eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
162 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سینہ‌ازآتشِ‌دل،درغمِ‌جانانہ‌بسوخت آتشی‌بوددرین‌خانه‌کہ‌کاشانه‌بسوخت "حافظ‌شیرازے" 🏝خشکسالیِ ندیدنت بیداد می‌کند در کویر ترک‌خوردهٔ دلم! پریشانم از این‌ دوری و دلتنگی... تشنه و خسته، وادی به وادی، در طلب آب می‌گردم و هربار دست خالی برمی‌گردم. بیا و به یک جرعه‌ی دیدار سیرابم کن بیا و به یک دیدار کوتاه، به یک لبخندِ شیرین، مهمانم کن... سال‌هاست زخم‌های دلم، نوازش دستان شفابخشِ شما را می‌‌خواهد طبیب هم جوابم کرده… معجزه می‌خواهم!🏝
سروِچمانِ‌من‌چرا،میلِ‌چمن‌نمیڪند همـدمِ‌گُل‌نمیشود،یادِسمـن‌نمیڪند دل‌بہ‌هواےروےاو،همدمِ‌جان‌نمیشود جان‌بہ‌هواےکوےاو،خدمتِ‌تن‌نمیکند "حافظ‌شیرازے" 🏝سلام تنهاترین... سلام مولای غریبم قلمم بغض می‌کند تا می‌نویسمت! کجایی...؟! پُر از بهانه‌ام برای گریستن و فریاد زدن، پر از حرف‌های ناگفته‌ام... حرف‌هایی که هر روز از ندیدنت گِله‌ها دارند؛ اما با همه‌ی این دلتنگی‌ها چه زیبا و دلنشین است که هر روز به شما سلامی دهم...🏝 ↙️↙️↙️ @atr_ir
دیدم‌بخواب‌دوش‌ڪہ‌ماهےبرآمدے کزعڪسِ‌روی‌اوشبِ‌هجران‌سرآمدے تعبیررفت‌یارِسفرکرده‌می‌رسد.. ای‌کاش‌هرچه‌زودترازدر،درآمدی "حافظ‌شیرازے" 🏝چه غربتی از این بالاتر که زمین و زمان وامدار نگاه شما هستند و این‌گونه شما را از یاد برده‌اند؟ انگار به شب زدگی عادت کرده‌ایم انگار خورشید را از یاد برده‌ایم انگار بهار را، آسمان را و .... را به فراموشی سپرده‌ایم ... چقدر تنهایید در قلب شیعیانتان🏝
عشق‌تومرا..ألستُ‌منڪم‌ببعید هجرتومرا.. إنّ‌عذابےلشــــدید برڪنج‌لبت‌نوشتہ‌..یُحیےویمیت مَن‌ماتَ‌من‌العشق‌فقدماتَ‌شهیـد 🏝هرچند در فراقتان زندگی سخت می‌گذرد هرچند روزهایمان از شب تیره‌تر است هرچند دلهایمان پر از پاییزهای مکرر و سرد است اما به زودی باز می‌آیید و جهانمان با شمیم شکوفه‌های صورتی دیدار، معطر می‌شود و آسمانمان از پرواز پروانه‌ها پر می‌گردد ... به همین زودی ... به همین نزدیکی....🏝
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رُکْنَ الْإِیمَانِ... 🏝چه سست خانه‌ای است ایمان بدون یاد امام حیّ و حاضر! سلام بر تو و بر بلندای حضور تو که جز بر آن عمارت، ایمان استوار نمی‌ایستد..🏝 آن‌سفرڪرده ڪہ‌صدقافلہ‌دل،همرهِ‌اوست.. هرڪجاهست خدایابہ‌سلامت‌دارَش.. "حافظ‌شیرازے" ↙️↙️↙️ @atr_ir
یارم‌چوقَدَح‌بہ‌دست‌گیرد بازارِبُتان‌شکست‌گیرد.. هرڪس‌ڪہ‌بدیدچشمِ‌اوگفت ڪومحتسبےڪہ‌مست‌گیرد "حافظ‌شیرازے" 🏝یا مھــــــــــدے هر نفس آینه روی تو را می‌طلبم از گلستان جهان بوی تو را می‌طلبم ای بهشتِ همه دل‌های خداجوی بیا عطر گل چهره مینوی تو را می‌طلبم🏝
اےدل‌مباش‌یکدم‌خالےزعشق‌ومستے وآنگہ‌بروڪہ‌رَستےازنیستےوهستے خار،ارچه‌جان‌بڪاهد،گُل‌عذرِآن‌بخواهد سهل‌ست‌تلخےِمِے،درجنبِ‌ذوقِ‌مستے "حافظ‌شیرازے" 🏝سلام زهرایی‌ترین یوسف، مهدی جان ما قحطی زدگان وصال، عمریست گرفتار فراق شماییم... عمری است که در حسرت جانسوز دیدارتان می‌سوزیم و در آرزوی رسیدنتان لحظه شماری می‌کنیم ای کاش این دیدگان به‌راه مانده با شمیم بهشتی پیراهنتان روشن شود...🏝
صنماباغمِ‌عشق‌ِ‌توچہ‌تدبیـرڪنم تابه‌ڪےدرغمِ‌تونالہءشبگیرڪنم دل‌ِدیوانہ‌ازآن‌شدڪہ‌نصیحت‌شنَوَد مگرش‌هـم‌زِسَـرِزُلفِ‌توزنجیـرڪنم "حافظ‌شیرازے" 🏝چقدر آمدنتان نزدیک است... انگار شمیم بهارِ دیدارتان، هر روز بیشتر احساس می‌شود... انگار صدای گام‌های ظهورتان، هر لحظه بیشتر شنیده می شود... شما باز خواهید آمد... به همین زودی... به همین نزدیکی...🏝
🏝چقدر دلم تنگ است ... دلم تنگ است برای دیدارتان ... بوییدنتان ... دلم تنگ است برای شنیدن صدای آشنایتان ... دلم تنگ است برای اینکه بیایید و من رنج تمام این سال های سخت و سرد را برایتان بگویم ... دلم تنگ است برای بازکردن این بغض گلوگیر ... برای گریستن ... کاش می آمدید ...🏝
چونافه‌بردلِ‌مسڪینِ‌من،گِره‌مَفِکَن ڪہ‌عهد،باسرِزُلفِ‌گره‌گُشای‌توبست توخود‌حیاتِ‌دگربودی‌،ای‌نسیمِ‌وصال خطانگرڪہ‌دل‌امّیـد،دربقاےتوبست "حافظ‌شیرازے" 🏝انتظار می‌کشیم آن‌چنان که پرنده پرواز را شب روز را و سکوت فریاد را ... انتظار می‌کشیم آنچنان که خفتگان‌بیداری را و بیداران ظهور را ... پدر مهربانمان تو را چون جان خسته به خواب چون کام تشنه به آب انتظار می‌کشیم ای وعده‌ی تضمین شده‌ی خدا السَّلامُ عَلَیک َ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه🏝
رازےڪہ‌بَرِغیــرنگفتیـم‌ونگوئیـم.. بادوست‌بگوئیم‌ڪہ‌اومحرمِ‌رازست شـرحِ‌شڪنِ‌زُلفِ‌خَم‌اندرخَمِ‌جـانـان، ڪوته‌نتوان‌ڪردکہ‌این‌قصّه‌درازست "حافظ‌شیرازے" 🏝سلام حضرت بهار ، مهدی جان اگر چه پاییز ، برگ و بار دل‌هایمان را خزان کرده است ... اگر چه باغ آرزوهایمان ، دیری است گل و شکوفه و پروانه ، به خود ندیده است ... ... اما بهار ظهورتان در راه است و ما دوباره سبز خواهیم شد🏝
🏝پاییز است... روی سنگفرش دل‌هایمان پر از آرزوهای خزان شده است و سرمای فراق ، تا عمق استخوانمان را می‌سوزاند... آسمان جان‌هایمان را ابرهای تیره‌ی دلتنگی، فراگرفته و صحن وجودمان از عبور مداوم بغض و اضطراب و چشم به راهی ، سرشار است... شما بگویید عزیز دل‌های ما شما بگویید جز مژده‌ی سبز و معطر ظهورتان چیزی هست که آراممان کند؟🏝