eitaa logo
خادِمین
176 دنبال‌کننده
179 عکس
102 ویدیو
5 فایل
بعد از علی [اکبر]؛ خاک بر سر دنیا... #حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
گمان مکن که تو تنها این چنینی... من نیز این چنینم!
ما او را از نزدیک دیده ایم؛ اما حضورش را درک نکرده ایم!
یک سال با خودت گفتی امسال میری، اما الآن فقط داری رفتن بقیه رو تماشا می کنی...
میخام سرمو بزارم به شیشه اتوبوس؛ به زائرای آقا نگاه کنم...
هرکس برید ز آدم و عالم عجیب نیست حب الحسین یجمعنا در کنار تو... - بیداری |
وی هم اوست؛ که چون فهمید در پی اویی به سوی تو بشتافت!
میان جاده و زوّار و عاشقان آری نشسته ام به تماشا، بیا کجا کاری؟ گشوده ام دو چِشَم را و سقف می بینم! طریق کرب و بلا را به خواب می دیدم... - بیداری |
این منم! که از خودم دور میشم... #حب_الحسین_یجمعنا #به_افق_اربعین
بگو که می رسد #آقا ، صدای من به صدایت...
بگذریم... ولی از نگذریم!
خدا کنه عوض بشیم؛ اما نه!
"لطف زن هم به محجوبه بودن اوست وقتی زنان به شکل امروزی مکشوفه باشند چیزی برای جلب توجه مرد باقی نمی گذارند..."
"لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلة أهله." در راه #حق از کمی تعداد نترسید. #نهج_البلاغة خطبه ٢۰۱.
وقتی که قلبت متوجه #خدا ست و هم زمان با آن اعمالی از تو صادر می شود؛ برای این است که عادت کنی حتی در حین عمل خارجی هم متوجه خدا باشی... #امام_موسی_صدر
بعدِ یاران #شهید حال خوشی دست، نداد...
دارد برای آمدنم #دیر می شود...
#دریا شود آن رود؛ که پیوسته #روان است...
مزار شهید #احمد_علی_نیری است، رفقا دور قبر را حلقه زده به حرف های حاجی گوش می کنند. جا برایم نیست، فکر میکنم شهید دارد ما را چطور نگاه می کند؟ از زیر قاب #شهید دوربین سلفی شده را جلو می برم و عکس می گیرم!
هدایت شده از #کارِفرهنگی | sadatstu.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها با من. #بازگشت_قهرمان #گام_دوم_انقلاب
- داری به چی فکر می کنی؟ + آینه! - هان؟ + آینده... 🌹 #٧٢تن
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌸نشانه‌ی سال ۱۳۹۸ 🌸 🚩سال #رونق_تولید
"همان طور که بچه، بدون #هیچ زحمتی و شاگرد، بدون هیچ گونه تلاشی، از پدر و مادر یا اولیای مدرسه اش یک ایمانی را مفت گرفت، به همین صورت هم دزدان #ایمان، این ایمان را از او مفت می گیرند." . کتاب: #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن مؤلف: سید علی حسینی خامنه ای [🌹]
اما #همسایه بود...
فردای #نیمه_شعبان بود، توقف اتوبوس در ایستگاه طولانی شد از پنجره بیرون را نگاه کردم، دو جوان در حال باز کردن این پارچه بودند. یک طرف پارچه که باز شد توی باغچه افتاد پس در خودم ناله #وامصیبتا سر دادم که بی خیرها! باید یک نفرتان هوای زیر پارچه را نگه می داشت تا توی باغچه نیفتد... بعد با خودم دیدم چه توقع بی جایی! امامی که هر سال فقط "نیمه شعبان" اش را بلدیم و بعد آن میرود توی انبار خاک بخورد تا سال بعد، اینکه پارچه اسمش توی باغچه بیفتد یا نه دربرابر وظایف #منتظران هیچ است! بگذریم... ان شاءالله سال بعد! #شرمنده؟
هدایت شده از میثاق
ع ل ی ا ک ب ر....