eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
161 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_سی_و_نهم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به روایت حانیه ......
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ به روایت حانیه ................................................... 6 جلسه از کلاسا گذشته بود و من جواب خیلی از سوالام رو گرفته بودم. . . رو تخت فاطمه نشسته بودم و با ناخنام بازی میکردم. فاطمه_خب من حاضرم بریم؟ پالتوم رو برداشتم ، شالم رو جلو کشیدم و رو به فاطمه گفتم: بریم. . . با اینکه تازه اواسط دی بود هوا حسابی سرد بود و پالتو نازک من کفایت نمیکرد. تو دلم به خودم فحش میدادم که چرا پیشنهاد دادم پیاده بریم . وقتی رسیدیم دم موسسه دوییدم تو بدون اینکه منتظر فاطمه باشم از پله ها رفتم بالا. در زدم و بدون سلام علیک دوییدم سمت شوفاژ. بعد از اینکه گرم شدم تازه متوجه بچه ها شدم برگشتم سمتشون دیدم دارن بهم میخندن. خدا رو شکر فاطمه سادات نبود و آبروم پیش اون نرفت. _ چیه خب ؟ سردم بود. با اومدن فاطمه سادات بچه ها دست از خندیدن به من برداشتن و رفتن برای سلام و علیک منم به تبعیت از بقیه رفتم جلو. . . فاطمه سادات_ خب بچه ها اگه کسی سوال داره بپرسه. امروزو میخوایم سوالا رو جواب بدیم. منم که منتظر فرصت سریع گفتم _ من من فاطمه سادات _ بگو عزیزم _ مگه نمیگید نماز آدم رو از گناه دور میکنه؟ پس چرا این همه ادم نماز میخونن گناه هم میکنن؟ چرا هیچ تاثیری نداره؟ فاطمه سادات _خیلی سوال خوبیه. بچه ها مشکل ما اینه که نمازامون نماز نیست ، نمازی که شده پانتومیم برای پیدا کردن وسیله ها، نمازی که فرصتی برای ایده های بکر و تصمیم گیری هاس. نمازی که گمشده هامونو توش پیدا میکنیم ، به نظرتون اینا نمازه؟ نمازمون اگه نماز بود میشد مصداق عن الفحشا و المنکر. میشد کیمیا و مس وجودمون رو طلا میکرد ، میشد عشق، دوا، آرامش...... تو نماز فکرمون پیش همه هست غیر از خدا ، تازه خوندش هم که ماشالا. ده دقیقه مونده قضا بشه تازه یادمون میوفته باید نماز بخونیم بعدشم اگه سرعتی که تو نماز داریم رو تو مسابقه دو داشته باشیم تو مسابقات جهانی مدال طلا میگیریم . آره قوربونت برم نماز میخونیم ولی نماز داریم تا نماز ..... طبق همیشه حرفاش منطقی بود و منم تصمیمی که برای گرفتنش دو دل بودم رو قطعی کردم. بعد از کلاس خاله مرضیه زنگ زد و گفت که شب اونجا دعوتیم و من و فاطمه هم از کلاس بریم خونشون . فاطمه _ زنگ بزنم بابا بیاد دنبالمون ؟ 😂 _ نه. نخند عه. میریم خودمون. فاطمه_ دوباره منو جا نذاری وسط کوچه بدویی تو خونه. 😒 _ نه بیا بریم 😂 فاطمه_پس زود بریم تا هوا تاریک نشده. _ فاطمه فاطمه_ جونم؟ _من تصمیمو گرفتم. میخوام نماز بخونم... فاطمه با ذوق دستاشو زد به هم و گفت _ این عالیه. لبخندی به روش زدم ولی تو دلم نگران بودم ، نگران این که نتونم نماز واقعی بخونم ، نتونم نمازی بخونم که خدا ازش راضی بشه ، که نمازم بشه مسخره بازی. کل راه تا خونه با سکوت طی شد وقتی رسیدیم هوا یکم تاریک شده بود زنگ در رو زدیم و وارد شدیم. خاله مرضیه اومد به استقبالمون و بعد از این که مهمون آغوش پرمهرش شدیم گفت _ بدویید که کلی کار داریم. . . . فاطمه_ خب دیگه مامان اینم از سالاد ، دیگه؟ خاله مرضیه_ هیچی دیگه برید استراحت کنید. _ خاله😳 . کلی کاری که میگفتید این بود؟ خاله مرضیه_ اره دیگه. با فاطمه راهی اتاقش شدیم. تازه ساعت 5 بود و مامان اینا اگه خیلیم زود میخواستن بیان ساعت 7 میومدن. _ فاطمه؟ میشه نماز خوندنو بهم یاد بدی خیلی یادم نیست؟ فاطمه _ اره عزیزم حتمااااا. فاطمه باذوق رفت و دوتا سجاده با چادر اورد و سجاده هارو پهن کرد رو زمین. یکی از چادرا رو سرش کرد و اون یکی چادر رو به طرف من گرفت ، با تردید بهش نگاه کردم با دیدن لبخندش دلم گرم شد . فاطمه دونه دونه ذکرای نماز رو برام یادآور شد ، یاد نمازای زورکی افتادم که تو مدرسه میخوندیم ، خوشبختانه حافظم خوب بود و خیلی زود ذکر ها و طریقه نمازخوندنو یادم اومد . با شنیدن صدای الله اکبر ، آرامشم بیشتر شد و متاسف تر شدم برای سالهایی که این خدایی که تازه به لطف امیرعلی و فاطمه و فاطمه سادات شناخته بودم رو ستایش نمیکردم. با تموم شدن اذون بدون اینکه منتظر حرفی از جانب فاطمه بشم قامت بستم. _ سه رکعت نماز مغرب میخوانم به سوی قبله عشق قربت الله . الله اکبر....... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ نماز عشق میخوانم قربة الله ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به روایت حانیه ................................................................. صداای زنگ در نشانگر اومدن مامان اینا بود. وای که این نماز چقدر آرامش بخش بود از آرامشش,شنیده بودم ولی هیچ وقت درکش نمیکردم ، وقتی به این فکر میکنی که لیاقت پیدا کردی در برابر پروردگار خودت بایستی و باهاش صحبت بکنی این ناب ترین حسه دنیاس . انگار یه پشتیبان و پناهگاه داری . با ذوق و شوق تمام ، سجاده رو جمع کردم و چادر رو تا کردم و دوییدم تو پذیرایی. با دیدن مامان پریدم بغلش و گفتم مامان نماز,خوندم . با دیدن اشکای مامان اول ذوقم کور شد ولی بعد فهمیدم که اشک شوق بوده. اون شب نماز خوندنم رو همه بهم تبریک گفتن و خوشحال ترین فرد جمع فکر کنم امیرعلی بود. خاله مرضیه_ خب بچه ها بیاید بریم سفره رو بندازیم. _ چشم. . . . _ای وای بابا من گوشیمو جا گذاشتم. وایسید یه لحظه. بابا_ بدو بدو. _ چشم. سریع درو باز کردم و دوییدم پایین. زنگ درو زدم.... فاطمه_ جونم خانوم حواس پرت. _ فاطی گوش... فاطمه_ بله. تشریف بیارید داخل بی حواس خانوم. 😂 _ خب درو بزن......... باز شد. فاطمه دم در ورودی وایساده بود با یه پلاستیک آبی _ مرسی نفس. فاطمه_ اینم برای شماست. و بعد پلاستیک رو به طرف من گرفت. _ چیه ؟ فاطمه _ یه هدیه. ببخشید ولی دوبار ازش استفاده کردم. داخل پلاستیک همون سجاده و چادر نمازی بود که باهاش نماز خوندم. _ ولی فا... فاطمه_ خب دیگه مصدع اوقاتم نشو سرده. _ مرسی فاطمه _ بهش برسی _ همچنین فاطمه_ فدامدا _ بابای فاطمه_ خدانگهدارت یه مکث کوچیک کردم و حس خوبی به این کلمه داشتم، بهم یادآوری میکرد که یه پشتیبان خوب و محکم دارم. _ خدانگهدار ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 ۴۰ ۴۰ ۳ 👈دیشب یه سوالی رو مطرح کردیم و اونم اینکه : چرا ما باید عبد خدا بشیم❓❓ قبل از اینکه جواب این سوال رو بدیم ،سوال دیگه ای مطرح شد و اونم اینکه چرا خدا بمادستور داده⁉️ از مهم ترین سوالات زندگی یک انسان همینه 👉 که چرا همه ی حرفای خداوند متعال دستوریه؟؟؟ بنظرتون چرا❓❓❓ چرا گفته ⁉️ این کار رو بکن و این کار رو نکن! این واجبه و اون حرام!😒 نمیشد همینطوری پیشنهاد بده؟ بگه عزیزم اگه این کارا رو انجام بدی خوبه. اینا رو هم انجام بدی بده! چرا "دستور" داده❓ حالا بذارید یه نکته ی دیگه عرض کنم،تا یه مقدار بخودمون بیاییم⚡️⚡️ بعد دستور داده که هیچ، 👈اتفاقا "جهنم" رو هم بالای سرمون گذاشته🔥🔥 👌 و هی ترس از جهنم رو پیش میکشه تا ما بریم عمل کنیم!😒 👈واقعا خدا چرا این رفتار رو با ما داره؟ تک تک شما بزرگواران باید به جواب دقیق این سوال برسید. 👌👌 ببینید رفقا 👈اگه کسی عمیقا به جواب این سوال مهم نرسه : ↘️↘️ مشکلات زیادی برای دینداریش پیش میاد.✔️✔️ ❌به سختی دینداری میکنه. ❌"ترک گناه" براش خیلی سخت هست. ❌دین رو یه بار سختی روی دوش خودش میبینه.❗️ نماز خوندن براش آزار دهنده هست.〽️ ⛔️ از دینداریش اذیت میشه و اتفاقا "باعث تنفر بقیه از دین میشه 👆👆✔️✔️ 👈چرا ما دین رو یه کار سخت میدونیم❓ ✔️چون دقیقا نمیدونیم که چرا خدا بهمون "دستور" داده⁉️ 👌پای کار بایست تا به جواب این سوال مهم برسی: 🚩چرا خدا به ما دستور داده؟ مگه ما رو دوست نداره⁉️ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🕊 ؟ 🕊آثار و فواید نماز مودبانه 🌸 1_ از بین رفتن تکبر 🌸 2_ عظمت یافتن خدا و تحقیر شدن دنیا در دل 🌸 3_ساختن شخصیت انسان 🌸4_ اصلاح نفس با نماز اول وقت 🌸5_ تقویت خوبی ها در روح انسان 🌸نماز مودبانه می تواند کرور کرور منافع به من و تو برساند. چرا از آن بهره نبریم؟ چرا وقتی می توانیم با رعایت برخی نکات ساده، مودبانه نماز بخوانیم و از آثار و برکات آن بهره مند شویم این کار را انجام ندهیم؟ اگر به منافع و بهره هایی که از خواندن نماز مودبانه نصیب ما می شود، درست توجه کنیم، طبیعتاً اشتیاق بیشتری به آن پیدا خواهیم کرد.
۴۱ ۴۱ ۴ 🌷 بسم الله الرحمن الرحیم🌷 به این سوال رسیدیم که واقعا چرا خدا به ما "دستور" داده؟ دلایل زیادی داره این مساله. ✔️اما سه تا دلیل اصلیش رو یه مقداری دربارش صحبت میکنیم: ۱- اولین دلیلش اینه که خداوند متعال "خیلی دوستمون داره" و چون دوستمون داره بهمون دستور میده... 💖🌺 چطور؟ حاج آقا چه ربطی داره؟ ببین عزیزم، خدا هر کسی رو بیشتر دوست داشته باشه "بیشتر بهش دستور میده". اجازه بدید یه مثال بزنم تا به خوبی جا بیفته. 🚥فرض کنید یه بچه ای داره به سمت آب جوش میره و نزدیک هست که خودشو بسوزونه.❌ اینجا مادرش چیکار میکنه؟! یه جیغ بنفش سر بچش میکشه! 😵💥 چرا؟ چون بچشو دوست داره دیگه... اگه بچشو دوست نداشت میگفت به من چه! بزار بره بسوزه! 😒 فقط کاش اون بچه میفهمید این محبت مادر رو. اونوقت زار میزد و گریه میکرد برای اینکه فهمیده مادرش چقدر دوستش داره. خدا هم براش خیییلی مهمه که بنده هاش هدایت بشن.😍 بنده هاش به اوج لذت ها برسن. 🌺💖 ناراحت میشه وقتی میبینه که یکی از بنده هاش داره با هواپرستی خودش رو بدبخت میکنه... ⛔️ او مولا هست و ما عبد...✅ مولا به هیچ وجه نمیخواد عبدش بدبخت بشه..💖 ❤️مولا دوست داره که عبدش به بالاترین لذت های عالم برسه... چطور اون مادر حاضر نمیشه که بچش بسوزه اما خدایی که هزاران برابر بندش رو دوست داره راضی میشه که انسان بدبخت بشه؟ ❗️❓😒 حاج آقا پس چرا جهنم رو آفریده؟😒 🚸جهنم یعنی "جیغ بنفش خدا" برای ترسوندن هوای نفس بنده هاش. برای اینکه با اطاعت از هوای نفسشون خودشون رو بدبخت نکنن... 🔵میتونی محبت مولای مهربان خودت رو درک کنی؟! 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
💠 مرد فقیری از خدا سوال کرد: چرا من اینقدر فقیر هستم؟! خدا پاسخ داد: چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی! مرد گفت: من چیزی ندارم که ببخشم؟ خدا پاسخ داد: دارایی هایت کم نیست! یک صورت، که میتوانی لبخند برآن داشته باشی! یک دهان، که میتوانی با آن از دیگران تمجید کنی و حرف خوب بزنی! یک قلب، که میتوانی به روی دیگران بگشایی و چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه کنی! ما فقیر نیستیم! فقط باید به دارایی‌هایمان بیشتر توجه کنیم ... 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️علامه طباطبائی: برگی که از درخت ، بر زمین می افتد ، در عالم تاثیر گذار است ؛ چطور فکر می کنید ، گناه کردن در عالم ، بی اثر باشد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕🌾 خدایا صمیمی‌تر از همیشه سر بر آستان ملڪوتیت میگذارم و ازتو میخواهم ڪہ آرامش،برڪت وسلامتی رابراے عزیزان،دوستان وخانوادہ‌ام ارزانے داری 💕🌾 🍃♥️ شبتون بخیر ♥️🍃🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم🌸 سوالات مسابقه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر🍃✨ سوال اول آیا احتمال اینکه فرد تذکر گیرنده ناراحت بشود موجب میشود امر به معروف از وجوب خود ساقط شود ؟ سوال دوم مرحله اول امر به معروف و نهی از منکر را با ذکر سه مثال توضیح دهید . سوال سوم فرض کنید یک فردی را در خیابان در حال گناه کردن علنی میبینید مثلا روزه خواری لطفا جمله یا جملاتی که در امر به معروف ایشان به کار می برید(با در نظر گرفتن شرایط وجوب و ویژگی های آمر و...) را برای ما ارسال کنید تا روز چهارشنبه ۹۹/۰۹/۱۲ ساعت بیست و چهار فرصت دارید پاسخ خود را به ای دی @yamahboob ارسال کنید🍃💫 بدلیل سهولت مطالعه سلسله مطالب امر به معروف برای بزرگوارانی که قصد شرکت در مسابقه بزرگ امر به معروف را دارند یک کانالی آماده کردیم و مطالب را آنجا به طور پیوسته بارگذاری کردیم آدرس کانال👇 @amrbemarouf با تشکر 🌺 تیم امر به معروف و نهی از منکر کانال تربیت خادم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای تداعی رهایی آخرین پیشوای نور تو را غایب پنداشتن خطا ست تو آشکاری آشکارتر از آفتاب ماییم که در ظلمت هجران مانده ایم ماییم که با تاریکی خو گرفته اییم شتاب کن ای آفتاب ایمان ، شتاب کن بیا مهدی جان... بیا و شب هجران سحر کن السَّلامُ عَلی شَمسِ الظّلام و بَدرِ التَّمام ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 چه تعالیمی در آخرالزمان ضرورت بیشتری دارند؟ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘یا صاحب الزمان (ع)⚘ 💦مولاجان ما را ببخش و حلالمان کن..... ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌
| ⁉️چگونه از راه عاطفه مي توان بي نماز را نماز خوان کرد؟ 🔰خداوند جهت هدایت بشر از سه ابزار مهم استفاده کرده است که ما نیز می توانیم از آن بهره ببریم: ◽️1. راه فطرت ◽️2. راه عقل و استدلال ◽️3. راه عاطفی در اینجا راه عاطفی را توضیح می دهیم 🔸1. اگر دوستانى مذهبی دارد می توانید از آنها بخواهید كه او را با خود به مسجد ببرند و او را با مسجد مرتبط سازند. 🔹2. هنگام شنیدن خبر مرگ ناگهاني دوستان و آشنايان متذکر شوید که مرگ معلوم نیست چه موقع به سراغ ما بیاید و چه بسا فرصت جبران گذشته را به ما ندهد؛ پس تا زنده ایم فرصت را غنیمت شمرده و برای خود ره توشه ای ذخیره نمائیم. 🔺3. از داستانها و حکایات عبرت آموز بهره بگيريد. 🔅4. از عقایدی که به آنها پایبند است، بهره کافی را ببرید مثلاً اگر به امام حسين عليه السلام ارادت دارد، می توانید بگوئيد كه ايشان در بدترين شرايط، در نماز اول وقت خواند. پس چه جوابی به امام خواهیم داشت اگر از ما بپرسد که من در چنین شرایطی نمازم را ترک نکردم و تو که ادعای محبت من را داری نمازت را نمی خواندی؟ ♻️5. سعى كنيد افرادى كه بر او تاثیرگذارند را پيدا كنيد و از آنان بخواهيد كه با شگرد شايسته‏اى، با او درباره نماز صحبت كنند. اين كار را مى‏توان از طريق جلسه ميهمانى يا در طول مسافرت به انجام رساند.
📚 حکم پوشش مردان در مقابل نامحرم
🔔تـــݪنگـــرامـــروز ✅ ما بنده خداییم و هر بنده ای موظف به اطاعت بی چون و چرا از ارباب خویش و نماینده اوست! ✅ البته در این میدان بندگی، کاملا آزاد و مختاریم! 📛 ولی بدانیم که با تخلف، خودمان را جهنمی کرده ایم و با توجه به اینکه اهل بیت همه چیز را کاملا روشن کرده اند، هیچ بهانه ای برای گمراهی نداریم نزد خدا! 👌 اهل بیت و مبلغان دین نیز، جز تبلیغ و گفتن، وظیفه دیگری ندارند 👇👇👇👇 🌴 آیه 12 سوره تغابن 🌴 🕋 وَأَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ۚ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ⚡️ترجمه: خداوند را (در اوامر و نواهى شريعت) اطاعت كنيد و پيامبر را (در دستورات حكومت و سنّت‌هايش) پيروى نماييد، پس اگر روى گردانيد، (بدانيد كه) همانا بر رسول ما جز پيام رسانى آشكار (وظيفه ديگرى) نیست. 🌻🌱🌻🌱🕊🌱🌻🌱🌻
📚 اگر پدر و مادر، اهل و مطالعه باشند و در مقابل دید فرزندان خود با کتاب سر و کار داشته باشند، از شیرخوارگی با برداشت از رفتار والدین خود خواندن را می‌آموزند و تا آخر عمر اهل می‌مانند. 📌 همچنان‌که اگر پدر و مادر، صرفاً اهل و تماشای فیلم و سرگرمی‌های دیگر باشند و وقت خود را به بگذرانند، نباید از فرزندان خود انتظار داشته باشند. 💕💕💕
✅حکایتهای پندآموز ✍گویند: صاحب دلی، برای اقامه نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران، همه او را شناختند؛ پس، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود ودپند گوید. پذیرفت. نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت: مردم! هر کس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد! ▫کسی برنخاست. گفت: حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد! باز کسی برنخاست. 🔼 گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما برای رفتن نیز آماده نیستید🌱 📚 تذكرة الاولياء، عطار نیشابوری 💕💕💕
🥀✍🏻 ‏به دکتر گفتم : همه داروهامو می خورم اما تاثیر نداره! گفت: سر وقت می خوری؟ تازه فهمیدم چرا نمازهایی که میخونم تاثیر نداره...🙄😓 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_چهل_ویکم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به روایت حانیه ......
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به روایت امیرحسین ................................................................... _جونم داداش ؟ محمدجواد_ سلام . خوبی؟ _ مرسی. توخوبی؟ محمد جواد_ مگه تو دکتری؟ دهع. _ نه په تو دکتری. حالا کارتو بگو میخوام برم. خوب بودن به تو نیمده پسره پرو. محمدجواد_ اوا خواهر نفرمایید. ببخشید مصدع اوقاتتون شدم خواستم عرض کنم خدمتتون که..... خب.... میگفتم که.... _ جواد بگو الان کلاس شروع میشه. محمدجواد_ دانشگاه بدون من خوش میگذره ؟ _ عالی. کارتو میگی یا قطع کنم. محمد جواد_ خیلی خب بابا. راهیان هستی دیگه؟ _ وای معلومه که اره. از خدامه. کی؟ محمدجواد_ خیر سرت خادمیا. خجالت بکش. پنج شنبه حرکته. _ اوه اوه استاد اومد فعلا..... بهترین خبر برای من همین رفتن به راهیان بود ، البته اگه بابا مثله تابستون بهانه نیاره و مانع رفتنم نشه. . . .تنها چیزی که میتونست خستگی 8 ساعت کلاس پشت سر هم رو از بین ببره ، صدای سرشار از محبت مامان بود. مامان_ کیه؟ _ بازکن مامان جان. مامان_ خوش اومدی عزیزم. . . بابا_ همین که گفتم نه نه نه. اونجا امنیت نداره _ ممنون که منو بچه 5 ساله فرض کردید پدر جان. سوریه رو میگید نه یه چیزی. ولی پدر من اینجا که دیگه تو کشور خودمونه . بچه که نیستم. تابستون گفتید گرمه میری حالت بد میشه دقیقا دلیلی که برای یه بچه 3. 4 ساله نهایتا قانع کنندس. الانم میگید امنیت نداره. بابا_ کی؟ _ نوکرتونم به خدا. پنجشنبه بابا_ خیلی خب. من که حریف تو نمیشم. _ پس با اجازتون من برم خبر بدم که میرم. با ذوق دوییدم سمت اتاق. شماره محمد جواد رو گرفتم ، بعد از 3 تا بوق برداشت. _ سلام محمد. ببین من میام بلاخره بابا راضی شد. فقط ساعت و روزشو اینارو بگو. راستی لازم نیست بیام برای هماهنگی. به قول تو خیر سرم خادمم. راستی خاک توسرت که زودتر به من نگفتی. بیچاره کسی که قراره زن تو بشه. همه کارات سربه زنگاس . اون طرف خط_ سلام مادر. نفس بکش. من مادر محمد جوادم. واقعا هم بیچاره زنش _😱😱😱ای وای سلام حاج خانوم. شرمنده من فکر فکر کردم که... چیزه.... یعنی.... حاج خانوم _ اشکال نداره مادر. محمد جواد خواب بود من گوشیشو برداشتم. _ بازم شرمنده. ببخشید بدموقع مزاحم شدم. یاعلی حاج خانوم _ دشمنت شرمنده. علی یارت مادر. وای ابروم رفت 😂😂😂.خب شد نخندیدم ضایع بشم. . . . _ جواد به خدا یه بار دیگه کله سحر زنگ بزنی به منا میکشمت.. محمدجواد _ که خاک تو سرم اره ؟ بیچاره زنم اره؟😂 _ عه. راستی یکی طلبم. ابروم رفت. محمدجواد_ مگه داشتی؟ _ نه په تو داشتی؟ محمدجواد_شنیدم که اومدنی شدی. _ اره بابا اجازه رو صادر کرد. محمدجواد_ خب پس پاشو بیا مسجد که حاج آقا حسابی کارت داره. _ الان مسجدی؟ محمدجواد_ بله. مجبورم جور نیومدنای تورو هم بکشم. _ کله سحر مسجد چیکار میکنی؟ محمدجواد_ تو شهر ما ساعت 10 کله سحر نیست . شهر شما رو نمیدونم. _ خب حالا. باش. من 11 اونجام محمدجواد_ خسته نشی یه وقت _ نگران نباش. خدانگهدار مزاحم نشو محمدجواد_ روتو برم هی. خداحافظت. خدایا این دوست خل منو شفا نده خواهشا 😂. مامان_ امیرحسین. نمیخوای پاشی؟ _ بیدارم مامان. مامان_ خب بیا صبحانه. _ مامان نمیخورم مرسی باید برم مسجد. . . . _ سلام حاج آقا حاج آقا _ علیک سلام. یه وقت نیای مسجدا بابا جان. _ اوخ. ببخشید. یه مقدار درگیر دانشگاه بودم. حاج آقا _ بله از محمد جواد جویای احوالت هستم. راهیان نور میای دیگه؟ _ بله حاج آقا. حاج آقا _ خب شما مسئول اتوبوسایی . چک کردن اعضا و اینا. حدود 7.8 تا اتوبوس میشه با حسینیه ها و بچه های موسسه. _ بله چشم حاج آقا. پارسال هم مسئول اتوبوسا بودم. خیالتون راحت. فقط لیستا رو .... حاج آقا _ همون روز حرکت میدم که ثابت شده باشن دیگه. _ پس فردا حرکته دیگه؟ حاج آقا _ بله. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ اینجا چقدر با همه جا فرق می‌کند اینجا شلمچه نیست که دنیای دیگری‌س ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️