیشنهاد قهوه داد
و از آشپزخانه با سینی قهوه
در فنجانهای متفاوت برگشت
فنجانهای شیشهای
فنجانهای کریستال
و فنجانهایی که برق میزدند
بعضی از فنجانها معمولی
و برخی گرانقیمت بودند
پس از اینکه هر یک از آنها فنجانی برداشتند
استاد گفت: اگر دقت کرده باشید
همه فنجانهایی که به نظر زیبا و جالب
میآمدند اول انتخاب و برداشته شدند
و فنجانهای معمولی در سینی باقی ماندند
هر یک از شما بهترین فنجان را میخواست
و این منبع استرس و تنش شماست
آنچه که شما در واقع به دنبالش بودید
قهوه بود و نه فنجان!
در حالیکه شما همه
به دنبال بهترین فنجان بودید!
حال اگر زندگی قهوه باشد؟
پس شغل، پول، پست و مقام
و عشق و غیره فنجان هستند
آنها فقط ابزاری هستند برای
حفظ و نگهداری زندگی
لطفا اجازه ندهید فنجانها شما را
به خود جذب نمایند
قهوه نوش جانتان!!
✿⃟🌸 • @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
باز شب است
و باز دلم هوای تو دارد
بار خدایا آرامش دل
جز با ذکر نام زیبای تو
حاصل نمیشود
ای مهربانترین مهربانان
دلهای عزیزانم را
سرشار از آرامش گردان
بازم یک شب بلند زمستونی اومد
آرزو میکنم در این شب دل انگیز
ستاره بختتون درخشان
دلهاتون پاک و صاف مثل آسمون آبی
و پر از عشق خدای مهربون باشه
شبتـ🌙ـون بخیـر در پنـاه خـدا🌟
✿⃟🌸 • @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا
با اولین قدمهایم بر جادههای صبح
نامت را عاشقانه زمزمه میکنم
کوله بار تمنایم خالی
و موج سخاوت تو جاری
🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃
🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸
✿⃟🌸 • @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
💠🌸💠🌸💠🌸
🌸💠
💠🌸
💠
💠
🍂🌼 وَعَلَی اللهِ فَلیَتَوَکَّلِ المؤمِنُونَ
🌼🍂 و مومنان باید فقط بر خدا توکل کنند .
{سوره ی آل عمران آیه ۱۶۰}
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
-_-_-_-_-_-_-_
#آیه_های_نور
#ادمین_بانو
✿⃟🌸 • @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️
#صبحتبخیرمولایمن
🏝مهدی جان
بهار، همه طراوتش را
مدیون یک گل است
گل زیبای نرگس
اگر سختی زمستان طولانی غیبت نبود،
شوق آمدن بهار عدالت معنی نداشت
بهترین هدیهای که میتوان
برای گلدان شکسته قلب منتظران خرید،
یک شاخه گل نرگس است
ای عزیز زهرا
سالهای متمادی است که گل گلدان شکستهام را عوض میکنم ولی نیامدی
طاقتمان طاق شد
تورا به مادر بزرگوارت قسم
بیا...
دیگر بیا...🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✿⃟🌸 • @khademngoo 🌸• ✿⃟☔️